o*o*o*o*o*o*o*o ابی که هنوز تو بهت مکانی بود که برای اولین بار در عمر ۲۵ ساله ش میدید و درگیر حلاجی کردن حرفها و پیشنهاد فیروز عمید وکیل پایه یک دادگستری و مشهور شهر تهران بود، با غرور گفت
*~~~*****~~~* نفسم پس می رود، از چشمهایم اشک می ریزد، دهانم بدمزه است سرم گیج می خورد، قلبم گرفته، تنم خسته و کوفته و شل، بدون اراده در رخت خواب افتاده رخت خواب بوی عرق و بوی تب می دهد میخواهم بلند شوم و پنجره را باز کنم ولی یک تنبلی سرشار مرا روی تب میخکوب کرده میخواهم سیگار بکشم میل ندارم اطاق درهم برهم است و من تنها هستم در رخت خوابم میغلتم، یادداشت های خاطره ام را به هم میزنم اندیشه های پریشان و دیوانه مغزم را فشار میدهد پشت سرم درد میگیرد. تیر میکشد، شقیقه هایم داغ شده، به خودم می پیچم لحاف را جلوی چشمم نگه میدارم فکر می کنم....خسته شدم خوب بود میتوانستم کاسه ی سر خود را باز کنم و همه ی توده های نرم خاکستری پیچ در پیچ کله ی خود را در آورده، بیندازم دور، بیندازم جلوی سگ *~~~*****~~~* زنده به گور نوشته صادق هدایت
^^^^^*^^^^^ چیست دلچسب ترین حاجت ما از زهرا جمعه ای با پسرش صحن اباعبدالله اللهم عجل لولیک الفرج ^^^^^*^^^^^ فقط دلیل جدایی ز تو گناه من است ثمر از این همه غفلت دل سیاه من است همیشه ذكر تو را من به روی لب دارم كه نام تو گل زهرا دلیل راه من است ببین كه روز سپیدم ز هجر تو شام است بیا و نور فكن كه چهره تو ماه من است جدایی از تو بلایی عظیم و جانكاه است گواه قلب حزین سردی نگاه من است بگو به آن دو ملك در سیاهی قبرم كه این غلام قدیمی بارگاه من است ^^^^^*^^^^^ گفتم شبي به مهدي(عج) كز تو نگاه خواهم گفتا كه من هم از تو ترك گناه خواهم اللهم عجل لولیک الفرج ^^^^^*^^^^^ یابن الحسن... گذر ثانیه هاى نیامدنت سخت است...همچو عباس حین خالى شدن مشک اش "اللهم عجل لولیک الفرج" ^^^^^*^^^^^ اى آنکه در نگاهت حجمى زنور دارى کى از مسیر کوچه قصد عبور دارى؟ چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابى اى آنکه در حجابت دریاى نور دارى ^^^^^*^^^^^ مهدے جان هر زمان که مے گوییم العجل یا مولای یا صاحب الزمان زمزمه هایت را میشنوم که میگویے صبر کن چشم دلت نیل شود مے آیم شعر من حضرت هابیل شود مے آیم قول دادم که بیایم به خدا حرفے نیست دل به آیینه که تبدیل شود مے آیم «اللهم عجل لولیک الفرج» ^^^^^*^^^^^ صبرم از کاسه دگر لبریز است اگر این جمعه نیاید چه کنم ؟ آنقدر من خجل از کار خودم اگر این جمعه بیاید چه کنم ؟ ^^^^^*^^^^^ آقاترین سکوت مرا غرق نور کن مارا قرین منت و لطف حضور کن وقتی گناه کنج دلم سبز می شود آقا شفاعت این ناصبور کن می ترسم از شبی که به دجال رو کنیم آقا تو را قسم به شهیدان ظهور کن. اللهم عجل لولیک الفرج. ^^^^^*^^^^^ اللهم عجل لولیک الفرج
* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * از صدای بلند تاپ و توپ پاهام روشو سمت عقب برگردوند منو که دید ابروهاش پرید بالا
*~*~*~*~*~*~*~* سرمو بالا گرفتم، قلبم از جا کنده شد دوتا پسر هم سن و سال خودم دورش کرده بودن یکیشون دسته کیفشو که محکم نگهش داشته بود داشت میکشید اون یکی هم میخواست بزنه تو صورتش که داد بلندی زدم، دستش تو هوا موند اونها با تعجب و کمی ترس نگاهم میکردن زیبای ناشناس هم با خوشحالی و امید
♥♥.♥♥♥.♥♥♥ یاد من باشد فردا دم صبح جور دیگر باشم بد نگویم به هوا ،آب ،زمین مهربان باشم با مردم شهر و فراموش کنم هر چه گذشت خانه ی دل بتکانم از غم و به دستمالی از جنس گذشت بزدایم دگر تار کدورت از دل مشتی را باز کنم تا که دستی گردد و به لبخندی خوش دست در دست زمان بگذارم یاد من باشد فردا دم صبح به نسیم از سر صدق سلامی بدهم و به سر انگشت نخی خواهم بست تا فراموش نگردد فردا زندگی شیرین است زندگی باید کرد گر چه دیر است ولی کاسه ای آب به پشت سر لبخند بریزم شاید به سلامت ز سفر برگردد بگذار امید بکارم در دل ، لحظه ها را دریابم من به بازار محبت بروم فردا صبح مهربانی خودم عرضه کنم یک بغل عشق از آنجا بخرم
►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄ من الان دلم کیک شکلاتى میخواد الان میخواد؛ ندارم ولى! لواشک دارم ولى کیک شکلاتى ندارم باید تا فردا که قنادى ها باز میکنن، صبر کنم. معلوم هم نیست دیگه فردا دلم کیک شکلاتى بخواد من فقط میدونم که الان دلم کیک شکلاتى میخواد و ندارم، پس قبول میکنم که ندارم ولى خب دلم میخواد، اما ندارم یه روز مامانم اومد خونه، کلا دکور خونه رو تو ده دقیقه عوض کرد؛ زنگ در رو زدن! هول شد از خوشحالی...گفت چشماتو ببند چشمامو بستم. دستمو گرفت برد دم در، در رو باز کرد. گفت حالا چشماتو باز کن! چشمامو باز کردم دیدم یه پیانو یاماها مشکى، همونى که ده سال قبلش هزار بار رفته بودم از پشت ویترین دیده بودمش دم در بود حالا نمیدونم همون بود یا نه اما همونى بود که من ده سال قبل واسه داشتنش پرپر زده بودم! خیلى جا خورده بودم گفت چى میگى؟ گفتم چى میگم؟ میگم حالا؟ الان؟ واقعا حالا؟ بیشتر ادامه ندادم پیانو رو آوردن گذاشتن اون جاى خالى تو خونه که مامان خالى کرده بود، من هم رفتم تو اتاقم... نمى خواستم بزنم تو پرش ولى هزار بار دیگه هم از خودم پرسیدم آخه حالا پیانو به چه درد من مى خوره! من که خیلى ساله از داشتنش دل کندم ده سالى تو خونمون خاک خورد و آخرش هم مامانم بخشیدش به نوه ى عموم یه روز اولین عشق زندگیم که چهارده سال ازم بزرگتر بود رفت فرانسه! اون جا با یه زن فرانسوى ازدواج کرد. منم که نمیخواستم قبول کنم از دست دادمش شروع کردم واسه خودم داستان ساختن ته داستانم هم اینطورى تموم مى شد که یه روزى برمیگرده بعد از هفت سال خیالبافى دیدم چاره اى ندارم جز اینکه با واقعیت مواجه شم! شروع کردم به دل کندن... من هى دل کندم و هى خوابش رو دیدم که برگشته ، تا اینکه بلاخره واقعا دل کندم چندسال بعدش تو فیسبوک پیدا کردیم همو اومد حرف بزنه، گفتم حالا؟ واقعا الان؟ من خیلى وقته که دل کندم یه دوستى داشتم کاسه صبرش خیلى بزرگ بود عاشق یه پسرى شده بود که فقط یک ماه باهاش دوست بود. اون یک ماه که تموم شده بود، پژمان رفته بود پى زندگیش و سایه مونده بود با حوضش بعد چند سال بهش گفتم دل بکن خودت مى دونى که پژمان برنمیگرده؛ گفت ولى من صبر مى کنم... هرکارى هم لازم باشه مى کنم یک سال بعد رفت پیش یک دعانویس، شش ماهه بعدش با پژمان ازدواج کرد؛ دو سال بعدش شنیدم که از هم جدا شدن پیداش کردم، خیلى عصبانى بود پرسیدم چى شده؟ گفت پژمان اونى نبود که من فکر مى کردم... گفتم اونى نبود که الان مى خواستى پژمان اونى بود که تو اون روزا مى خواستى که باشه و وقتی نبود باید دل میکندی من الان دلم کیک شکلاتی میخواد ...الان میخواد ولی ... ►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄ رخساره ابراهیم نژاد
خوردن یک سوپ داغ موقع افطار :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یه کاسه پر از توت فرنگی :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ پیرهن مردونشو بپوشی :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ برات لاک بزنه :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ مامانت بگه بخواب مدرسه تعطیله :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بچه انگشتتو محکم بگیره :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ وقتی روت غیرتی میشه:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ قهوه داغ تو برف:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ اولین عکس دو نفره :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ گاز زدن گوجه سبز زیر کولر بعد امتحانای خرداد :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بوی خونه کاهگلی بعد از بارون :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ لباسای بچگی:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یه ظرف پر از آلوچه :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ قسمتِ همدیگه باشیم:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ خوردن هندونه تو گرمای تابستون :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ همونی که امشب دعا کردی بهش برسی دعا کنه بهت برسه:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ خوابیدن رو چمنایِ پارک :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ هرکی ت هر مناسبتی کادو داد کتاب باشه :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ پیامک واریز پول به حساب :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ برات چیزی ک خیلی وقته دنبالشی بخرن :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ ی عالمه کتاب :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ ریشاشو بزنی :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ صدای تپش قلبش :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ مثلا صبح همین کِ چِشَمو باز کردم تو رو ببینم :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ وقتی که مامان عروسکامون میشدیم :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ موهات فرفری باشه :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ عشق دو طرفه :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یه لباس بپوشی تو جیبش پول باشه :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ چالِ گونه :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ ناخنک زدن به کتلت های مامان :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ وقتی گوشیت صد در صد شارژ میشه :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بستنی :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ دستاشو بگیری :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ با دوستت همزمان یه چیزی رو باهم بگین :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ گره کرواتتو ببنده :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ عینکی باشی:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بوسیدنِ ته ریشش :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ اشکِ شوق صبحِ مراسم عروسیت:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یه تیکه پیتزایِ بزرگ :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ دسته گُلِ عروسیت:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یه کتابخونه پُر از کتاب :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم