استاتوس های طنز و خنده دار فیسبوک

اونایی که میگن نمک در نمکدان شوری ندارد چرت و پرت گفتن!
اونا حتماً زبونشون تو نمکدون نمیرفته!من امتحان کردم خیلیم شوری داشت

آشغالترین نوستالژی دوران کودکی :
منم بیام ؟!!
نه ، ما داریم میریم آمپول بزنیم

دستام خسته شدند . پاهام طاول زدند
از کمر افتادم  اصلا جون ندارم دارم میمیرم تو رو خدا
یکی از اندی بپرسه خوشگلا تا کی باید برقصن

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﻤﻮ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﺩﯾﺪﻡ
ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺧﺒﺮ ﮔﺮﻓﺘﻢ
ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺑﺎ ﻣﻦ 3 4 ﺭﻭﺯﻩ ﺭﻓﺘﻪ ﺳﻔﺮ!

دیشب دختر عموم اس ام اس داده :
امیرحسین وقتی با لپ تاپ میام اینترنت سرعتش بالاست
ولی وقتی با گوشی میام سرعتش پایینه
بهش گفتم : الان با چی هستی؟
میگه : با تاپ و شلوارک صورتی

من اگه درس نمی خونم و می رم سر جلسه امتحان , نشونه تنبلیم نیس، نشونه ی جرأت و جسارت و شجاعتمه

من هرچی ملکه ذهنم میشه ،
پادشاه ذهنم میاد مخشو میزنه
دلیل عدم موفقیتم توی زندگیم همینه !

آدمایی که زیاد میخوابن تنبل نیستن انگیزه ای واسه بیدار بودن ندارن وگرنه شما بگو فردا ساعت ۵ صب بریم شمال،هرکی پا نشه !

شبا وقتي سوار تاکسي ميشم به اين فکر ميکنم که مثلا رمز عابر بانمکو چي بگم به راننده،
يا اگه پيچيد تو فرعي چجوري در ماشينو باز کنم بپرم بيرون !
توهم در حد مرگ !

یه پسره تو وبلاگش نوشته بود:
جای خالی تورو انقد با چشام آب میدم…
تا باز کنارم سبز بشی!!!…
فک کنم مخاطبش یونجه بوده.

یکی از رویاهام اینه
یه نامزد مو بلند داشته باشم ,
موهاشو از پشت بگیرم با لگد بزنم تو کمرش
دیوونه هم خودتی

بـا ایـن وضـی کـه بـعـضـی پـسـرا پـیـش مـیـرن
فـک کـنـم مـوقـع عـروسـیـشـون عـروس بـا مـاشـیـن مـیـاد،
ایـنـارو از آرایـشـگـاه ور مـیـداره مـیـرن تــالار !

یه رفیق داریم اسطوره مشکلاته، بدشانس، بدهکار، تنها، مشروط…! یعنی دیگه مشکلی نمونده که این تجربه نکرده باشه. زنگ زدم بهش، میدونید آهنگ پیشوازش چی بود؟؟ همه چی آرومه… من چقد خوشحالم…!

تو فیلم هندیه
یارو پرواز کرد، هیچی!
تنهایی زد یه گردانو کشت بازم هیچی!
تا آخر فیلم سه تا پدر و شیش تا برادر پیدا کرد اینم هیچی!
دیگه با سر قطع شده تو دریا شنا کردنشو کجای دلم بذارم!

مورد داشتیم
دختره هشت صبح جلو دانشگاه پارک دوبل میکرده بره بالا سر کلاس .
ساعت دوازده و نیم استاد از پنجره کلاس داد زده
نمیخواد پارک کنی,
کلاس تموم شد
منم حاضریتو زدم…

ديشب اينترنتم قطع شد تا رفتم تو حال بابام با چوب افتاد به جونمو هي داد ميزد دزد دزد…..
يهو مادرم داد زد نزن نزن پسرمونه….
بابام تو چشاش اشک جمع شد گفت تويي پسرم؟
چقد بزرگ شدي