*~*****◄►******~*

بهش گفتم وقتي باهات اشنا شدم
اولين چيزي كه بهش اشاره كردم اين بود كه گفتم من خيلي زودرنجم
مثلا يبار صدات كنم بجا جانم بگي بله
دلم ميگيره
قلبم ميشكنه
گفتم مثلا اگه برات قلب بفرستم بهم لبخند بزني دلم ميگيره
يا اينكه اگه بهت بگم بيا همو ببينيم و بگي اون روز كار داري
ناراحت ميشم
به نظرت تا الان چندبار اين اتفاقا و اتفاقاي ديگه كه گفتم ناراحتم ميكنه رو انجام دادي؟
با همون غرور هميشگيش نگام كرد و لبخند نصفه و نيمه اي زد و باد انداخت تو غبغبش و گفت خب معلومه!هيچكدومش
چون نديدم ناراحت باشي
نيشخندي زدم
گفتم ميدوني چه اشتباهي كردم؟!يادم رفت همون اول بهت بگم كه من خيلي زودرنجم شايد خيلي جاها ازت ناراحت شم
ولي زبونِ گلگي ندارم!
من حرف نميزنم !نميام باهات دعواكنم !هيچي نميگم
فقط بهت لبخند ميزنم و به گفتن يه اكي بسنده ميكنم!چون من نميخوام عزيزامو محاكمه كنم
ولي تو خودت بايد بفهمي !اون موقع ها كه پيامتوميخونم و چند دقيقه زل ميزنم به پيامات و جوابتو نميدم باز تايپ ميكنيو ميبيني درجا سين ميخوره،بايد بفهمي از حرف قبليت دلخور شدم و دارم باخودم كنارميام!
اون موقع ها كه بعد از تلفن حرف زدنامون انلاين نميشم بايد بفهمي ناراحتم
يا بعد از هراكي كه افلاين ميشم و تاساعت ها سراغت نميام بايد بفهمي دلخورم كردي
يادم رفت بهت بگم كه من دلخوريامو به زبون نميارم اما يروز ميبيني ديگه نيستم
ديگه رفتم
اونوقت تااخر عمر تو ميموني با يه كوه سوال كه چرارفتم
من ميمونم و يه قلب كه پر از دردو دلخوريه
كه هيچوقت كسي از دلش در نياورد
ميدوني اشتباه از خودم بود
خودم بايد بهت ميگفتم كه براي بودنِ من بايد قبل از همه چيز منو بلد باشي

*~*****◄►******~*
نيلوفر رضایی