كودكان يك به يك كتك خوردند
چند تن زير دست و پا مردند
دلِ هر كس كه بود آزردند
اهل بيتِ امام را بردند
گرچه با شرم و سر به زيري رفت
دختر فاطمه اسيري رفت
خيمه ي بي عمود واويلا
آتش و بوي دود واويلا
چهره هاي كبود واويلا
لات و ماتُ الخدود واويلا
دم خيمه چه ازدحامي شد
دور تا دور ِ او حرامي شد
عاقبت شهر بي امان را ديد
سنگ و پرتاب ناگهان را ديد
مجلس عيش شاميان را ديد
عمه جان چوبِ خيزران را ديد
آه اين چوب بدترين حربه ست
عمه ياد دوازده ضربه ست
تو چه كردي ميان ميدان شمر
چكمه ات را نزن به دندان شمر
پاشو از روي جسم بي جان شمر
پاشو ورنه شوي پشيمان شمر
تو كه دستِ بريدنت تند است
خنجرت پس چرا كمي كند است
بس ز خجلت سربه زيرم من
حق بده گوشه اي بميرم من
خنجرش را نشد بگيرم من
امیر فرخنده
8 سال پیش
یا ابا عبدالله...
یا عمه السادات...
8 سال پیش
هر چه میخواهد دل تنگت بگو