♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

وقتی بحث یا گفتگویی پیش می‌آید با سه دسته از افراد روبه‌رو هستیم
دسته‌ی اول آدم‌های باسواد در آن مبحث هستند، که با ایشان می‌توان گفتگو و تبادل اطلاعات کرد
می‌توان نقطه نظرات و ابهامات را بدون هیچ‌گونه تشویشی بیان کرد و در یک مسیر نسبتا درست قرار گرفت

دسته‌ی دوم افراد بی‌سواد در آن مبحث هستند که از پیش اظهار بی‌اطلاعی کرده‌اند اما برای اینکه از موضوعِ مربوط سر در بیاورند نظرات خود را بیان می‌کنند که بیش‌تر به سلیقه آنها مربوط است
با این دسته افراد هم با رعایت یک چهارچوب درست و دسته‌بندی اطلاعات و ایجاد پارامتر‌های مختلف، می‌توان به نتیجه‌ای مطلوب و مفید رسید

و‌ اما دسته‌ی سوم
امان از این دسته که جزو هیچ دو گروه قبلی نیستند، این افراد اَدای باسواد‌ها را در می‌آورند

اطلاعاتشان اغلب ابتر، بلاعقبه، ناقص و سطحی‌ است اما نقش دانای کل را بازی می‌کنند
یک سری واژه‌های گُل‌درشت و اسامی دهن‌ پُرکن حفظ کرده اند که (چه مربوط باشد چه نامربوط) مدام به زبان می‌آورند
اکثراً پرخاشگر و بد دهن هستند چون نمی‌توانند بحث را درست پیش ببرند دست به دامان خود واقعی‌شان می‌شوند

جز خودشان و گاهی خدا و البته آن اسامی دهن پُرکن که هیچ کدام را نمی‌شناسند، کسی را قبول ندارند
هر چیزی که به آنها و علایق‌شان مربوط نباشد از بیخ بد و غلط است.
اغلب به همه چیز نگاه صفر و صد دارند

تکلیف چیست؟ این است که از این افراد حضر کنید قبل از اینکه بر شما اثر کنند
چون بحث با ایشان هیچ گونه فایده‌ای ندارد
چون از جایی به بعد خودشان هم باورشان می‌شود باسواد هستند، پس دچار غرور کاذب می‌شوند (سر رشته غرور نادانی است) و تمام درهای آگاهی را به روی خود می‌بندند و تا آخر عمر در جهل خود دست و پا می‌زنند

یحتمل اگر این متن به ایشان بر بخورد نامه‌ای سرگشاده خواهند نوشت و منتشر خواهند کرد که نویسنده بی‌سواد حذر درست است نه حضر

خلاصه از حضور در محفل این حضرات حذر باید کرد

♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

علی سلطانی