چندوقت پیش در دستهکلیدهام یه کلید کوچکی توجهم رو جلب کرد
خیلی فکر کردم تا یادم اومد کلیدِ کجاست. کلیدِ پشتبوم شرکتمون بود. جالب اینه که شرکتمون سالهاست از اون ساختمون رفته. و جالبتر اینه که خودم هم سالهاست از اون شرکت درومدم
حالا اینکه یه کلیده و جایی نمیگیره، خدا میدونه چقدر چیزای دیگه مثل این هست، در یادمون، در برنامه و عادات روزانهمون، در رفاقتها و رابطهها و زندگیمون
چیزایی که یه زمانی ارزش و کارکرد داشتن ولی سالهاست دیگه کار نمیکنن اما هنوزم داریم حملشون میکنیم. اصلا شاید واسه همینه که انقدر سنگینیم
حمید باقرلو
هر چه میخواهد دل تنگت بگو