○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
روز قیامت خدا پشت میزش نشسته نامه ی عمل منو می بینع
عینکش رو در میاره یکم چشم هاشو می ماله بعد میگه

بیا بغلم تف تو این زندگی ای که تو کردی