تو جاده نیسان آبی که گاو بزرگی حمل میکرد به یه نیسان دیگه راه نمیداد
.
.
.
.
نزدیک بود با کامیون تصادف کنن
گاوه از پشت داد میزد آقا شما کوتاه بیا
به بابام یه عکس سویچ ۲۰۷ نشون دادم گفتم ببین واسه دختر متولد ۷۶ ماشین خریده
.
.
.
.
.
تو چشام زل زد گفت چند سال دیگه منم واسه خواهرت میخرم
😂
اصن با خاک یکسان کرد شخصیتمو
😂😂😂
مامانا روزشون رو اینجوری شروع میکنن که
.
.
.
.
گیر میدم به بچه هام سر چیز های الکی برای رضای خدا قربه الی الله
😂😂
مورد داشتیم استاد در حال درس دادن، گفته: کلیهٔ انسانها توانایی عشق ورزیدن به هم را دارند
.
.
.
بعد طرف پرسیده: پس چرا کلیه های من این توانایی رو ندارن ؟؟
.
.
.
.
وعدهٔ ما فردا ۹ صبح مراسم تشییع پیکر استاد از جلوی درب دانشگاه
دختره هیکل تانک چیفتن تو اینستاگرام پست گذاشته: دختر باید نقاشی خدا باشه نه کاردستی جراح
.
.
.
.
حالا شما یه فرصت به جراح بده گلم
😂
از افتخاراتم اينه كه عضو همه شبكه هاى اجتماعى هستم
😂✌
.
.
.
.
حتى يجا بود فقط من و صاحب سايت بوديم، روزى دوبار ميگفت ناموسا اينجا رو از كجا پيدا كردى؟
😂😂
تو ماشين رفيقم بودم گفتم بغل اين دختره وايسا يه تيكه بندازم
گفتم خانوم ميشه بپرم تو كيفتون!!؟؟؟؟
گفت نه، خودكار توشه ميره تو پشتتون
.
.
.
.
هيچي ديگه شيشه رو دادم بالا خيلي سنگين نشستم
چقد بي ادب شدن اين دخترا
😂😂😂
شوهرخالم ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﻣﻴﮕﻪ : ﻣﻦ ﺭﻭ تو تلگرام ﻧﺎﻡﻧﻮﻳﺴﯽ کن
.
.
.
.
ﮔﻔﺘﻢ ﺩﻓﺘﺮﭼﻪ ﺁﺯﻣﻮﻧﺶ ﻫﻨﻮﺯ ﻧﻴﻮﻣﺪﻩ ﺍﻭﻣﺪ ﺧﺒﺮﺕ ﻣﻴﮑﻨﻢ
ﺣﺎﻻ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺯﻧﮓ ﻣﻴﺰﻧﻪ ﻣﻴﮕﻪ ﺩﻓﺘﺮﭼﺶ ﻧﻴﻮﻣﺪﻩ؟؟
بابام میگه کانال چیه؟
میگم همون گروهه ولی فقط یارو میتونه حرف بزنه شما نمیتونین چیزی بگین
.
.
.
.
.
میگه یکی از اینا برای منم بزن اون تو باهات حرف بزنم
😂😂
ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺑﻪ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﯾﯿﻢ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺮﻭ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ‘ﻋﻤﻪﯼ ﻋﻄﺎﺭ’ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺑﻨﻮﯾﺲ
ﮐﻞ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺭﻭ ﺑﺴﯿﺞ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ‘ ﻋﻤﻪ ﯼ ﻋﻄﺎﺭ ‘ﻣﻄﻠﺐ ﺟﻤﻊ ﮐﻨﻦ ﺁﺧﺮﺷﻢ ﺑﻪ هیچ ﺟﺎ ﻧﺮﺳﯿﺪﯾﻢ
ﺍﺻﻼﻫﯿﭻ ﻣﻨﺒﻌﯽ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﭘﺪﺭﯼ ﻋﻄﺎﺭ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯽﺷﺪ
ﺯﻥ ﺩﺍﯾﯿﻢ ﺭﻓﺘﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﯿﺪﺍﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺗﺤﻘﯿﻘﯽ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﯿﺪﯾﻦ ؟!؟!؟ ﻋﻤﻪ ﯼ ﻋﻄﺎﺭ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﺑﭽﻪ ﻣﯽﺧﻮﺭﻩ ﺁﺧﻪ؟ ! ؟ !
ﻣﺪﯾﺮ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺍﺻﻼ ‘ﻋﻤﻪ ﯼ ﻋﻄﺎﺭ ﻧﺒﻮﺩﻩ ‘ ﺍﺋﻤﻪ ﯼ ﺍﻃﻬﺎﺭ ‘ ﺑﻮﺩﻩ
من
😂
زن داییم
🙄🙄
مدیر مدرسه
😡😡
عمه عطآر
😂😂
خود عطار
😡😑
حمید معصومی نژاد، واحد مرکزی خبر رم
🐒🐒
هر چه میخواهد دل تنگت بگو