بچه تر ک بودم همه ی پسرای فامیل ازم میترسیدن
برعکس قیافم ک همه بخاطر موهای طلایی و چشای رنگیم عروسک صدام میکردن ی دختره تخس و لجباز بودم ک به هیچکی رو نمیدادم و از هیچکی حرف شنوی نداشتم
بزرگتر هم ک شدم وضع همین بود فقط فرقش این بود ک دیگه مثه بچگیام همه ازین قدبازیها و زبون درازیام خوششون نمیومد و میگفتن این سره نترست واست شر میشه
ولی من گوشم بدهکار نبود
هر روز میگذشت و من همچنان ی دخترکه تخس بی احساس بودم ک هیچ حسی ب هیچ پسری نداشتم
کارم شده بود دعوا و جر و بحث با پسرا
ی پسر بود ب اسمه عباس ک اونم تقریبن مثه من بود و کارش اذیت کردن و لجبازی با دخترا بود
هر سری میومد منو اذیت میکرد و سر به سرم میذاشت ولی من مثه بقیه دخترا نبودم ک کم بیارم و نتونم جوابشو بدم من ازون هم زبون درازتر بودم طوری جوابشو میدادم ک کلن آخرش بیخیال میشد
ی روز یکی از دوستام گفتش ک عباس از تو خوشش اومده و میخواد ک باهات دوست شه
من؟!؟!
دوستی با پسر؟!؟
مگه داریم؟!؟
مگه میشه؟!؟
…ههههه…عمرن
قبول نکردم…عباس دیگه مثه قبل نبود دیگه زیاد نمیخندید و شوخی نمیکرد…از قبل باهم صمیمی تر شده بودیم…درد و دل میکردیم…باهم میگفتیم و میخندیدیم…دیگه ب هم عادت کرده بودیم ک دوباره بهم پیشنهاد دوستی داد…دروغ چرا ازش خوشم میومد
پیشنهادشو قبول کردم…خیلی خوب و مهربون بود ی سره قربون صدقم میرفت…من عادت ب این چیزا و کارا نداشتم اصن مثه دخترا نبودم
عباس بهم دختر بودن رو یاد داد…دیگه مثه قبل نبودم ک خودم از خودم دفاع کنم و به هیچکی نیاز نداشته باشم…عادت کرده بودم ک یکی پشتم باشه
ی ماه از دوستیمون میگذشتک بهم اس ام اس داد و گفت: شرمندتم و من باید برم سربازی و دیگه نمیتونم باشم
هیچی نگفتم…گریه نکردم…داد و بیداد نکردم…فقط گفتم ک منتظرت میمونم
اونروز مردم…عادت کرده بودم ب بودنش…من دیگه اون منه سابق نبودم ک بتونم خودم با خودم زندگی کنم و عین خیالم نباشه
اون ب من خانومی کردن توی قلمروعه ی مرد رو یاد داد و خودش گذاشت رفت
حالا من موندم و ی دخترکه عاشق دلتنگه نفهم ک منتظره عشقش از خدمت برگرده.
پایان
8 سال پیش
خیییلی قشنگ بود
دخترکه دلتنگ ؛ آفرین به قلمت و نوشتنت
ان شا الله که بهم میرسید و خوشبخت میشید
من یکم از لحاظ چیدمان تغییرش دادم که قشنگ تر نمایش داده بشه
امیدوارم ناراحت نشده باشی از ویرایشش
ما هم با دارو دسته ی خنگولستان میریزیم عروسیتون و میترکونیم
8 سال پیش
خیلی قشنگ بود ایول
انشالله صحیح و سالم بیادش بعد باهم ازبداج کنید بچه دار بشید
8 سال پیش
عالی
8 سال پیش
خیلی قشنگ بود
8 سال پیش
حالا واقعا داستان خودت بود؟
8 سال پیش
بسلامتی همه ی مردای واقعی
8 سال پیش
بسلامتیه خودم که عاشقم
عین این دختره تخس
8 سال پیش
بیگ لایک خوشبخت بشید مخصوصا همه دخترایی که مث من عاشقن
8 سال پیش
همه اینجا عاشقن
شیخمونم که حاملس
8 سال پیش
خیییلی قشنگ بود
دخترکه دلتنگ ؛ آفرین به قلمت و نوشتنت
ان شا الله که بهم میرسید و خوشبخت میشید
من یکم از لحاظ چیدمان تغییرش دادم که قشنگ تر نمایش داده بشه
امیدوارم ناراحت نشده باشی از ویرایشش
ما هم با دارو دسته ی خنگولستان میریزیم عروسیتون و میترکونیم
نه چرا ناراحت بشم اتفاقن اینطوری باعث میشه بیشتر تو نوشته هام دقت کنم بارم ممنون از کمکتون
8 سال پیش
خیلی قشنگ بود ایول
انشالله صحیح و سالم بیادش بعد باهم ازبداج کنید بچه دار بشید
آجی ما عشقه مجازییم من همین ک تو دلم دارمش بسه نیازی ب ازدواج نیس
8 سال پیش
حالا واقعا داستان خودت بود؟
با اجازتون
هر چه میخواهد دل تنگت بگو