—————–**–

توی بیهوشی یه اصطلاح داریم که بهش میگیم بی حسیِ لوکال یا موضعی
یه جور بی دردیِ موقته یا یه مرهم موقتیِ درد برای راحت تر شدن درمان، انواع مختلفی داره و کاربردهای متفاوتی…

ولی برای بست و بخیه زدن زخم استفاده ش که می‌کنیم، وقتی اثر دارو از بین بره تازه زخمه شروع می‌کنه به ضربان زدن، به طپیدن، تازه یادش میفته باید درد کنه، بسوزه، انگار تازه یادش میفته که زخمه و بیشتر از قبلِ بی حسی دردش می‌گیره…
حتی اگه درمانشم کرده باشن

از بعضی آدمای زندگیت که توقعشو نداری وقتی ضربه می‌خوری، هرچی هم که مرهم بذاری جای زخمش، موقتیه، موضعیه، لوکاله…
اثرش، بی دردیش از بین میره و هی یادت میاد که باید دردت بگیره، باید از شدت درد بپیچی به خودت، باید بسوزی، باید آتیش بگیری، بمیری از دردی که بی درمونه، که چاره ای نداره، که درمانم بشه جای زخمش همیشه هست، سوزشش همیشه هست، خاطره ی بدش همیشه هست…
که نمیشه از یاد بردش
نه خودشو
نه باعثشو

دشمن که جای خود داره، این روزا باید بیشتر مواظب اونایی بود که انتظار نداری ازشون نارو بخوری، اونا که توقع نداری نمک بخورن و نمکدون بشکن، همونایی که باور نمیکنی از پشت خنجر بزنن بهت…
اینا…
مواظب اینا باید بود…
اینا یه جوری زخم میزنن که هیچ جوری نشه مرهم و ضماد پیدا کرد براش،
نشه نسخه ای برای درمانش پیچید…
نشه موقتی هم دردشو کم کرد‌…
حتی با بی حسی موضعی

—————–**–

طاهره اباذری هریس