^^^^^*^^^^^

خدا کارش درسته

نمی دونم گیم آو ترونز یادتونه یا نه؟
دیدین اصلا؟

فصل آخر، شب قبل از جنگ با شاه شب
همه فکر می کردن فردا می میرن، تقریبا
همه شون در یک چیز برابر بودن
تقسیمِ مساوی مرگ

شب قشنگی بود، همه اونهایی که تو قلعه
بودن با هم خاطره داشتن، یه زمان دوست
بودن، یه زمان دشمن. یکی اسیر بود یکی
زندان بان،جنگ کرده بودن، دسیسه کرده بودن ولی فردا یک چیز قطعی بود احتمالِ مرگ.
برای همین تصمیم گرفتن خوش
بگذرونن
بهترین سکانس گات بود
البته فرداش نه دنیا به پایان و نه کسی
مرد ولی شب قشنگی شد

شاید دنیا شبیه اون سکانس شده، هر چند
بشر کرگدن تر از این حرفهاست که کرونا
مرونا بتونه آسیبی بهش بزنن ولی همین
یه نیمچه ترسی که هست چقدر خیلی
چیزها رو بی ارزش کرده و خیلی لحظه
های ساده رو زیبا

چقدر دلمون برای شادی های کوچک و
اتفاقاتِ روزمره تنگ شده
، برا کافه ها،
برا یه بستنی کنار خیابون، برا بغل کردن
رفقا، پدر مادر، برا فووت کردن یه تیکه
نون که افتاده رو زمین و خوردنش

کرونا قطعا می گذره ولی خیلی چیزها
باهاش جابه جا میشه، دنیای بعد از کرونا
مدتها دنیای قشنگتری خواهد بود