♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ آدم یک وقت هایی خودش را برای همیشه جا میگذارد مثلا روی پله های کثیف محل کاری که محترمانه اخراج شده نیمکت های چوبی سبز رنگ یک کافه رو به روی ویترین مغازه ای توی قیطریه کوچکترین کلاس دانشکده خیابانی که آخرین خداحافظی هایش را کرده کوچه ای که هفت تا سیزده سالگی اش را در آن بزرگ شده، پنجره ی خانه ی دختری که اولین عشقش را مال خودش کرده و بعد از آن هر وقت که از آنجا می گذرد، با دیدن ِخودِ تنهای خسته اش، دهانش تلخ می شود و بغض از گلویش بالا می آید آدم یک وقت هایی یک جاهایی خودش را جا میگذارد آن نیمه از خودش را که در مقابل فراموشی مقاوت می کند،می اندازد همان گوشه کنار و برای همیشه می رود
o*o*o*o*o*o*o*o ابی که هنوز تو بهت مکانی بود که برای اولین بار در عمر ۲۵ ساله ش میدید و درگیر حلاجی کردن حرفها و پیشنهاد فیروز عمید وکیل پایه یک دادگستری و مشهور شهر تهران بود، با غرور گفت
o*o*o*o*o*o*o*o و سپس خداحافظی گرمی با اوس رجب کرد که ابی زیر لب گفت
o*o*o*o*o*o*o*o صدیقه با درموندگی گفت هیچی به خدا! از حموم برمی گشتم. رفتم دم مغازه خروس فروشی ببینم واسه مرغ عشقها ارزن داره که نصرت کفتر باز جلومو گرفت و گفت که به اعظم ارزن میده تا واسم بیاره ابی با خشم غرید
o*o*o*o*o*o*o*o همه چی از اونجا شروع شد که طبق معمول بعد از ظهرها غلوم آتیشی، کریم جیرجیرک، مِیتی هوش،جلال خاک انداز، اکبر فِنچ، جوات رادار و رحیم ننه قمر که همه بروبچه های بازارچه بودن، تو قهوه خونه مش حسن جمع شده و منتظر رییسشون یا همون ابی سیریش بودن فقط خدا می دونست که این هفت نفر به اضافه ابی سیریش که همه اسمشونو هشت داداش گذاشته بودن،چه خاطراتی از روزهای بچگی و بدو بدو کردن ها و سربه سر مغازه دارای بازارچه گذاشتن ها، نداشتن هرجا گوسفندی کشته میشد هر هشت نفر التماس کنان حاضر میشدن و از صاحب گوسفند میخواستن که بجول ها _استخونیه که در مچ پا گوسفند بین دو غوزک قرار داره _ رو بهشون بده. یه کیسه پر از بجول داشتن که تابستون ها از صبح علی الطلوع تا نصفه شب، همشونو گوشه بازارچه کنار هم میچیدن و شرطی بازی میکردن! تکرار در بجول بازی یا قاب بازی از اون ها قاب بازهای حرفه ای ساخته بود که با بچه های بازارچه های نزدیک هم مسابقه میذاشتن کم کم واسه خودشون یه تیم هشت نفره درست کردن و مثه ورزش فوتبال مسابقات داخل محله ای و خارج محله ای و فینال و خالصه هرچی دلتون بخواد، مسابقه ردیف کردن تو بچه ها ابراهیم یا به قول دوستاش ابی بدجور پیله بود! به طوریکه همه بهش می گفتن ابی سیریش وچون تا چیزی رو که میخواست بدست نمیاورد، دست از تالش و کوشش نمی کشید. همین باعث شد، همه اونو به عنوان رییس گروه قبول کنن هرکدوم از این بچه ها واسه خودشون لقبی داشتن که براساس خصوصیت رفتاریشون، شکل و قیافه شون بود؛ مثال کریم جیرجیرک خیلی حرف می زد. اکبر فِنچ خیلی ظریف و ریزه میزه بود. غلوم آتیشی اهل دعوا، مهدی یا همون مِیتی هوش مغز متفکر گروه، جالل خاک انداز بین صحبت همه می پرید و جواد یا همون جوات رادار، جاسوس و خبر چینشون بود. رحیم ننه قمر هم وابستگی عجیب به ننه ش قمر خانم داشت داشتم میگفتم که همه در قهوه خونه مش حسن منتظر رئیسشون ابی سریش بودن که جوات رادار خبر مهمی رو از نوچه های خَز کاظم قرو قاطی که محل پلاس شدنشون، بازارچه چند خیابون اونور تر بود، بده رمضون مافنگی سینی به دست به سمتشون اومد سام علکوم آقایون هش داداش! شای داغ آوردم. نوش ژونتون سینی چای رو روی میز گذاشت غلوم آتیشی نگاهی چپ چپی به استکانهای نصفه از چایی کمرنگ و نعلبکیهای حاوی چای و سینی یه مَن چرک انداخت قفسه سینه شو صاف کرد و بادی تو غبغب انداخت نفله! باز که نصفه چایی رو تو سینی حروم کردی؟ چرت رمضون پاره شد و خاکستر داغ سیگار گوشه لبش، روی پای لختش که داخل یه دمپایی مثال سفید بود ریخت! در حالیکه خم میشد تا خاکسترو که بدجور پاشو سوزونده بود ازپشت پاش برداره با لحن شاکی وبلند گفت شته؟؟ گُرخیدم غلوم آتیشی دست برد و یه استکان کمر باریک که خطهای طالیی دور کمرش به دلیل شستشو و کهنگی یه خط درمیون محوشده بودن، برداشت.استکانو به لبش برد و یه هورتی کشید. اخماش در هم رفت و استکانو تو نعلبکی کوبید که بقیه ش هم از سرش پرید و به اطراف سینی پاشید دِ بزنم صدای.... ال اله اال ا... . آخه مافنگی اینو که از شیر حموم پر کردی! ولرمه! چای داغت اینه وای به حال چای سردت دستشو بلند کرد که یه پس سری حسن مافنگی رو مهمون کنه که صدای یکی از گوشه قهوه خونه بلند شد
از دار و ندار دنيا 6 7 تا دوست دختر دارم يكي از يكي شكاك تر اصن داغونما *moteaasef* @~@~@~@~@~@ ﻣﯿﮕﻢ , ﺷﻤﺎﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﻋﮑﺴﺘﻮﻥ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﻣﯿﻔﺘﻪ ﻫﻤﺶ ﻣﯿﺸﯿﻨﯿﻦﻧﯿﮕﺎﺵ ﻣﯿﮑﻨﯿﻦ ﯾﺎﻓﻘﻂ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯾﻢ ... ؟؟؟؟ *eva_khake_alam* @~@~@~@~@~@ دقت کردین تو فیلم های ترسناک طرف میخواد فرار کنه هیچ وقت ماشینش روشن نمیشه؟ *zert* @~@~@~@~@~@ یه برف هم نمیاد:( بریم برف بازی کنیم برف بریزیم تو یقه مردم *khar_ghalt* @~@~@~@~@~@ انشای این هفته علــــم بهــــتر اســت يـا پــــــــــرايد . . ؟ *Aya* *tafakor* *fekr* @~@~@~@~@~@ اقا من یه کشف بزرگی کردم حرف R همون حرف P هست فقط خسته بوده پاهاشو باز کرده حرف Z همون حرف N هست فقط خوابیده حرف @ هم همون a هست فقط مقنعه سرش کرده وااااااااااااای چقدر باهوشم ^_^ *goz_khand* *goz_khand* @~@~@~@~@~@ من نميدونم اين مامانا که وسايل خودشون رو يه جايي ميزارن بعد خودشونم يادشون ميره کجاس چه جوريه که تو پيدا کردن وسايلي که ما به اصطلاح تو 7 تا سوراخ موش قايم ميکنيم تبحر خاصي دارن *divone* *lab_khande_2* @~@~@~@~@~@ روز مبادا چه روزی است دقیقا یک روز پس از خرج کردن پس اندازهای روز مبادا *khande_dokhtar* @~@~@~@~@~@ سه چیز تو زندگی هست که اگه رعایت کنین آدم موفقی میشین حالا برید تحقیق کنید این سه تا چیز چیه اینجوری هم نگام نکنید، من اگه خودم بلد بودم که الآن اینجا نبودم *montazer* @~@~@~@~@~@ یه روز هـم باید این سازنده ی جمله ” گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی ” رو بیارن چار کیلو غوره بدن دستش ، همه هــــم صبر کنن، ببینم چه جوری میخاد حلـوا درست کنه بعد همون دیگُ بکنی تو چشـاش با این جمله ساختنش ^_^ *kotak* @~@~@~@~@~@ یکی از بدیهای هدفُن اینه که همش فکر میکنی دور و ورت داره یه اتفاقی میفته که تو ازش خبر نداری *divone* @~@~@~@~@~@ حال میکنم بااینایی که مواظب وسایلاشون هستن بعد میان قایمشون کنن که خراب نشن،گمشون میکنن (منو میگه😂) *khandidan* @~@~@~@~@~@ رفتم پرنده فروشی گفتم این عروس هلندی چنده؟ گفت ۲۵۰ تومن گفتم جهازم داره دیگه؟ با عقاب تو مغازهش افتادن دنبالم بیشورا *gij* @~@~@~@~@~@ یه بارم یکی از فامیلا منو واسه پسرش خواستگاری کرد . . . جواب نه که دادیم مامانم واسه اینکه ناراحت نشن برگشت گفت : حالا دختر مام همچی پخي نیست :khak: @~@~@~@~@~@ مادرم فکر کرده کاکتوس سالی یک استکان بیشتر آب نمیخواد امروز کاکتوسه گفت داداش یک لحظه بیا، اینجا کربلاس؟ یک لیوان آب بیار مُردیم از تشنگی کولرم که بابات خاموش کرده *ouugh* *odafez* @~@~@~@~@~@ مغز جالبترین عضو بدنه . . . . از زمان تولد تا موقع مرگ کار میکنه به جز سر امتحان خاک تو سرش *btb* @~@~@~@~@~@ بَ رَ بَ بَ چيست؟؟ به معناي برو باباست که ايرانيها در پاره اي مواقع با دهن کجي،براي تضعيف روحيه طرف مقابل بکار ميبرند الان داريد امتحان ميکنيد؟؟ تبريک ميگم شما يک ايرانيه اصيل هستيد *khande_dokhtar* @~@~@~@~@~@ رفتم کبابی چلو کبابش شیرین بود گفتم آقا چرا شیرینه کبابتون؟ گفت پیاز گرونه موز چرخ کردم *abnabat* @~@~@~@~@~@ ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ ﺁﺭﺯﻭﻱ ﻫﺮ ﺯﻧﻲ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻣَﺮﺩﻩ . . ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺁﺭﺯﻭﻱ ﻫﺮ ﺯﻧﻲ ﺍﻳﻨﻪ ﻛﻪ ﻫﺮﭼﻲ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺨﻮﺭﻩ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﭼﺎﻕ ﺷﻪ ﻭ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺨﺮﻩ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻣﻮﺟﻮﺩﯼ ﮐﺎﺭﺗﺶ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﺪ ﻣﻴﮕﻢ ﺧﺎﻧﻮﻣﺎ؟؟؟ والا .... چه اعتماد به نفسی دارن این اقایون *raghs_gilgili* *belgheis* @~@~@~@~@~@ یه وسیله تو دستشویی هست ، ﺍﺳﻤﺶ ﺩﻣﭙﺎﯾﯿﻪ ﺍﻣﺎ . ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺩﻡ ﭘﺎ ﻧﯿﺴﺖ . . . ﺩﻭﺭﺗﺮﯾﻦ ﻧﻘﻄﻪ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﭘﺎﺭﮎ ﺷﺪﻩ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﻧﻔﺮ ﻗﺒﻠﯽ باﻝ ﺑﺎﻝ ﺯﺩﻩ ﺗﺎ ﺩﻡ ﺩﺭ؟؟؟؟ *goz_khand* @~@~@~@~@~@ پسردایی ۵ سالم با خمیر بازی برای خودش سبیل گذاشته زنگ زده به مهد کودکشون گفته کامبیز امروز نمیاد مربیه گفته کامبیز تویی؟ گفته نه من پدرم هستم *nini* *khaak* @~@~@~@~@~@ آدمای خاص همیشه در معرض خطرند پاشم برم واسه خودم صدقه بدم خوشبحالتون که حتی هیشکی نگاتونم نمی کنه والا غیر از بدبختی برا ما چیزی نداره *akheish* *cheshm_star* @~@~@~@~@~@ مسواکتونو هر 3ماه یبار عوض میکنید؟ من که یه مسواکمو اینقدر استفاده کردم این اواخر دندونم اونو تمیز میکرد *are_are* @~@~@~@~@~@ لذتی که در برداشتن صابون و دمپایی و شامپو و خمیر دندون از هتل تو روز آخر سفر هست تو هیچی نیست لامصب آدم فکر می کنه خرج سفرش دراومده *khanda_moshi* @~@~@~@~@~@ تو زمستون دو مرحله از خواب سخته یکی اون اولش که زیر پتو سرده بعدم اون مرحله که میخوای پاشی و زیر پتو گرمه جفتش بدبختیه *tavahom* *khande_dokhtar*
o*o*o*o*o*o*o*o بهم گفت یه سوال ازت بپرسم راستشو میگی...؟؟ گفتم آره بپرس پرسید عشق سابقت رو فراموش کردی؟؟؟ جواب دادم آره خیلی وقته اصلا از ذهنم انداختمش بیرون از کنار یه مغازه رد شدیم اسم مغازه دقیقا اسم عشق سابقم بود یه لحظه چشام پر اشک شد پرسید چی شده؟؟ گفتم هیچی چیز خاصی نیست تو کافه نشسته بودیم صدای آهنگ کافه چی به گوشم خورد همون آهنگی که خیلی دوست داشت اشک تو چشمام جمع شد پرسید چیزی شده؟؟ گفتم نه چیز خاصی نیست دستمو گرفت و یه بوسه آروم به دستم زد همون کاری که اون همیشه انجام میداد اشک تو چشمام جمع شد پرسید چیزی شده گفتم نه چیز خاصی نیست یه روز نشست جلوم و بغض کرد گفتم چیزی شده گفتش به قول تو چیز خاصی نیست اما تمام اون چیزایی که این مدت به قول خودت خاص نبود رو فهمیدم و جیگر منو سوزوندی ازم خداحافظی کرد پرسیدم چرا میری؟؟ گفت میرم چون دوست ندارم یه روزی اسم مغازه هم اسم تو باشه یا یه آهنگ گوش میدم یا دستمو کسی میبوسه یاد تو بیفتم و اشک تو چشمام جمع شه و بگم چیز خاصی نیست از من که گذشتپ ولی تو رو به جان همون کسی که میگی واست فراموش شده تا زمانی که از یادت نرفته کسی رو وابسته خودت نکن اون بی معرفت و بی وجدان بود تو بیا و مرد باش تو بیا و وجدان داشته باش
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ بازیگره فهمیده بود سرطان داره و میمیره. داد میزد: چیکار کنم خدا ؟؟ . . . . . . . . . مادربزرگم از اینور تلویزیون با گریه میگفت: توکل کن پسرم، چای نبات بخور😑 @~@~@~@~@~@ یه فامیل داریم ضامنم شد؛ وام گرفتم قسط ندادم افتاد زندان . . . . . . . . . تازگی آزاد شده براش بنر زدن "یا ضامنِ یابو"😐😂 @~@~@~@~@~@ مرد خوب همیشه دوجاش باید کبود باشه یکی چشمش یکی هم روی دستش . . . . . . . . صبح که داره میره هرچی خانومش گفت محکم بزنه رو چشمش و بگه رو چشام خانومی😊 شب که میاد یهو محکم بزنه رو دستش و بگه ای داد بیداد یادم رفت 😕 @~@~@~@~@~@ خواب دیدم شب اول قبرم بود دیدم 2 نفر یهو اومدن تو قبر با ترس گفتم شما نکیرو منکرین؟ . . . . . . . . . . گفتن : پََ نه پََ کامران هومنیم اومدیم بگیم تو خودت نمره ی بیستی 😂😂 @~@~@~@~@~@ کار درست رو خرس قطبی میکنه . . . . . . . . . که تو فصل هوای دو نفره، بی خیال میگیره میخوابه حسرت هیچیم نمیخوره @~@~@~@~@~@ یکی از بدبختیهای کچلها اینه که اگه توی جمع فقط اونا کراوات زده باشن باز هم وقتی میخوان بهش اشاره کنن میگن اون یارو! کچله حالا این تو سرشون بخوره اگه به شخص بغل دستیش کار داشته باشن میگن : اون یارو که بغل کچله نشسته عجب مکافاتی داریم ما کچلا @~@~@~@~@~@ تلویزیون داشت مسابقه پانتومیم نشون میداد هرچی حدس میزدم درست در نمیومد . . . . . . . . . .. آخر بابام گفت احمق، اخبار ناشنوایانه 😂😁 😐😂 @~@~@~@~@~@ یکی زنگ زده بهم . . . . . . منم داشتم رانندگی میکردم و اصلا حوصلشو نداشتم شروع کردم نصفه نصفه حرف زدن یعنی مثلا انتن ندارمو قطع میشه و از این حرفا میگه صدات قطع و وصل میشه ولی صدای ضبط ماشینت واضح میاد 😐🙈😂😂 @~@~@~@~@~@ میگن مش کااظم در بستر بیماریه و حالش وخیمه . . . . . . . . .. بزرگوار از دنیا بره سه روز حرام عمومی اعلام میکنن 😐😂 @~@~@~@~@~@ حیف نون تو توالت میشینه میبینه مگسا هی دارن ویز ویز می کنن . . . . . . . . . . . اعصابش خورد میشه میگه: خفه شید دیگه، یکم صبر داشته باشین برای بابام که نمیرینم، واسه شماست دیگه 😁😂😂 @~@~@~@~@~@ وزنم 105 کیلوست تو پست نوشته بودم آنقدر ظریفم که با یک نگاه ســـرد میشکنم . . . . . . بابام کامنت گذاشته عزیزم شما با تبـــر نادرشاه افشار هم نمیشکنی برو با خیال راحت به زندگیت برس 😂 آبرو نذاشته واسم :/ @~@~@~@~@~@ فکرکن نصفه شب تنهای تنها تو خونه نشستی و.. همه جا هم تاریکه یهو صدای گوز میاد 💨😰 حالا میخندی یا میترسی؟؟ نخند درست جواب بده @~@~@~@~@~@ من هر وقت میخوابم جورابامو میذارم بالا سرم هم سوسک و حشره نزدیکم نمیاد . . . . . . . . .. هم سریع بیهوش میشم بهتر میخوابم 😂 @~@~@~@~@~@ بابام زنگ زد گفت کجایی؟ گفتم هرجا که دل باشه و یار گفت تو دستشویی هستی؟ گفتم چطور ؟ گفت چون داری گوه میخوری 😯 @~@~@~@~@~@ بازگشت به زندگی فقط اونجایی که . . . . . . . معلم اشاره میکرد شما بیا پای تخته، میگفتی: آقا اجازه ما؟!؟ میگفت: تو نه، پشت سریت قشنگ یه دور میرفتیم تو کما و بر میگشتیم😂😂 @~@~@~@~@~@ تو همایش دختره پشت میکروفون گفت دفاع از حقوق حیوانات شجاعت میخواد . . . . . . . داد زدم "سوسک" نه تنها نصف سالن خالی شد اونکه پشت میکروفون بود هنوز پیدا نشده 😂 @~@~@~@~@~@ از خاطرات بد بچگیم این بود ک وقتی بابام پول همراش نبود به مغازه دار میگفت این بچه گِرو اینجا باشه الان پولو میارم . . . . . . . . . یه بار سه هفته گرو مونده بودم :/ @~@~@~@~@~@ بزار بهت خبر میدم چیست؟ . . . . . . . .. . یعنی نمیخام بیام ولی فعلا بهونه ای ندارم تا شب بهونه جور میکنم 😂 @~@~@~@~@~@ امروز بابام زنگ زده بود رادیو آوا قسمت ترانه های درخواستی! بعد از اینکه اهنگ مورد نظرش رو گفت ، آخرش گفت لطف کنید صداشم زیاد کنید 😐😂 @~@~@~@~@~@ اگه افسردهای، در گذشته زندگی میکنی اگه مضطربی، در آینده زندگی میکنی . . . . . . . . . . . . اما اگه هر دوتاشی، در ایران زندگی میکنی 😂 @~@~@~@~@~@ ولی بلخره یروز با خیال راحت پامو میذارم تو یکی از نمایشگاه ماشینای لاکچری بالای شهر😎 سرمو بالا میگیرم و با اعتماد به نفس میگم . . . . . . . . . . . آقا برای اینجا نظافتچی نمیخواین؟ 😊😁😂 @~@~@~@~@~@ منطق بابام ۳ حالت داره . . . . . . . . یا حق با اونه یا تو نمیفهمی حق با اونه یا انقدر میزنتت که کاملا بفهمی حق با اونه 😂 @~@~@~@~@~@ بابام هیچوقت کاری رو به صورت امری نمیگه. مثلا الان گفت . . . . . . . هروقت حوصلش رو داشتی با داداشت بخاری ها رو بیار پایین، الان 😑 @~@~@~@~@~@ مورد داشتیم دختره خواسته بطری نوشابه رو بزاره تو یخچال دیده جا نمیشه یه کم ازش خورده دوباره امتحان کرده . . . . . . . . میگن یخچاله سوخته از خنده 😂 @~@~@~@~@~@ ایرانی های یک شبانه روزشون رو چطور میگذرونن؟ داده های مرکز امار 13 ساعت میخوابن 3 ساعت کار میکنن 2 ساعت از رسانه ها استفاده میکنن دو دقیقه کار خیر میکنن یه عمر هم غُر میزنن که چرا وضع ما اینجوریه 😅 @~@~@~@~@~@ ﺩﻡ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﯾﻪ دبستان ﻫﺴﺖ یه ﻧﺎﻇﻢ ﺯﻥ ﻏﺮﻏﺮﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﺻﺒﺢ ﺯﻭﺩ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﺩ جمشید ﻧﺪﻭ ...😡 جمشید ﻧﮑﻦ ...😡 جمشید ﯾﺎﺷﺎﺭ ﺭﻭ ﻧﺰﻥ ...😡 جمشید ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﻬﺘﯽ ﺭﻭ ﺑﻬﺶ ﺑﺪﻩ ...😡 جمشید ....😡 ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺮﯾﺪ ﯾﻬﻮ ﻗﺎﻃﯽ ﮐﺮﺩ ﺳﺮﺷﻮ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﮐﺮﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ . . . . 😡جمشید ﺗﻮﻟﻪ ﺳﮓ دهن مارو سرویس کردی ﯾﻪ ﺟﺎ ﺑﺘﻤﺮﮒ ﺩﯾﮕﻪ ﮐﺮه خر 😂 @~@~@~@~@~@ ماره میره تو حموم زنانه. زنها از ترس جیغ میکشن . . . . ماره می گه : خواهرا نترسین منم کبرا 😂😐 @~@~@~@~@~@ وقتی میخواد مهمون بیاد 😁👇 دخترا: وای الان مهمون میاد من برم آرایش کنم نگن زشته😕 . . . . . . . پسرا: اوه اوه الان یه گله آدم میریزه خونهمون برم توالت برینم یه وقت جلوشون نگوزم 😐😑😂😄 @~@~@~@~@~@ یه دیوونه میره دم خونه خسیسه میگه: من پسرخواهر خدا هستم یه کمکی بهم بکن 😎 . . . . . . . خسیسه میبردش مسجد 🕌 میگه: اینجا خونه دایيته هرچی میخوای ازش بگیر 😂𡛿 @~@~@~@~@~@ ﭘﺴﺮ ﺁﺩﻡ ﮐﻪ ﻗﺎﺗﻞ ﺑﻮﺩ ﭘﺴﺮ ﻧﻮﺣﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺑﺪﺍﻥ ﺑﻨﺸﺴﺖ ﭘﺴﺮ ﺍﯾﻮﺑﻢ ﮐﻪ ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﺁﺩﻡ ﺑﻮﺩ ﺑﻘﯿﻪ ﺷﻮﻥ ﺷﺎﺭﻻﺗﺎﻥ یازده ﺗﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﯾﻮﺳﻔﻢ ﮐﻪ ﺣﺴﻮﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﺯ ﺣﺎﺻﻞ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺍ، ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻣﻦ ﭼﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﯼ ﺩﺍﺭﯾﻦ؟ . . . . . . . . . (ﺍﻧﺸﺎﯼ ﯾﮏ ﮐﻮﺩﮎ ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻧﻘﺶ ﭘﺪﺭ ﺩﺭ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ) 😁😂 @~@~@~@~@~@ به مامانم میگم نمیدونم چرا احساس میکنم کسی تو خونه بهم احترام نمیذاره 😢 . . . . . . . میگه خفه شو خاک بر سرت کنن, این چه فکراییه میکنی احمق؟ 😯 خیلیم دوست داریم و احترام میذاریم بهت @~@~@~@~@~@ یه سری گفتم لعنت بر شیطون یهو شیطون ظاهر شدو گفت سر چی؟ نه بگو سر چی لعنت فرستادی؟ . . . . . . . کجای زندگی نکبتت رو من به هم زدم؟ همه ش رو خودت ریدی 😒 @~@~@~@~@~@ به سایت بانک پیام دادم چجور میشه بیشتر از 10میلیون در روز جابه جا کرد . . . . . . . . . . . جواب داد تو حسابت تا حالا بیشتر از 10 هزار تومن نبوده، گوه نخور 😑😂😂😂😂 @~@~@~@~@~@ چند پاسخ مناسب برای «چقدر چاق شدی» یادداشت کنید یک . شما رو نمیبینیم، اعصابم راحته چاق میشم _ مخصوص قطع رابطه دو . دلم خوشه، چاق میشم. تو چرا آنقدر شکسته شدی عزیزم؟ _ حرصدرآر تضمینی سه . اختیار دارید، نفرمایید. خیلی مونده به وزن شما برسم _ البته اول به وزن طرف نگاه کنید 😂👍 @~@~@~@~@~@ هروقت رو این صندلی های گردون میشینم، دوس دارم به هرکسی که وارد اتاقم شد بگم . . . . . . نه، بگو جلسه داره، ضمنا تمام قرارهای امروزم رو کنسل کن. خستهم 😂😂😂 @~@~@~@~@~@ اگه مبحث های درسی رو به صورت جوک دربیاریم و واسه هم بفرستیم . . . . . . . . آخر ترم هممون قبولیم 😂😂 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ *ghalb_sorati* دلاتون شاد و لباتون خندون **♥** با تشکر از پغ پغی بابت جوکاش که برامون فرستاده
o*o*o*o*o*o*o*o چند روز پیشا بعد کلاس زبانم با بابام و داداشم رفته بودم یه مغازه وسایل شوخی بخریم همونطور میگشتیم میگشتیم که یدفعه یه پسر بچه نه ده ساله ، همسنای داداشم وارد مغازه شد از مدل شلوار و تیشرت رو مدش که بگذریم موهاشو ، یعنی جلوی موهاشو رنگ کرده بود یه لحن همچی " داش فلان قیمت میمت این چنده" ای داشت حالا من با چشای گرد داشتم موهاشو نگاه میکردم راستش تو محل ما هرروز چیزای جدید هست رستوران فلان شاخ مجازی، خود فلان شاخ مجازی، یا پاتوق فلان شاخ مجازیه دیگه دختراییی که با پسرا مو نمیزنن و پسرایی که با دخترا مونمیزنن ادمایی که میخوان مثلا با کلاس بازی درارن بعد که جیغ و دادشون و سریسری که بهشون اروم تذکر دادن میبینیـــ کاملا تجدید نظر میکنی، یسری خیابون که هر سیصد و شصت و پنج روز سال شلوغه و مسجدی که شده ارامبخش چه من چه کسای دیگه توی این محل شلوغ اما این یکی عجیب بود ،عجیب تر از اینکه بچه های مدرسمون صب و شب تنها میرفتن پارک اونروز من ازون مغازه هیچیی نخریدم بجاش چه تو ماشین و چه تو خونه به این فکر کردم بچه ای که الان جلوی موهاشو مش کرده و با لحنی مثلا لوتی حرف میزنه و رو بازوش پر طرح خالکوبیه (البته شاید ازین خالکوبی موقتا بود) چارسال دیگه چیکار میکنه؟ بابام که میگه:همینا میشن چاقو کش دیگه ، بعدم دخترای بیچاررو با ماشین ددیشون گول میزنن ولی مامانم بیشتر وقتا در مورد پدر مادرایی حرف میزنه که هرگز به اینده این بچه فکر نمیکنن داداشم با بی محلی کلش بازی میکنه و خواهرم اروم با خودش میگه جووو جووو نه ، جیجو بودیبابودی و من مثل مادر وپدرم به اینده اون بچه فکر میکنم
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم