اصلا نمی دونست چند ساعته و چندین بارش هست که در این سالن طول و عرض رو رفته و برگشته
فقط می دونست خسته است و راضی نیست خار به انگشت همسرش برود همسرش را عاشقانه دوستش داشت
عاشق همسر و خانواده اش بود و مهربانانه انان را در اغوش می کشید دریغ که از آینده خبر نداشت چه تقدیر چه خواب تلخی برایش دیده بود
با صدای نوزادی از اتاق خوشحالی کل وجودش را فرا گرفت منتظر نوزادی بود که پدرانه برا دومین بار به آغوشش بکشد
خود به خود می خندید جوری که انگارخوشبخت ترین مرد دنیاست
با باز شدن در اتاق به سمت پرستاری که فرشته ی کوچولو بر بغل داشت به سمتش پرواز کرد و دست کوچکش را در دست گرفت و به نوزاد چشم دوخت چقدر زیبا بود درست شبیه مادرش معصومیت از تمام چهره اش می بارید
سر ش را بلند کرد و به صورت پرستار چشم دوخت تا ازش خواهش کند فرزندش را بر بغل بگیرد اما با دیدن نگاه غمگین پرستار دهانش قفل شد
تردید رو از نگاه پرستار می خواند چند باری دهنش را باز و بسته کرد تا چیزی بپرسد اما نتونست حتی فکر کردن بهش هم عذاب آور بود
عزمش را جزم کرد و پرسید
پرستار حال همسرم که خوبه اره؟؟؟
انگار خودش هم شک داشت
پرستار سرش را پایین انداخت و گفت متاسفم همسرتون نتوانستند دوام بیارن تسلیت میگم
دروغ میگه اره پرستار دروغ میگه اما تا سرش را بلند کرد و نگاه غمگین دکتر را دید شکش به یقین تبدیل شد دیگر هیچ چیز برایش مهم نبود مهم یارش بود که تنهایش گذاشت مهم قلبش بود که سنگ شد
مرد بود و نمی تونست جلوی بقیه گریه سر دهد اما فریاد جان سوزش دل همه را به درد آورد و بعد به سمت خروجی دوید
اه شیرین کجایی یک ساعته منتظرتم؟
چه خبره بابا خوبه فقط پنج دقیقه دیر کردم ها زمین و زمان رو بهم دوختی
کوفت به جای ورّاجی راه بیافت بریم؟ دیرمون شد
به سمت خروجی مدرسه حرکت کردم و شیرین هم پشت سرم آمد
امروز از ان روز هایی بود که خستگی از سر و کول ام می بارید مدرسه و درس های سنگینش کلافه ام کرده بود چقدر دلم یه پیاده روی بی دغدغه می خواست سرم رو پایین انداختم و به راهم ادامه دادم اما تا چند قدم نرفته بودیم از پشت صدام کرد
سمانه خانم بفرمایید در خدمت باشیم
با شنیدن صدایش اهی از سر بیچارگی کشیدم و به سمتش برگشتم
با دیدن ابرو ها ی گره خرده ام مهربانانه لبخند زد و دو دست هایش را بالا ببرد و گفت
بخدا من بی تقصیر
سعی کردم خنده ام را بخورم تا حدودی موفق هم شدم به سمتش حرکت کردم و سلام دادم، راننده ی سرویسم بود
نمی دونم بابا و مامان برا چی اینقدر منو لوس می کردند هزار بار بهشون گفتم که راننده نمی خواهم اما کو گوش شنوا
با شونه های افتاده سوار ماشین شدم و شیرین هم با اکراه نگاهم می کرد رو بهش کردم و گفتم
ها چیه پا گشا می خوای سوار شو دیگه
همون تور که سوار می شد نق زد
الهی خدا چی کارت نکنه سمانه تو آدم بشو نیستی که خوبه یه دوست بیشتر نداری ها !کم مونده که بیای یه دست کتک جانانه هم نثار منه بخت برگشته کنی
داشتم با بهت بهش نگاه می کردم .عمو احمد هم ریز می خندید بهش توپیدم
بله دیگه عمو احمد منم جای شما بودم می خندیدم فقط نمی دونم چرا من هر جا هستم شما هم اونجائی هاااا؟
عمو احمد ملیح خندید
منو عفو کنید بانو ،دستور ریسه و باید اجرا بشه
عمو احمد دوست قدیمی بابا بود به شوخی به بابا رییس می گفت. اما عینه دو تا برادر بودند چون بابا منو به هر کسی نمی سپرد و عمو احمد هم اینو خوب می دونست برا همین رفت و آمد منو به گردن گرفته بود
شیرین رو سر راه رساندیم بعد عمو احمد منو رسوند تا خونه
بفرمایید اینم از خونه. حالا دیگه می تونی بری
ممنون عمو ببخش زحمت میدیم بازم مرسی
خواهش می کنم دخترم چه زحمتی به خانواده سلام برسون
پیاده شدم و بهش دست تکان دادم کلید را در قفل چرخاندم و وارد شدم مامان مثل همیشه تو آشپز خونه بود یادم نمیاد تا این سنم از مدرسه که میام مامان خونه نباشه و اینم می دونم که بخاطر من از خونه بیرون نمیره رفتم پیشش و بغلش کردم
سلام مامان گلم خسته نباشی
سلام دختر عزیزم تو هم خسته نباشی مدرسه خوب بود؟
هی مامان مدرسه است دیگه خوب و بد نداره که فقط زیادی آدم رو خسته می کنه
مامان:کم نق بزن تنبل خانوم مدرسه یکی از بهترین زمان هاست من الان حاضرم کل زندگیم رو بدم تا فقط یه روز سر اون کلاس و اون دوست ها باشم
واااای مامان شما هم دیگه زیاد روی می کنید
مامان : نه دخترم ما یه زمان هایی قدر زندگیمون رو نمی دونیم و به مرور زمان می فهمیم خوشبختی همون روز هایی بود که ارزو می کردیم زود بگذره
به فکر فرو رفتم شاید مامان راست می گفت باید تجربه کرد تا در موردش نظریه داد
مامان جون من برم لباسم رو عوض کنم بیام
باشه عزیزم برو تا تو بیای منم ناهار رو اماده کنم که بابات هم الان می رسه
لباس هام رو با یک سارا فون و شلوار کرم و یقه سه سانتی سفید عوض کردم جلوی ایینه ایستادم و موهایم رو شونه زدم و بالای سرم جمع کردم صدای صحبت از بیرون نشون می داد که بابا هم اومده منم رفتم پیششون
سلام بابا یی
رفتم و کنارش نشستم
سلام تک تغاری بابا حالت خوبه؟
سرم رو به نشانه ی بله بالا و پایین کردم و بابا با این کارم روی موهایم رو بوسه زد
بوی قیمه ی مامان همه جا رو گرفته می دونست قیمه دوست دارم. غذا م رو با اشتهای کامل می خوردم و گاهی با مامان و بابا حرفمیزدم بعد سیر شدن کامل به ماما ن کمکم کردم و بعد رو به هر دو شون که داشتند اخبار می دیدند کردم
با اجازه تون من خسته ام برم کمی بخوابم
مامان:برو دخترم خوب بخوابی
بابا لبخند ملیحی زد و با نگاهش بدرقه ام کرد
به سمت اتاقم رفتم و روی تخت خوابم دراز کشیدم و چشمام سنگین شد نمی دونم چقدر خوابیده بودم که با صدای زنگ موبایل بیدار شدم خواب آلود گوشی رو برداشتم و دکمه ی اتصال رو زدم
می بینم که خانم بازم خواب بودند
لازم نبود صدا رو کنگاش کنم مزاحم همیشگی خواب نازنینم شیرین بود
بگو شیرین؟
زهر مار سلامت رو گربه خورده دختر؟
شیرین از خواب نازنینم بیدارم کردی که اینو بگی؟
بله دقیقا الان زنگ زدم ادب شما رو بسنجم
با حرص اسمش را صدا زدم
شیرییییین حرفت رو بزن؟
باشه بابا نزن الان میگم؟
خوب
چی خوب؟
شیرین داری منو مسخره می کنی؟اگه کاری نداری بای
نهههه صبر کن سمانه می خواستم ببینم برا امتحان فردا خوندی؟
کمی فکر کردم فردا امتحان ترم داشتیم بی حوصله جواب دادم هنوز کو تا فردا وقت زیاده می خونم
خسته نباشی خانم جان اصلا تو باغی که ساعت چنده؟
با بی حوصلگی جواب دادم نه مگه چنده؟
صداش بلند شد
کوفت سمانه ساعت هفت شبه تو کی می خونی اون وقت؟
چشمام درشت شد تازه از خلسه ی خواب در آمدم یعنی من پنج ساعته خواب بودم!! حرصم رو سر شیرین خالی کردم
شیرین چرا زود تر بیدارم نکردی؟
من از کجا می دونستم جنابعالی خوابه !خوب سمانه خانم من دیگه قطع کنم با ریاضی بهت خوش بگذره
با بهت به صفحه گوشی نگاه کردم و پرتش کردم روی میز
.
بی حوصله برگه ی امتحان رو به مراقب تحویل دادم و از سالن خارج شدم دیروز نتونستم چیزی رو تمرین کنم پس امتحانم زیاد جالب نبود و این رو هم می دونم که بابا و مامان هر چقدر روی من حساس باشند دو برابرش برا درسم حساسند
شیرین هم از جلسه ی امتحان خارج شد و با هم از مدرسه خارج شدیم عمو احمد منو رسوند و خودش رفت، دیگه شب شده بود اگه امتحانم بد باشه مدیر حتما به بابا اطلاع میده
شام را خوردیم و بعد تماشای فوتبال رفتم تو اتاقم کلا مشغله ی زیادی نداشتم
بابا از مجازی خوشش نمی امد و منم هیچ وبلاگ یا پستی نداشتم
سلام .با یه رمان دیگه آمدیم که دقایقی کنار هم باشیم
لطفا تو هر قسمت نظرات و پیشنهادات تون رو بدین خیلی مشتاقم ببینم خوانندگان رمانم چه علاقه نسبت به نوشته هام دارند
ممنون یا علی مدد
5 سال پیش
دوست هزیزم لطفا محترمانه و دوستانه نظردهید .
😘😍 باتشکر و بوس فراوان 😘😍
5 سال پیش
سلام هیچ کس نی
5 سال پیش
5 سال پیش
5 سال پیش
😀😀😀
4 سال پیش
4 سال پیش
سلااااام خوشگلا
چطورید
دماغاتون گردالیه ؟
لپاتون گل گلیه
دماغاتون چاقه
4 سال پیش
سلااااام خوشگلا
چطورید
دماغاتون گردالیه ؟
لپاتون گل گلیه
دماغاتون چاقه
سلام بعضیا
4 سال پیش
سلام بعضیا
سلام کاکول سیاهه صورتی
احوالت چطوره مرده بزرگ ؟
4 سال پیش
سلام کاکول سیاهه صورتی
احوالت چطوره مرده بزرگ ؟
مرسی
خوبم
بعضیا
4 سال پیش
مرسی
خوبم
بعضیا
دوباره خطایی ازم سر زده ؟
بوخودا بی گناه بیدوم
یکم این روزا درگیرم
تازه یه پروژه اندروید میخا انجام بدم
یوخده چی پول گیرم بیاد
4 سال پیش
دوباره خطایی ازم سر زده ؟
بوخودا بی گناه بیدوم
یکم این روزا درگیرم
تازه یه پروژه اندروید میخا انجام بدم
یوخده چی پول گیرم بیاد
مخلصتم جوون
ایشالا موفق باشی بعضیا
الله برکت
ایشالا که برکت و رزق فراوون تو زندگی بعضیا بیاد
4 سال پیش
مخلصتم جوون
ایشالا موفق باشی بعضیا
الله برکت
ایشالا که برکت و رزق فراوون تو زندگی بعضیا بیاد
کاکو ما رزق و روزیمون لب خطیه
هزار بار امتحان کردم
در نمیمونم
ولی اینکه پول زیاد دم دستم باشه ایطو نمیشه
تا میاد خلاص بشه
اتومات رزقم میرسه
4 سال پیش
کاکو ما رزق و روزیمون لب خطیه
هزار بار امتحان کردم
در نمیمونم
ولی اینکه پول زیاد دم دستم باشه ایطو نمیشه
تا میاد خلاص بشه
اتومات رزقم میرسه
الهی شکر خدا
خدا بزرگ و کریمه
بقول یه بزرگواری
خدا نمیزاره مهره های دم دستیش
در بمونن
4 سال پیش
الهی شکر خدا
خدا بزرگ و کریمه
بقول یه بزرگواری
خدا نمیزاره مهره های دم دستیش
در بمونن
عجب بزرگ گوزویی بوده
4 سال پیش
عجب بزرگ گوزویی بوده
عااا
گوزای خرکی هم ول میده
یبار منو باد گوزش برد
4 سال پیش
عااا
گوزای خرکی هم ول میده
یبار منو باد گوزش برد
سلااام
4 سال پیش
عااا
گوزای خرکی هم ول میده
یبار منو باد گوزش برد
سلاممم
4 سال پیش
سلااام
سلام دختر چی اصفهونی
حالت خوبه ؟
4 سال پیش
سلاممم
سلام مزمزو
چطوری دختر البرزی ؟
4 سال پیش
سلام مزمزو
چطوری دختر البرزی ؟
خوبم تو چطوری شتره ای
4 سال پیش
سلام دختر چی اصفهونی
حالت خوبه ؟
خیبم تو خوبی چس سفید
4 سال پیش
خوبم تو چطوری شتره ای
تو خوبی ؟
شِتره ایی ؟
من یکمی آشوبم
خودم احساس میکنم ارامشه قبلم رو ندارم
باید یه راه حلی واسه خودم بیابم
4 سال پیش
تو خوبی ؟
شِتره ایی ؟
من یکمی آشوبم
خودم احساس میکنم ارامشه قبلم رو ندارم
باید یه راه حلی واسه خودم بیابم
شیخ چته
4 سال پیش
خیبم تو خوبی چس سفید
انگار گدینه ی تحت فشار خونت فعال شده میخا بری به دورزخ
4 سال پیش
سلاممم
سلام
4 سال پیش
سلااام
سلام ملعون
4 سال پیش
تو خوبی ؟
شِتره ایی ؟
من یکمی آشوبم
خودم احساس میکنم ارامشه قبلم رو ندارم
باید یه راه حلی واسه خودم بیابم
عععع چراااا
4 سال پیش
سلام
خوبی کاکولی
4 سال پیش
انگار گدینه ی تحت فشار خونت فعال شده میخا بری به دورزخ
عاره ولی نمدونم چرا ظهزا یه اشالی واست پیش میاد که یه احظه انگتر چس سفید میشی
4 سال پیش
سلام ملعون
چطوری داشم
4 سال پیش
خوبی کاکولی
4 سال پیش
چطوری داشم
4 سال پیش
تو خوبی ؟
شِتره ایی ؟
من یکمی آشوبم
خودم احساس میکنم ارامشه قبلم رو ندارم
باید یه راه حلی واسه خودم بیابم
میخواد بره هیزبازی
میترسه
4 سال پیش
4 سال پیش
میخواد بره هیزبازی
میترسه
4 سال پیش
میخواد بره هیزبازی
میترسه
نه فکر کنم یکم از لازمه با خدا درد و دل کنم
از دست خودم ناراحتم
ای کاش میشد برم مشهد
4 سال پیش
نه فکر کنم یکم از لازمه با خدا درد و دل کنم
از دست خودم ناراحتم
ای کاش میشد برم مشهد
عاا
جدیدا برا هیزبازی مشهد زیاد میرن
قبلا میرفتن تایلند
الان گرون در میاد لامصب
4 سال پیش
عاا
جدیدا برا هیزبازی مشهد زیاد میرن
قبلا میرفتن تایلند
الان گرون در میاد لامصب
4 سال پیش
نه فکر کنم یکم از لازمه با خدا درد و دل کنم
از دست خودم ناراحتم
ای کاش میشد برم مشهد
برو
واسه دل خودتم که شده برو
4 سال پیش
برو
واسه دل خودتم که شده برو
هعععی گفت مشهد منم یهو دلم خواس
4 سال پیش
هعععی گفت مشهد منم یهو دلم خواس
برو به مشهد
4 سال پیش
برو به مشهد
م رفتم مشهد خدافز
4 سال پیش
هعععی گفت مشهد منم یهو دلم خواس
منم دلم میخواد
میخام ببینم از طرف مدرسه میبرن یا نه
پارسال بردن قم و شابدالعزیم
امسال معلوم نیس کجا میبرن
4 سال پیش
هعععی گفت مشهد منم یهو دلم خواس
4 سال پیش
برو به مشهد
منو دختر چیم
4 سال پیش
منو دختر چیم
4 سال پیش
4 سال پیش
منو دختر چیم
واییییییی چه نانازه
4 سال پیش
من که تاحالا نرفتم
من هر وقت مشهدم
امام رضا میروم و یه سرم اگه وقت زیاد باشه به نادر شاه میزنم
4 سال پیش
من که تاحالا نرفتم
من هر وقت مشهدم
امام رضا میروم و یه سرم اگه وقت زیاد باشه به نادر شاه میزنم
عاا
یه سر هم برو طرقبه
کباب داره عالییییی
4 سال پیش
منو دختر چیم
اخییی
ماشاالله چه پر موئه💜💛😜😁
ماشالا ماشالا
4 سال پیش
من که تاحالا نرفتم
من هر وقت مشهدم
امام رضا میروم و یه سرم اگه وقت زیاد باشه به نادر شاه میزنم
منم نرفتم
فقط یه بار همین جا رفتم
4 سال پیش
عاا
یه سر هم برو طرقبه
کباب داره عالییییی
اون دفه اردو برد دانشگاه طرقبه
من گفتم برگشتنی بیاید سراغم مشهد
بقیه رفتن مو نرفتوم
بیشتر چسسبید
4 سال پیش
عاا
یه سر هم برو طرقبه
کباب داره عالییییی
چرااا انقد کم حرف شدید امشب
4 سال پیش
چرااا انقد کم حرف شدید امشب
چو بگییم
تو خودت بگو نگارو
بچوها چطوری وقتی آشوب میشید بهم میریزید دوباره خودتونو پیدا میکنید ؟
4 سال پیش
چو بگییم
تو خودت بگو نگارو
بچوها چطوری وقتی آشوب میشید بهم میریزید دوباره خودتونو پیدا میکنید ؟
چه ملعونه ها
میگع چه کم حرف شدید خودش جواب مویه نمیده
4 سال پیش
چرااا انقد کم حرف شدید امشب
داشتم جاتون خالی شیر میخوردم
جاتون نه خالی
کَپَم سوخت
4 سال پیش
داشتم جاتون خالی شیر میخوردم
جاتون نه خالی
کَپَم سوخت
کُمبِت ؟
کپت ؟
کِندِت ؟
4 سال پیش
چو بگییم
تو خودت بگو نگارو
بچوها چطوری وقتی آشوب میشید بهم میریزید دوباره خودتونو پیدا میکنید ؟
من یه کوچولو با خدا حرف میزنم درست میشه بعدشم می رم برا خودم بستنی میخرم بعضی وقتا یه هدیه ی کوچولو هم با اون بستنی برا خودم میخرم
4 سال پیش
کُمبِت ؟
کپت ؟
کِندِت ؟
کَپَم
عامو بلانسبت
من خو از کون نفس نمیکشم تا کِندَم بوسوزه
4 سال پیش
داشتم جاتون خالی شیر میخوردم
جاتون نه خالی
کَپَم سوخت
کپم؟؟؟
4 سال پیش
چه ملعونه ها
میگع چه کم حرف شدید خودش جواب مویه نمیده
یه لحظه خنگو پر تم کرد بیرون
4 سال پیش
کپم؟؟؟
کَپ...دهن
4 سال پیش
چو بگییم
تو خودت بگو نگارو
بچوها چطوری وقتی آشوب میشید بهم میریزید دوباره خودتونو پیدا میکنید ؟
امممم
پیش اومده واسماااا
امممم
ولی نمدونم چطور اروم شدم
شاید با مرور زمان
یا نیرم تو باغمون یه دور میزنم
نمدونم چه کار میکنم به مرور خودش درست میشه
4 سال پیش
کَپَم
عامو بلانسبت
من خو از کون نفس نمیکشم تا کِندَم بوسوزه
4 سال پیش
من یه کوچولو با خدا حرف میزنم درست میشه بعدشم می رم برا خودم بستنی میخرم بعضی وقتا یه هدیه ی کوچولو هم با اون بستنی برا خودم میخرم
منم اگه بشه امشب با خدا باس حرف بزنم
یکمی از دست خودم ناراحتم
باید ازش معذرت بخوام
نمیدونم
4 سال پیش
امممم
پیش اومده واسماااا
امممم
ولی نمدونم چطور اروم شدم
شاید با مرور زمان
یا نیرم تو باغمون یه دور میزنم
نمدونم چه کار میکنم به مرور خودش درست میشه
نیرم
4 سال پیش
منم اگه بشه امشب با خدا باس حرف بزنم
یکمی از دست خودم ناراحتم
باید ازش معذرت بخوام
نمیدونم
تو میتونییی من میدونم
4 سال پیش
کَپ...دهن
کاکو لرای سمت ما میگن گُپ
4 سال پیش
من یه کوچولو با خدا حرف میزنم درست میشه بعدشم می رم برا خودم بستنی میخرم بعضی وقتا یه هدیه ی کوچولو هم با اون بستنی برا خودم میخرم
اینم خوبه
منم با خدا حرف میزنم ولی برا خودم چیزی نمیخرم
اههگ گوش میکنم
بعضی وقتا هم خیلی اشوب باشم اعصالم خورد میشه میزارم به حال خودش به سوزه
4 سال پیش
تو میتونییی من میدونم
کاکو تو چه میکنی ؟
4 سال پیش
اینم خوبه
منم با خدا حرف میزنم ولی برا خودم چیزی نمیخرم
اههگ گوش میکنم
بعضی وقتا هم خیلی اشوب باشم اعصالم خورد میشه میزارم به حال خودش به سوزه
اعصال
4 سال پیش
کاکو تو چه میکنی ؟
کاکو ؟؟؟منننن؟؟
4 سال پیش
اعصال
امشو این مزمزو انگار با انگشتای پاش تایپ میکنه همش سوتی میده
4 سال پیش
منم اگه بشه امشب با خدا باس حرف بزنم
یکمی از دست خودم ناراحتم
باید ازش معذرت بخوام
نمیدونم
نقل است که روزی شیخنا بسی منفعل گشته بودی از جور روزگار به اندازه ی خیلی
پس چماقی اندر دست به گنبدی صعود همی کردی و آستینها را بالا زدی و یقه را جِر بدادی و با ندای هل من مبارز
با خدای سر به ستیز بر بداشتی و خدایش لعنت کناد
پس ساعتی با خداوندگار مجادلت همی نومودی و خدا بر وی هیچ محل نگذاشتی
به سرای همی شدی و بخسبیدی و خدایش مجدد لعنت کناد
4 سال پیش
امشو این مزمزو انگار با انگشتای پاش تایپ میکنه همش سوتی میده
نه حسش نی
تند مینویسم کلا اشتب میشه سوتی میدم
اشتباهمم میبینما ولی دیگه حس درست کردن شو ندارم
4 سال پیش
امشو این مزمزو انگار با انگشتای پاش تایپ میکنه همش سوتی میده
4 سال پیش
نقل است که روزی شیخنا بسی منفعل گشته بودی از جور روزگار به اندازه ی خیلی
پس چماقی اندر دست به گنبدی صعود همی کردی و آستینها را بالا زدی و یقه را جِر بدادی و با ندای هل من مبارز
با خدای سر به ستیز بر بداشتی و خدایش لعنت کناد
پس ساعتی با خداوندگار مجادلت همی نومودی و خدا بر وی هیچ محل نگذاشتی
به سرای همی شدی و بخسبیدی و خدایش مجدد لعنت کناد
👍👍👍
4 سال پیش
نه حسش نی
تند مینویسم کلا اشتب میشه سوتی میدم
اشتباهمم میبینما ولی دیگه حس درست کردن شو ندارم
اخیییی تو دیگ خیلی حالت خرابه
4 سال پیش
نقل است که روزی شیخنا بسی منفعل گشته بودی از جور روزگار به اندازه ی خیلی
پس چماقی اندر دست به گنبدی صعود همی کردی و آستینها را بالا زدی و یقه را جِر بدادی و با ندای هل من مبارز
با خدای سر به ستیز بر بداشتی و خدایش لعنت کناد
پس ساعتی با خداوندگار مجادلت همی نومودی و خدا بر وی هیچ محل نگذاشتی
به سرای همی شدی و بخسبیدی و خدایش مجدد لعنت کناد
4 سال پیش
کاکو تو چه میکنی ؟
من؟؟
چندتا مرتبه داره
اگه خیلی سخت نباشه
میرم شاهچراغ
یه گوشه بیرون حرم میشینم و فقط زل میزنم گنبدش
اگه خیلی وضع خراب باشه
یه غاری بلدم
روی باباکوهی
بالا دروازه قرآن
میرم اونجا بست میشینم و با خدا دعوا میکنم
محاله بعدش مساله حل نشه
4 سال پیش
اخیییی تو دیگ خیلی حالت خرابه
اره
4 سال پیش
👍👍👍
جییییییغ چرااا هیشکی هیچی نمیگهههههه
4 سال پیش
من؟؟
چندتا مرتبه داره
اگه خیلی سخت نباشه
میرم شاهچراغ
یه گوشه بیرون حرم میشینم و فقط زل میزنم گنبدش
اگه خیلی وضع خراب باشه
یه غاری بلدم
روی باباکوهی
بالا دروازه قرآن
میرم اونجا بست میشینم و با خدا دعوا میکنم
محاله بعدش مساله حل نشه
خوشبحالتون شما شاه چراغ دارید
4 سال پیش
من؟؟
چندتا مرتبه داره
اگه خیلی سخت نباشه
میرم شاهچراغ
یه گوشه بیرون حرم میشینم و فقط زل میزنم گنبدش
اگه خیلی وضع خراب باشه
یه غاری بلدم
روی باباکوهی
بالا دروازه قرآن
میرم اونجا بست میشینم و با خدا دعوا میکنم
محاله بعدش مساله حل نشه
ایول خیلی
خوبه
من خیلی وقتا پیاده راه میرم
گاهی میشه بدون اینکه بفهمم
کلی خونه رو دور زدم اتاقمو حتی
شاید هزار بار یه مساحت چند متریه اتاقمو راه میرم
نصف شبا کلنجار میرم
با خدا حرف میزنم
گاهی که خیلی کار بیخ میگیره میرم سره قرآن
4 سال پیش
جییییییغ چرااا هیشکی هیچی نمیگهههههه
یکی یا این حرف بزنه
بچم کمبود حرفی داره
4 سال پیش
یکی یا این حرف بزنه
بچم کمبود حرفی داره
دیوونس
از بچگی
تو کوچه میرفت با غریبه ها حرف میزد
هر چی میگرفتیمش باز میرفت حرف میزد
یه مدت زندانیش کرده بودیم با گربه و مورچه ها هم حرف میزد
4 سال پیش
خوشبحالتون شما شاه چراغ دارید
شاهچراغ شرف شهر شیرازه
4 سال پیش
دیوونس
از بچگی
تو کوچه میرفت با غریبه ها حرف میزد
هر چی میگرفتیمش باز میرفت حرف میزد
یه مدت زندانیش کرده بودیم با گربه و مورچه ها هم حرف میزد
همونه
میگم که کمبود حرفی داره
4 سال پیش
دیوونس
از بچگی
تو کوچه میرفت با غریبه ها حرف میزد
هر چی میگرفتیمش باز میرفت حرف میزد
یه مدت زندانیش کرده بودیم با گربه و مورچه ها هم حرف میزد
شیخ
یه راهی بهت میگم
یبار امتحان کن
4 سال پیش
دیوونس
از بچگی
تو کوچه میرفت با غریبه ها حرف میزد
هر چی میگرفتیمش باز میرفت حرف میزد
یه مدت زندانیش کرده بودیم با گربه و مورچه ها هم حرف میزد
مرض آجی مرض
4 سال پیش
همونه
میگم که کمبود حرفی داره
شیخ من یه پست رو دو بار فرستادیدم لطفا یه بار تایید کن.مرسی
4 سال پیش
شیخ من یه پست رو دو بار فرستادیدم لطفا یه بار تایید کن.مرسی
شیخ رفت بزاد
4 سال پیش
شیخ رفت بزاد
گوشیم زنگ خورد کاکولی ببخشید
4 سال پیش
شیخ
یه راهی بهت میگم
یبار امتحان کن
بگو برام کاکو
4 سال پیش
شیخ من یه پست رو دو بار فرستادیدم لطفا یه بار تایید کن.مرسی
باوشه دختر چی
تاییدش میدم یبار
4 سال پیش
باوشه دختر چی
تاییدش میدم یبار
شیخ لولو رو فعال میکنی
4 سال پیش
شیخ لولو رو فعال میکنی
میگم یه وقت زشت نباشه میخوای بم بگی عاشقمی هی میپیچونی خودتو
البته خب جواب من منفیه
با اجازه بزرگترای مجلس بعله 😍
عهههه ؟؟!! من حول کردم
لطفا مزاحم نشید
4 سال پیش
شیخ لولو رو فعال میکنی
البته همه رفتن
نکردی هم نکردی
4 سال پیش
البته همه رفتن
نکردی هم نکردی
قدره خودتو بدون ☺️
4 سال پیش
شیخ لولو رو فعال میکنی
فعاااالش کردیدوم
4 سال پیش
فعاااالش کردیدوم
😎 ارههه
4 سال پیش
سلام این رمان زیبا بود اما ایکاش لینک دانلودش رو هم میذاشتید.... هستی سوز یک دختر
4 سال پیش
سلام این رمان زیبا بود اما ایکاش لینک دانلودش رو هم میذاشتید.... هستی سوز یک دختر
چرا هیچ کس نیستتت
ملعونا
4 سال پیش
سلام این رمان زیبا بود اما ایکاش لینک دانلودش رو هم میذاشتید.... هستی سوز یک دختر
حبهههاهه
4 سال پیش
حبهههاهه
ملعون زیرآبی
4 سال پیش
ملعون زیرآبی
دختر عمه هووووو
همین الان اومدم، پیش پات
4 سال پیش
ملعون زیرآبی
شیخ
هم که رفته تهران
خبریش نیی
4 سال پیش
دختر عمه هووووو
همین الان اومدم، پیش پات
سلاممم خوبی
چخبرا
چه خلوت شده اینجاا
4 سال پیش
شیخ
هم که رفته تهران
خبریش نیی
اره دیدم به سلامتی
تو خوبی؟
4 سال پیش
سلاممم خوبی
چخبرا
چه خلوت شده اینجاا
خوبم
خلوت؟ اومممم
نمدانم
شاید چون صبحه
4 سال پیش
اره دیدم به سلامتی
تو خوبی؟
خیلی ممنون خداروشکر
تو خوبی
4 سال پیش
خوبم
خلوت؟ اومممم
نمدانم
شاید چون صبحه
یه جوری غیب میشی
ادم میگرخه
فک میکنه داشته با خودش چت میکرده
4 سال پیش
یه جوری غیب میشی
ادم میگرخه
فک میکنه داشته با خودش چت میکرده
خدافظی✋
download
4 سال پیش
خدافظی✋
download
سلام فقط اومدم بگم هنوز در قید حیاتم خنگو لغو نصب شده بود نمیدونستم چجوری دوباره نصبش کنم اخرش دوباره از مایکت دانلودش کردم خداحافظ
4 سال پیش
خدافظی✋
download
ایجور که تو گفتی خداحافظی
این آهنگه مناسبتره
download
4 سال پیش
سام علیکمممممممممم
4 سال پیش
اقااااااااا سرمو میکوبم دیوار خنگو میریزه سر شیخ حالا بیا کجایییییییییییییننننننننننننننننننننن
4 سال پیش
اقااااااااا سرمو میکوبم دیوار خنگو میریزه سر شیخ حالا بیا کجایییییییییییییننننننننننننننننننننن
سلاااام خوشگلا چطوووورید
مَ اومدددم
4 سال پیش
اوش اومدییییییی داداشووووووو سلام سلام شیخو سلام
4 سال پیش
اوش اومدییییییی داداشووووووو سلام سلام شیخو سلام
سلام ایسانو چطوری ؟ دماغت گردالیه ؟