o*o*o*o*o*o*o*o

حالا که بیشتر فکر می‌کنم
ما همه‌مان متهم هستیم به قتل
به قتل عمد طبیعتی که هر روزه تیری از زباله‌ هایمان را بر قلب بی‌گناهش پرتاب می‌کنیم
به قتل آسمانی که از رانندگی های بی ‌وقفه‌ مان دچار آسم شده است
به قتل کبوترانی که میان ‌وعده‌شان ته سیگارها و آدامس‌های مصرف‌شده‌مان شده‌ است
به قتل حیواناتی که بی‌توجه به آزار دادن‌های تمام نشدنی‌شان مهر سکوتی بر لبانمان زده‌ایم
به قتل آدم‌هایی که بی‌تفاوت از کنارشان می‌گذریم و به چشمان ناامیدشان حتی لبخندی هدیه نمی‌دهیم
آری
ما همه مان قاتلیم
هست روزی که ما را به سزای اعمال خود رساند