داشتم به این فکر میکردم که چرا منم مثل همه ی عاشقای دیگه نمیرم و تو کوچه و خیابونا درست جلوی چشم خودش،پیش مردم فریاد بزنم
“دوستت دارم”
یه روز که کم اورده بودم،یه روز که دلم پر شده بود تصمیم گرفتم که درست همین کار رو کنم اما یهو یادم اومد اون دختر با دخترای دیگه خیلی متفاوته
یهو یادم اومد اگه این کار رو کنم به جای لبخند و شنیدن منم همین طورِ عزیزدلم چیزی جز یک سیلی و شنیدن یه عوضی که تو گلوی من تبدیل به بغض خفه کننده ای میشه،نصیبم نخواهد شد
یهو یادم افتاد تمام آدمهای اطراف من مثل آدمهای داستانهای عاشقانه ی دیگران نیستند که بخواهند لبخند به لب ، دست بزنند و برامون سوت بکشند
یهو یادم اومد چقدر من آدم ساده ایم…چقدر سادم…همین…خیلی سادم 🙂
راستی میشه یکم بیشتر بهم توجه کنی؟
خدارو چه دیدی شاید توهم عاشقم شدی🙃
حرف زیاد دارم برا گفتن
Sepideh.MJ
5 سال پیش
آخ من عاشق این عکسام
کثافتا خیلی خوبن
:) برا من هیچ وقت نمیان
5 سال پیش
دوست دارم داستان بنویسم
نمیدونم درباره چی
فقط دوس دارم بنویسم
5 سال پیش
دوست دارم داستان بنویسم
نمیدونم درباره چی
فقط دوس دارم بنویسم
👍
5 سال پیش
دوست دارم داستان بنویسم
نمیدونم درباره چی
فقط دوس دارم بنویسم
اینقدر حماقت داری که میشه دوجین رمان ازشون نوشت
5 سال پیش
اینقدر حماقت داری که میشه دوجین رمان ازشون نوشت
هر چه میخواهد دل تنگت بگو