user_send_photo_psot

♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪

ساده ساده
عاشقانه
باختم من
دنیای کودکانه
می خندیدم
می دویدم
بی بهانه
می دویدم
با کفش یا پابرهنه
با فرفره های گردان
با لب های خندان
با دلی شاد در بهاران
در میان درختان
تا که گفتش
روزی بر من
دختری از جنس باران
لحظه ای بنگر به رازی
به سرخی شقایق های دنیا
بشنو داستان تنهایی شان را
گفت با من
از دلش گفت
از اسرار نگاهش
از روزگار درونش
از نجوای نهانش
برخواست ناگهان شاد
گفت بدرود رویای شیرین
ساعتی بگذشت در کنارت
من گذشتم از سلامت
تو نیز بگذر از نگاهم
تا که خواستم بگویم
ساعت تو، دنیای من بود
رفت در افق های صدایم
آری ای دوست
در نبودش
ساختم من
با تمام غم های دنیا
زیر باران
سوختم من
با همه هیزم های جنگل
خاطراتش
شد همه دنیای تلخم
ساده ساده
عاشقانه
باختم من
زین بازی کودکانه

♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪