user_send_photo_psot

oOoOoOoOoOoO

طوری گفتم دوستت دارم
که خدا از عصبانیت با مشت روی زمین کوبید
زلزله شد

دوستت دارم ها از روی کتابخانه افتادند
آغوش ها از دیوار پر کشیدند
بوسه ها از سقف ریختند
چشم ها از پنجره رفتند و
آمدن ها از در

من ماندم، تو ،یک دوستت دارم غلیظ
یک خدای شاکی و یک زلزله ی مهیب
گفتم دوستت دارم این شد
نگران دنیا اگر نبودم می بوسیدمت عشق من

oOoOoOoOoOoO