#پارتسوم
o*o*o*o*o*o*o*o صدیقه با درموندگی گفت هیچی به خدا! از حموم برمی گشتم. رفتم دم مغازه خروس فروشی ببینم واسه مرغ عشقها ارزن داره که نصرت کفتر باز جلومو گرفت و گفت که به اعظم ارزن میده تا واسم بیاره ابی با خشم غرید
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ سردم که می شود تمام ِ اجاق هایِ جهان برایم عشوه گری می کنند اما من تصمیم خودم را گرفته ام برایِ گرم شدن باید که تا آخر عمر دنبال دست هایِ تو باشم . . . ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * سلام ای از دست رفته ی جانم خوبی؟ اسمم را که هنوز به خاطر داری؟ یادت میاید آن روزی را که اول اسممان را خودت بر روی یک تنه ی درخت پیدا کردی که بدست من نوشته شده بود؟ بعد از دیدنش چقدر اعصابت بهم ریخته بود بگذریم اینجا هوا خیلی سرد است راستش را بخواهی دارم از تب میسوزم،اما نمیدانم چرا انقدر سردم است دکترها تجویز کرده اند که باید دمای بدنم را تا جایی که میتوانم پایین بیاورم اما خبر ندارند که من چقدر بی تو احساس سرما میکنم اینجا دارد برف سنگینی میبارد آنجا چطور؟؟ احتمالا آنجا آفتابی به گرمای دستان تو و نوری به درخشش چشمان تو درحال تابیدن است راستی یادت هست روزی را که بی هوا در میانی از جمعیت در آغوش گرفتمت؟ هنوز هم از یادآوری آن روز گونه هایم به سرخی گل رز مورد علاقیمان می شود از آنجایی که تو فردی بسیار مهربان هستی برای آنکه ناراحت نشوم برگشتی و مرا به آرامی در آغوشت گرفتی آغوشت خیلی سرد بود...اما نه به سردی ای که الان مبتلایش شدم...اما همان آغوش سردت پر از آرامش برای من افسرده بود راستی چه شد که انقدر زود از من فاصله گرفتی؟؟چه شد که انقدر زود حست به من دگرگون شد؟؟ اگر میشد در نامه ات جوابم را بدهی عالی میشد...اما واقعا حیف که نمیشود...زیرا من تنها توان نوشتن برایت را داشتم،دیگر توان فرستادنش را ندارم دوستت دارم ای از دست رفته ی جانم از طرف من به از دست رفته ی جان ..*~~~~~~~*.. Sepideh.MJ راستی من میخوام بدونم اگر شما به جای از دست رفته ی جانِ عاشق داستان من بودید چه جوابی به نامه اش میدادین؟؟ فقط نامه رو میخوندین و بعدش توی سطل زباله مینداختین یا جواب نامه رو بعد از خوندن میدادین؟ بدون خوندنش زیرش آتش روشن میکردین یا خودتون میرفتین پیشش و جوابشو میدادین؟ جواب نامه رو برام بفرستین تا به دست کسی که خیلی وقته که منتظره جوابشه برسونم🙂
*~~~~~~~~* مـــادرم گــوشی انــدروید نــدارد ولی همیشه در دسـترس ماست از بازار هیچ گزینه ای را دانلود نمیکند ولی با زنبیل هنــوز نان داغ را برای صبحانه تهیه میکند محــبتش همیشه بروز است تـــب کنم ،برایم می میــرد هرگز بی پاسخم نمیگذارد درد دلم را گوش میدهد سایلنت نمیکند دایــــورت نمیکند تــا ببیند سردم شده لایــــــــک نمیــکند پــتو را به رویم میکشد مــادرم گوشی اندروید ندارد تلفن ثابت خانه ی ما به هوای مادرم وصل است هــنوز مــن بیرون باشم دلشوره دارد زنـــگ میزند ساعــت آف مرا چــک نمیکند فقط غــُـر میزند که مــبادا چشم هایم درد بگیرد فالوورهای مادرم من ،خواهر و برادرهایم هستیم اینـــستاگــرام نــدارد ولـــی هــنوز دایرکت ما بچه ها با مادرمان همان فضای آشپزخانه است و درد دل هایی از جنس مادرانه ولی مادرمان چند سالی است خیلی تنـــهاست چون ما گوشــیمان اندروید است بلـــه مـا اینتـرنت داریم تلـــگرام داریم واتــساپ داریم اینستاگرام داریم کـــلا کار داریم وقـــت نداریم ، یــک لحظه صبــر کن شده جواب مادر وقتی صدایمان میزند چقــدر این مــادرها مهــربانند مــن در عـــجبم با چقدر صبــر و تواضع و مهر و محبت میـــتوان " مـــادر " بـود *~~~~~~~~*
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بیا که این دلِ تنهای من،بی تو میگیرد ای خوب ترینم بدان بی تو بودن هرگز در باورم نیست تو که باشی در آشیانه خاموش وسردم زندگی معنا پیدا می کند وعشق در تمام وجودم جاری می شود ... من بی صبرانه چشم به راهم که بیایی و در کنارم بمانی ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ پست ارسال شده توسط دانا
به همه خاطـره هایم گره ی کور زدم به یکی انگ و دگر وصله ی ناجور زدم تو شدی منکـر ما بودن ما اینهمه سال همه بر خیل خوش خاطرم هاشور زدم ازهمان دم که پرید عطر وجودت ز تنم مـُـردم و بـر بدنم یکـسـره کافــور زدم لب من نوش دگر جز لب تو نوش نکرد بوسه تنها به لب خمره ی انگور زدم خسته از آن همه روزِ پُرِ نیرنگ و ریا دل بریدم ز سحر بر شب بی نور زدم رگ خشکیده ی من تیزی تیغی نبرید من به آن تیغ تـبـر تیزی ساطــور زدم تو تنت را به تن گرم دگر دادی و من تن سردم به تن یـخ زده ی گـور زدم چشم بر من تو ببستی و منم بر دنیا باز از پیش خدا چشمکت از دور زدم ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ کامیار کریمی
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم