..*~~~~~~~*..

بعضی آدم‌ها دارونَما هستند برای آدم

مثلا تصوری ازشان داری و به همان تصور دلخوشی و امیدوار، اما حقیقتا آن‌ها اصلا شبیه به چیزی که تو در ذهنت ساخته‌ای نیستند!
تو در ذهنت از آن‌ها برای خودت مرهم ساخته‌ای و خودت را مدیون حضورشان می‌دانی و بدون دلیل به حضورشان دلخوشی، در حالی که آن‌ها حتی تلاشی هم برای مرهمِ تو بودن نکرده‌اند

در حقیقت آن‌ها نه مرهم‌اند، نه درد… آن‌ها هیچ چیزِ تو نیستند و در این راستا هیچ تلاشی هم نکرده‌اند، فقط زمانی سر و کله‌شان پیدا شده که تو شدیداً نیاز به مرهم‌ داشته‌ای، درگیر احساسات شده و جوری که نبوده‌اند تصورشان کردی، از آن‌ها در ذهنت، ناجی ساختی و تمام زخم‌های روحت، برای مدتی التیام یافته

اما مشکل اصلی اینجاست که معمولا این آدم‌ها ابدا احساسی که تو فکر می‌کنی را به تو ندارند و هرگز کسی که تو فکر می‌کنی نیستند

به مرور زمان واقعیت‌ها دلت را می‌زنند، رفتارهای متناقض می‌بینی، به همه‌چیز شک می‌کنی و دلسرد می‌شوی، حس می‌کنی فریب خورده‌ای، آنوقت است که زخم‌های روحت دوباره سر باز می‌کنند و عمیق‌تر می‌شوند

دارونما ها موقتی‌اند و تأثیرشان دائمی نیست
بالاخره به خودت می‌آیی و می‌بینی فقط به یک خیال دلخوش بوده‌ای و از یک نفر، چیزی را ساخته‌ای که نبوده و توقعاتی داشته‌ای که نباید

در واقع این تو بوده‌ای که با تصوراتت، روی یک آدم، برچسبِ «مرهم» زده‌ای و می‌فهمی که این قدرت باور خودت بوده که حال تو را بهتر کرده، نه حضور هیچ‌ چیز و هیچ‌کس دیگری

اولش سخت است پذیرش این واقعیت اما کم کم دل می‌کَنی از خطاهای احساسی و به مرور زمان یاد می‌گیری بدون واسطه زخم‌های روحت را مرهم بگذاری، خودت را فریب ندهی و درگیر مرهم‌های موقتی نباشی

نرگس صرافیان طوفان