چشم بد ابوسعید ابوالخیر رباعی شمارهٔ ۴۳۵ در وصل تو پیوسته به گلشن بودم _ در هجر تو با ناله و شیون بودم گفتم به دعا که چشم بد دور ز تو _ ای دوست مگر چشم بدت من بودم 9 سال پیش نوشته شده توسط : شیخ المریضدفتر شـعـــر 6 ◄ شیش شیش ، شیشه شکست 0
هر چه میخواهد دل تنگت بگو