داستان قاسم جیگرکی و عنایت ابا عبدالله الحسین _ علیه السلام

^^^^^*^^^^^

میگفت آخر ذی الحجه دهنشو اب میکشید و لباس عزا میپوشید ومیومد تو حسینیه محل و ، در ضمن علمم داشت حسینیه ، علم کش هیئت این بود چون خیلی ماشاالله قدرتمند و قدرتمند بود علمم که بزرگ بود

آقا هیئتی که 5 هزارتا سینه زن داشت خلاصه کم کم کار به جایی رسید که رسید به 100 نفر سینه زن ،مردم دیگه نیومدن

هیئت امناء هیئت دور هم نشستن که چرا هیئت کسی نمیاد

گفتن از مردم میپرسیم رفتن از مردم پرسیدن آقا تو چرا نمیایی؟
گفت این قاسم جیگرکی علامت کش هیئتتونه ،خب وقتی یه هیئت راه میافته اولین کسی که مردم میبیننش کیه؟

علامت و علامت کش دیگه،شراب خوره ،چاقو کش معروف دمه جیگرکی برو بابا ما نمیاییم

دیدن همه به خاطر این نمیان ،چیکار کنیم یه جوری به قاسم میگیم که امسال محرم نیا تو دیگه حسینیه

شیش هفت نفری رفتن خونه قاسم ، گفتن قاسم ما باهات کاری داریم و گفتن بفرمایید و دست به سینه و مؤدب ،ایستاد و یکی از صفات لاتای قدیم این بود که واسه ریش سفید احترام قائل بودن

قدیما پیر مرد که یه چیزی میگفت،میگفتن چشم به خصوص برای سادات

بین این هفت نفر یه پیر مرد ریش سفید بود گفت قاسم
گفت بله

گفت ببخشید مزاحمتون شدیم

گفت آقا منت گذاشتین سرمون

گفت ما اومدیم فقط چند تا سوال بپرسیم گفت بفرمایید
گفت قاسم حسین و دوست داری؟
گفت کدوم حسین . گفت حسین عزیز زهرا
زد زیر گریه گفت حاجی دستت درد نکنه بعداز یه عمر نوکری حسین و دوست دارم؟!! خودم زنم بچه هام فدای حسین

گفتن ناراحت نشو ما چندتا سوال داریم . گفت بله دوست دارم میمیرم برای حسین فاطمه

گفتن قاسم هرکاری از دستت بربیاد برای امام حسین میکنی؟
گفت بله ؛ دیدید که من تو محرم هرکاری میکنم
دیدید من توالت میشورم ، دستشویی هارو میشورم ،تمیز میکنم ،جارو میکنم ، آب میپاشم ،ظرف میشورم ؛ از تیر میرم بالا پرچم میزنم هرکاری بتونم میکنم افتخارمه . گفتن درسته

گفتن قاسم دوست داری هئیت اربابت کوچیک باشه یا بزرگ ؟
گفت بزرگ ،حسین عزمت داره ،هئیتشم باید عزمت داشته باشه

گفتن قاسم یه سوال دیگه ،گفت بله ؟
گفتن اگر کسی باعث میشه هیئت حسین کوچیک بشه وظیفش چیه؟

شک کرد

گفت ببخشید یعنی چی؟
گفتن یعنی اینکه مردم نیان هیئت به خاطر یه نفر

گفت خب اون یه نفر نیاد ،مردم بیان

گفت راستیاتش ما برا همین اومدیم

دید اینا اومدن بهش بگن دیگه هئیت نیا

گفت قاسم ببخشید امسال تو دیگه نیا حسینیه

گفت باشه نمیام سلام منو به مردم برسونید بگین قاسم نمیاد شما بیایین ؛ قاسم فدای شما مردم بشه بیایین من نمیاییم باشه

گفتن قاسم ببخشیدا ما جسارت نمیخواستیم بکینیم فقط اومدیم محترمانه بهت بگیم تو که میایی دیگه کسی نمیاد تو دیگه نیا ؛ از خونه اومدن بیرون

^^^^^*^^^^^

شب اول محرم زن و بچش به قاسم گفتن بابا نمیری هیئت ،گفت چرا بابا شما برید من میام ، نذاشت زن و بچش بفهمن

رفت چندتا پارچه مشکی جور کرد از چادر زنش و… رفت تو زیرزمین خونش دورتا دوره زیر زمین خونشو مشکی زد

گفت حسین جان منو از حسینیه بیرون کردن ، به من گفتن دیگه نیا
منم یه حسینیه برا خودم درست کردم ، اینجا کسی نیست من و بیرون کنه
زنجیرشو برداشت و هرچی شعر بلد بود هی تو این زیر زمین زنجیر میزد و هی میگفت

یا حسین یا حسین

شب اول تموم شد،شب دوم ،شب سوم ،شب چهارم ،صبح پنجم

یکی از اون هفت نفر با چشم گریون ؛ از همون هیئت امناء هفت تایی ها ، اومد در خونه رفیقش در زد اشکشم بند نمیاد

دید اونم داره گریه میکنه گفت چرا گریه میکنی

گفت من دیشب خواب حسین و دیدم

دوتایی اومدن در خونه سومی دیدن اونم داره گریه میکنه

آقا هفتا تا جمع شدن چرا گریه میکنی؟

همه خوابه حسین دیدن همه هم یه خواب دیدن ،چی خواب دیدین ؟

امام حسین فرموده بود

شما چیکاره بودید ؛ به یکی بگین بیا به یکی بگین نیا ؟؟
من که فقط حسین خوب ها نیستم ، من حسین گنهکارا هم هستم

برید عذر خواهی کنین ازش ، چرا دل قاسم و شکستید؟

چرا جلوی زن و بچش کوچیکش کردید؟

اومدن در خونه قاسم ، دیدن در خونه قاسم بازه ، در زدن یکی از بچه هاش اومد دید داره گریه میکنه

چرا گریه میکنی؟

گفت بیایین بابام داره خودشو میزنه ، داره بابام گریه میکنه

دویدن دیدن قاسم انقده سرشو به دیوار زده این سر شکسته خون آلود گفتن چته ، گفت منم خواب حسین و دیدم

آقا فرمود به خاطر من ببخش اینارو

اما قاسم تو که منو دوست داری تو که دو ماه عزاداری میکنی

چرا چاقو کشی میکنی ؟
چرا شراب خوری میکنی؟
چرا آبرو منو میبری

قاسم میگه تو عالم رویا گفتم آقا من نمیدونستم آبروریزتم

حالا که ناراحتت کردم میخوام روز عاشورا بمیرم حسین برات

آوردن قاسم و اما ظهر عاشورا نشده بود دیدن بچه های قاسم دویدن ؛ مردم ما یتیم شدیم بیایین جنازه بابامو بردارید

همه اومدن ، مردم اومدن ،جنازه قاسم و گلبارون کردن چه احترامی ، چه گریه هایی

^^^^^*^^^^^

آبرو ریز امام حسین نباشیم