هرگز نگفتند
که زن باید عاشق باشد
و مَرد لایق
عشق را سانسور کردند
من سالها جنگیدم
تا فهمیدم که بى عشق
نه گیسوانِ بلندم زیباست
و نه چشمانِ سیاهم
و نه مَردى با دستانِ زمخت
و گونه هاىِ آفتاب سوخته
خوشبختی ام را تضمین میکند
فروغ فرخزاد
پروین فرزند یوسف اعتصام الملک آشتیانی در تبریز متولد شد
فارسی و عربی را در دامن خانواده آموخت
سرودن شعر را از هشت سالگی آغاز کرد
نخستین شعرهایش را در مجله بهار به چاپ رسانده و مورد تشویق اهل ادب قرار گرفت
از عوامل دیگری که موجب تقویت ذوق و پرورش استعدادهای شعری پروین شد، رفت و آمد او به محافل ادبی در آن روزگار بود
تنها اثر او، دیوان شعری است که بارها چاپ شده است. دیوان او شامل قصاید و قطعات بسیار دلنشین است
بیشتر قطعات خود را به صورت گفت و گو سرود که در اصطلاح ادبی به آن مناظره گویند
سر انجام پروین در سال ۱۳۲۰ بر اثر بیماری حصبه درگذشت
آرامگاه او در شهر قم، کنار صحن حضرت معصومه (س) قرار دارد
در مدرسه از من پرسیدند: در آینده میخواهی چکاره شوی؟
گفتم: خوشحال باشم
گفتند: سوال را اشتباه متوجه شده ای
گفتم: نه. شما زندگی را اشتباه متوجه شده ای
عاقا پارسال زنداییم مارو با مامان بزرگم اینا رو خونشون دعوت کرد
بعد قرار شد هم فلافل درست کنه هم کتلت
خلاصه ما زودتر رفتیم خونه داییم اینا چون زنداییم مامانش اینا و آجیش اینا رو هم دعوت کرده بود
مامان منم خواست پطروس فداکار بشه و بره کمکش
قرار بر این شد که مامانم کتلت هارو درست کنه
زندایی گرامم فلافل رو درست کنه
بعد چون زنداییم بعضی وختا کارا رو میندازه گردن بچه هاش به بچه وسطیش (محمد متین) گفت بره واس فلافل نخودا رو خیس کنه
این بچه هم شش سالش بود
زیادیم گیج میزد
نگو این متین خر نخود ها رو با آب تو یخچال خیس کرده
زنداییمم یه ساعت بعدش نخود ها رو ریخت تو چرخ گوشت و چرخشون کرد
خلاصه
این مهمونا اومدن و وقت شام شد
من که کلا از فلافل بدم میومد نخوردم
مامانم هم کتلت خیلی دوست داشت اونم مثل من کتلت خورد
ولی بابام از کتلت خیلی بدش میومد
فلافل خورد
ساعت 12 بود ما برگشتیم خونه
منم که گیج خواب
تا سرم به بالش رسید رفتم لالا
بابام. هم بیدار موند میخواست رام جدید نصبکنه رو گوشیش کامپیوتر هم تواتاق منه
حدودا یک ساعتی از خواب من گذشته بود که با صدای مهیبی بیدار شدم
دیدم بابام دویید بیرون
اومدم یه نصف عمیق بکشم خیالم راحت شه
بوی باد معده تو مماخم پیچید
با خشم اژدها اومدم بیرون دیدم مامانم از خنده پهن شده وسط سالن
بابام هم شرمسار نشسته کنج خونه
فرداش از مامانم پرسیدم چشید؟
چون هوچی یادم نمیومد
شواهد امر نشان داد گاز نشت شده از جانب پدر جان بود
یعنی کارد میزدی خونم در نمیومد
نتیجه اخلاقی:
کارتو یا انجام نده
با اگه میدی به بچه نده
دلاتون شاد و دماغاتون چاقالو
آرام- از همین میترسم. از اینکه دوست داشتن ما تو این مدت کم شاید هوس باشه
ندا – یکی از اشتباهات ما انسان ها همینه.فرق عشق و هوس رو نمیدونیم! به عشق در یک نگاه اعتقاد داری؟من که شدیدا بهش معتقدم! بعضی عشق ها ممکنه تو دو سه ماه به وجود بیاد و بعضی عشق ها تو دو سه سال هر کدوم ممکنه عشق باشن.خالی از هوس اونیکه مدت زمانش کمتره به دلیل هوس نیست
رمان آرام در تنهایی
فرض کنین اعتمادی که آدما بهتون دارن
سرمایه ایه که تو بانک دارین
همیشه از سودش استفاده کنین نه از اصل پول