هنگامی که انوشیروان خواست
ایوان کاخ مدائن را بسازد دستور داد
زمین‌های اطراف آن را خریداری کنند

زمین‌های اطراف از صاحبانش
خریداری شد مگر پیرزنی که امتناع ورزید و گفت
من همسایگی شاهنشاه انوشیروان را به تمام عالم نمی‌فروشم

انوشیروان سخن او را پسندید و گفت: خانه پیرزن در جای خودش باقی باشد
و آنگاه ساختمان او را محکم و با دوام کرد ایوان را محیط بر آن ساخت اهل آن نواحی آنجا را “خانه پیرزن” نامیدند

گویند هر روز دود از آشپزخانه پیرزن
بر دیوارهای کنده‌کاری شده زیبای عمارت می‌نشست
و هر صبح و عصر گاوش از روی
فرش‌های ایوان گذر می‌کرد
و غلامان شکایت به شاهنشاه بردند
اما وی گفت هر چه خراب شد
دوباره از نو تعمیر کنید

قیصر روم سفیری به ایران فرستاد
و وقتی سفیر به مدائن آمد
از عظمت و زیبائی آن بنا در شگفت شد

در گوشه ایوان یک نقص و کجی
توجه او را جلب کرد پرسید
آن قسمت چرا درست نشده است ؟؟

گفتند این محل خانه‌ی پیرزنی است
که مایل به فروش نشد
و پادشاه هم او را مجبور نکرد

سفیر گفت این چنین کجی و نقص
که از عدل و دادگری بهم رسد
بهتر از آراستگی و درستی است
که از روی ظلم و جور پیدا شود