khengoolestan_axs

*-*-*-*-*-*-*-*-*-*

دیر آمدی دوباره زمستان رسیده است
فنجان چای و قهوه ی مان سرد میشود
تنها ترین ستاره ی یلدای سال پیش
از آسمان چشم شما طرد می شود

وقتی که قلب سنگ ِ تو را هم شکافتم
چشمم برای دیدن ِ خون نا امید بود
تقصیر عشق نیست، خداوند شاهد است
هر هندوانه ای که بریدم سفید بود

ساعت دقیق چند زمستان گذشته است؟
دارم تو را چه سرد به خاطر می آورم
به شعرهای یخزده کبریت می کشم
من به گواهم این همه شاعر می آورم

*-*-*-*-*-*-*-*-*-*