..♥♥………………

پیرمرد داشت با موبایلش حرف می‌زد. گل‌ از گلش شکفته بود. من که از کنارش رد شدم داشت می‌گفت: خیلی ممنون، خدا احوالتو بپرسه

باورت می‌شه؟ چه عبارت بکری؛ چه تمنای لطیفی؛ چه تعارف نغزی!….مثلا خدا بهت بگه چطوری بنده‌ی من؟ روبه‌‌راهی؟ روبه‌رشدی؟ کم‌ و کسری که نداری؟ ها؟….آخ آخ، می‌شه یعنی؟.خدا احوالپرست باشه
❤️ !