*********◄►*********

همیشه بر این عقیده بوده‌ام که باید تا حدی که برایم امکان دارد از فشار و سختی زندگی دیگران کم کنم. خوب می‌دانستم که نخستین آرزوی هر کارگر ایرانی داشتن یک سرپناه برای خود و خانواده است

در اواخر دهه سی و اوایل دهه چهل، در ایران سابقه نداشت کارفرمایی در بخش خصوصی برای کارکنانش خانه بسازد

این مجتمع مسکونی که به شانزده دستگاه معروف شد و در میان مردم و کارگران و حتی کارفرمایان ما را بسیار مشهور کرد و محبوبیت و اعتبار ما را میان هم‌صنفان چنان بالا برد که هیچ اداره روابط عمومی‌ای نمی‌توانست به آن خوبی کار کند

من و محمود در مورد تغذیه کارگران، به خصوص ناهار، در محل کار عقاید خاصی داشتیم

کارشناسان خارجی عقیده داشتند که غذای کارگران باید مختصر، یعنی به صورت ساندویچ باشد تا کارگران زود بخورند و مشغول کار شوند

ما با این نظریه مخالف بودیم. من معتقد بودم کارگر ایرانی در خانه غذای کامل و پرکالری نمی‌خورد و در کارخانه باید یک وعده غذای گرم و پر انرژی به او داده شود

از کتاب پیکان سرنوشت ما
خاطرات احمد خیامی
(از بنیانگذاران خودروی پیکان در 1346)