♥♥.♥♥♥.♥♥♥

عاغا من یه اغاجون دارم ۷۳ سالشه خیلیم ازش حساب می‌بریم جلوش مثل نوکر تعظیم میکنیم
☺☺☺

بعله من یه روز گوشی مامانجونو دزدکی برداشتم واسش اس زدم: بیا به آرامش فکر کنیم ، به عشق، به بهشت،به جهنم،به درک ،به تو چه،به من چه برو میزنم شلو پلت میکنم هاااا
😠😠

بعد آقاجون اس زد: مهناز برگرد غلط کردم ظرفا رو می‌شورم خونه هم جارو میکنم توروخدا بیا ولی منو نزززززنننن

منم همین جور دهنم باز مونده بوداااا
😦😦
آغا جون و این کارا؟؟؟؟؟
😧😧

خلاصه بگذریم اینم یه ماجراهایی داشت که طولانیه وللش
بریم سر آق ماهان و آق احسان جووون

من کع همیشه در حالت کرم ریختن هستم دیشب اس زدم به ماهان بدین شرح: تکیه اش بردرخت، نگاهش غمگین، لب هایش پر از زمزمه، در ژرفای غرورش غوغا، افکارش پریشان، شاید فکر خودکشی در سر داشت… شاسکولی که در عروسی شام گیرش نیامد
😹

واس احسان زدم: پاتو از زندگیم بکش بیرون
.
.
.
.
.
جورابات بو میده
😹

ماهان واسم اس زد:من نمی‌دونم تو کی هستی ولی تورو جون عمت ولم کن هرچی بخوای بهت میدم خستم کردی
😿

احسان زد: میدونی فرق تو با توپ چیه؟؟ توپ رو باید شوت کرد ولی تو خودت شوتی
⚽⚽⚽⚽⚽

بعله منم واس شاد کردن مردم فوش میخورم
ولی کلی خندیدما
😹😹

♥♥.♥♥♥.♥♥♥