ابوسعید ابوالخیر

رباعی شمارهٔ ۴۴۰

روزی ز پی گلاب می‌گردیدم _ پژمرده عذار گل در آتش دیدم
گفتم که چه کرده‌ای که میسوزندت _ گفتا که درین باغ دمی خندیدم