فهرست مطالب
test
یه پسر خاله دارم اسمش هادیه یبار رفته بودیم خونشون مهمونی ، همه ی خاندان جمع بودن این پسر خاله ما یهو جوو گیر شد خواست به عنوان هنر نمایی برامون بگوزه اونقدر فشار اُورد تا رید کفه آشپزخونه :khak: :khak: بعد ننش میگفت ما شالا به بچم چه هنرایی داره ، دیگه چی بلدی مامان ؟؟ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ اینم یه خاطره دیگه از قدیمیا که براتون اوردم بالا تا ببینید و بخونید
* فهرست خاطره ها *
عکس های یادگاری
خاطرات خنده دار
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
تست برای پیام طولانی چند خطی خط دوم خط سوم