گفتم ای دل، نروی؟
خار شوی، زار شوی
بر سرِ آن دار شوی
بی بَر و بی بار شوی؟
نکند دام نهد؟
خام شوی، رام شوی؟
نپَری جلد شوی
بی پر و بی بال شوی؟
نکند جام دهد؟
کام دهد، از لب خود وام دهد؟
در برت ساز زند، رقص کند
کافر و بی عار شوی؟
نکند مست شوی
فارغ از این هست شوی؟
بعد آن کور شوی، کر شوی
شاعر و بیمار شوی؟
نکُنَد دل نکَنی، دل بکَنَد
بهرِ تو دِل دِل نَکُنَد؟
برود در بر یار دگری صبح که بیدار شوی
مولانا
8 سال پیش
اوووف چقد قشنگ گفت
نکند دل نکَنی ، دل بکَند
بهر تو دل دل نکُند
برود در بر یاره دگری صبح که بیدار شوی
8 سال پیش
بله
قشنگ و لایکی
هر چه میخواهد دل تنگت بگو