ﺑﻮﯼ ﺳﯿﮕﺎﺭٍ ﺷﺪﯾﺪﯼ ﺁﻣﺪ
ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ، ﻧﮑﻨﺪ ﺑﺎﺯ ﭘﺪر غمگین اﺳﺖ
ﻧﮑﻨﺪ ﺑﺎﺯ ﺩﻟﺶ
ﭘﻠﻪ ﻫﺎﺭﺍ ﺩﻭ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻃﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺑﺮ بام
ﭘﺪﺭﻡ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ
ﺯﯾﺮ ﺁﻭﺍﺭ ﻏﺮﻭﺭﺵ ﻣﺪﻓﻮﻥ
ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﺩﺍﺷﺖ
ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻋﺪﻝ ﮐﺠﺎﺳﺖ؟
که ﭼﺮﺍ ﻣﺰﻩ ﯼ ﻓﻘﺮ ﻭﺳﻂ ﺳﻔﺮﻩ ﯼ
ﻣﺎﺳﺖ
ﻭ ﭼﺮﺍﻫﺎ ﻭ ﭼﺮﺍ ﻫﺎﯼ ﺩﮔﺮ
ﺩﻝ ﻣﻦ ﻫﻢ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻣﺜﻞ ﺯﺍﻧﻮ ﯼ ﭘﺪﺭ
ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺑﻮﺩ
ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺷﺎﻋﺮ ﮐﺮﺩ
* میلاد عبدی *
دوستان بررسی کردم شعر از شاملو نیست، تصحیح شد
9 سال پیش
عالی بود عالی. دستت درد نکنه
9 سال پیش
سلام عالی بود فقط این شعر مال میلاد عبدی یه داداش
9 سال پیش
سلوم ... نوچ شعر مال شاملو هست
7 سال پیش
خیر نیست نیست نیست. الکی نشر گذب نکنید
7 سال پیش
دوباره چک کردم حق با شماست تصحیح شد.... ممنون بابت خبررسانی
7 سال پیش
6 سال پیش
سلام.من میلاد عبدی هستم.ممنون که تصحیح کردید.من این شعر رو در وبلاگم آوای خشکسالی منتشر کردم که متاسفانه بنام استادشاملو منتشر شد
5 سال پیش
شعرایی که نوشتین فوق العاده قشنگن. خیلیییی خوشم اومد. موفق باشین
هر چه میخواهد دل تنگت بگو