*~*~*~*~*~*~*~*

گفتم: ببخشید استاد! مشکل این بیمار چیه؟!؟

نزدیک تر اومد و دلایل بستری و جراحی شدنشو با صدای خیلی آروم کنار گوشم زمزمه کرد، با تعجب نگاه کردم به اطرافمون، کسی نبود، دلیلی نداشت آروم حرف زدن

گفتم: استاد چرا انقدر یواشکی صحبت می کنین؟! به خاطر کسیه؟!؟

با سر اشاره کرد به تخت: آره، به خاطر بیمار

چشمام از تعجب گرد شد: بیمارو که همین الان بیهوشش کردیم خب

پوزخندی زد و پرسید: میدونی آخرین حسی که توی انسان بعدِ مرگ از کار میفته چیه؟!؟

یه لحظه به معلوماتم شک کردم، با تردید گفتم: شنوایی؟!؟

سری به نشونه ی تایید تکون داد: آره! همینه، شنوایی… آخرین حسی که بعد از مرگ انسان از کار میفته شنوائیه، توی بیهوشیم همین طوره، آخرین حسیه که از بین میره و اولین حسیه که برمیگرده، شایدم کامل از بین نرفته باشه اصلا
اینا زیاد مهم نیست، می دونی چیه که مهمه؟! این که حواست همیشه به حرفی که میزنی باشه، مراقب کلماتی که از دهنت میاد بیرون باشی، فرقی نمی کنه طرف مقابلت هوشیار باشه یا بیهوش یا این که حتی بالای سرِ یه محتضر یا مُرده ایستاده باشی
همیشه یادت باشه با حرف زنده رو که سهله، مُرده رو هم میشه شکنجه داد، برای همینم هست که وقتی میخوای یه چیزی بگی، باید دودوتا چهارتا کنی ببینی حرفت چه تاثیری قراره بذاره روی طرف مقابلت، قراره چه حسی رو منتقل کنه بهش، که اگه خودت توی اون موقعیت قرار می گرفتی با شنیدن اون حرفا چه حسی بهت دست می‌داد
برای کشتن آدما، خیلی وقتا خنجر و داروی اشتباهی و پاره شدن رگ و لخته شدن خون لازم نیست، یه کلمه کافیه تا از پا درشون بیاره یا زندگی دوباره بهشون بده، فقط یه جمله ی نابجا میتونه آبروی یه آدمو ببره، اعتبارشو خدشه دار کنه، زندگیشو سراسر به فنا بده، بدون این که جای برگشتن و جبرانی بذاره
اعجاز و قدرت واژه هارو هیچوقت نباید دست کم گرفت

آهسته تر گفت: ربط حرفام به سوالتم این بود که بیمار تازه هوشیاریشو از دست داده بود، یه درصد کمی ممکن بود با شنیدن حرفامون دچار استرس بشه و وضعیتش از حالت نرمال خارج بشه یا صحبتامون حول و حوش بیماری و شرایطش، حس و حال بدی رو توی بیمار به وجود بیاره علی رغم عدم هوشیاریش و خاطره ی بدی از بیهوشی براش بسازه و این یعنی علاوه بر زندگی روزمره و روابط عادیت، حواست حتی بالای سر بیمار بیهوش هم باید به حرفایی که میزنی باشه، روشن شد قضیه؟!؟

حیرتمو قایم کردم پشت نقاب بی تفاوتی و گفتم: بله استاد، روشن شد، بدجوریم روشن شد

*~*~*~*~*~*~*~*

طاهره اباذری هریس