وصف الحال سکه

وصف الحال سکه
.
.
.
.من جمله مسکوکات قیمتی ببودی که ارزشی بداشتی بس عظیم و فعلی بداشتی بس غریب..چونان که خلق الله را باعث بگشتی انگشت حیرت در دماغشان بچپاندی تا آرنج
زان سبب که گاها اوج بگرفتی تا عرش افلاک و گر قصد نزول اجلال بداشتی فقط به قدر نیم زرع و هیچش قدر و قیمت پایین نیامدی و خدایش لعنت کناد

نقل باشد که چون دخترکان قصد نکاح بکردندی،وجه الضمان زندگانی خویش را بر حضرت سکه تعیین بکردندی تا چون شوی شان قصد بکردندی بر چپ گذاردن پاهاشان و تجدد تنبانشان و یا عرصه داشتن ناز شان،بر قوه قهریه عارض بگشتی و طلب مسکوکات خویشتن بکردندی و شوی بیچاره بر صلابه بکردی و بر سیاهچال شحنه گان بیانداختی و تا مسکوکات خویش بدست نیاوردی زان مادر مرده در دخمه گذران عمر بداشتی که مهریه عندالمطالبه ببودی و الله اعلم

چو این حالت بر حضرت سکه هویدا بگشتی،خویشتن به صولت دیو مبدل بداشتی با ده سر و صد شاخ ؛وز دهان پلیدش آتشی فوران بکردی که جماعت را سوزاندی و خاکستر نومودی و هریک به نوعی و خدایش لعنت کناد

نقل باشد که روزی کسی بر آن سکه لعین وارد بگشتی و سوال بپرسیدی که ای حضرت مسکوک،چه باشد سبب فزونی قدرت و جلال و جبروت؟

جنابش پوزخندی بزدندی بر آن مفلوک و نعره براوردی: بیشین بینیم بابا حال نداری
.
.
.
……….