♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ خوبی؟ از آن سوال های مبهم است یعنی از آن سوال هایی که خیلی مهم است چه کسی آن را بپرسد مثلا زیور خانوم، زنِ حسن آقای بقال، وقتی از آدم می پرسد خوبی؟ برایش مهم نیست تو خوبی یا نه فقط می خواهد چند لحظه تو را معطل کند که حسابی و راندازت کند تا فردا شب که با صغری خانوم مشغول چانه زنی ست حرفی داشته باشد برای گفتن که دختر فلانی را دیدم امروز. ماشالله چه بزرگ شده، شوهر نکرده؟ یامثلا همکلاسیت وقتی می گوید خوبی؟کاری به خوب بودن یا نبودنت ندارد فقط می خواهد قبل از اینکه توی رویت دربیاید که فلان جزوه را بده،حرفی زده باشد آدمهایی هم هستن که سال به دوازده ماه،خبری ازشان نمی شود اما یک شب بی هوا می بینی پیام دادند:سلام، خوبی؟ اینجور وقت ها بهتر است فقط بگویید ممنون چون این ها هم، اصل حالتان برایشان مهم نیست پیام بعدی شان حاکی از " یه زحمتی برات داشتم " است را که ببینید، منظورم را متوجه می شوید میان این همه " خوبی؟ " که هرروز از کلی آدم می شنوید اما، بعضیهایشان رنگ دیگری دارند همانهایی که اگر در جوابشان بگویید: " ممنون "، بر می دارند می گویند: ممنون که جواب " خوبی؟ " نیست همانهایی که وقتی شروع به حرف زدن می کنند، بین " سلام، خوبی؟ " با جمله بعدی شان، کلی فاصله میافتد فاصله ای که پر شده از حرف های تو که: نه خوب نیستم. که نمی دانم چه مرگم است، که حالم گرفته ست، که حواست به من هست؟، که باور کن دلم دارد می ترکد و بعد چشم بازمی کنی و می بینی ساعت هاگذشته ، تو همه خوب نبودن هایت رابه او گفتی و او حالا،دوباره می پرسد خوبی؟ و تو این بار،باخیال راحت میگویی:خوبم این آدم ها اگر ازاین آدم هادور وبرتان هست،یادتان باشدکه خودشان مدت هاست منتظر شنیدن یک" خوبی؟ "واقعی هستند
oOoOoOoOoOoO بمیرم برایت خواهر چه کشیدی چه دیدی تو تازه عروس این قافله بودی روز عروسیت تنها ماندی قاسم را بگو نور چشم عباس و حسین دلاور حسن چه بر سر تازه دامادت امد حنای عروسیت خون قاسم شد اینان را هدیه ی خدا کردی چه کشیدی ای دخت حسین مجلس یهودیان را می گویم تازه عروس بودی و چشمان نا پاک یزدیان خواهر دل شکسته ات را چه کردی اشک پاکت را چه کردی می دانم قاسم نبود بابا نبود حتی اکبر هم نبود اما زینب بود اون نگذاشت اون نمیگزارد مگر می صود اجازه بدهد عروس قاسم کنیز دیگری باشد نه امکان ندارد اصلا نمی شود دلت قرص باشد خواهر از زینب دلت قرص باشد ^^^^^*^^^^^ در سوگ جانان | قسمت اول ◄ در سوگ جانان | قسمت دوم ◄ در سوگ جانان | قسمت سوم ◄ در سوگ جانان | قسمت چهارم ◄ در سوگ جانان | قسمت پنجم ◄ در سوگ جانان | قسمت ششم ◄ در سوگ جانان | قسمت هفتم ◄ در سوگ جانان | قسمت هشتم ◄ در سوگ جانان | قسمت نهم ◄
زیر بارون اگر دختری رو سوار کردید بجای شماره به او امنیت بدهید اورا به مقصد مورد نظرش برسانید نه مقصد مورد نظرتان بگذارید وقتی زن ایرانی,مرد ایرانی را در کوچه ای خلوت میبیند احساس امنیت کند :نه احساس ترس بیایید فارغ از جنسیت کمی هم مرد باشیم ❤❤❤❤❤ شما نمیدونید دختری که ساده تیپ میزنه و ساده آرایش میکنه چه پدری از دل آدم درمیاره ❤❤❤❤❤
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ اول از همع تولد شیخ الاشیاخ خنگولستانو تبریک میگم یا شیخ ان شاءالله که سالهای سال به خوشی و شادی و سلامتی زندگی کنین و عمر طولانی و پر برکتی داشته باشین و تک تک لحظات وثانیه های زندگیتون زیبا و مفرح باشه 😁 (البت مفرخ هم خوب بید😅) 💟💟💟💟💟💟💟 مردان متولد تیر👦 متولدین این ماه عموماً با گذشت، خدا ترس و مورد محبت پدر و مادر هستند. اغلب كارشان منظم و پول فراوان بـه دست میآورند. اما بعضاً آنرا در جای غیر ضروری خرج میكنند. آنان دوست و دشمن رابه خوبی تشخیص نمیدهند و گاه گرفتار تهمت میشوند. بطور كلی در زندگی ممكن اسـت گرفتار مشكلات زیاد شوند متولدین این ماه شوخ طبع و دل پاك هستند، اما زبانی تند دارند. هم چنین افرادی مهربان و پرشور و عاشق پیشه هستند. اینان اغلب نشانی بر سینه دارند كه علامت نجابت اسـت. این افراد روی بعضی رنگها حساسیت دارند و بـه صورتی، سرمهاي و گاه قهوهاي علاقه نشان میدهند. بهتر اسـت رابطهشان رابا خویشان قطع نكنند. اینان فرزند زیاد خواهند داشت . متولدین این ماه اغلب بیمار میشوند و بیشتر از ناحیه پا آسیب میبینند. چیزهی گرم و تر برای آنان نافع اسـت. اگر از سن 5 سالگی بگذرند، عمر طبیعی و گاه طولانی خواهند داشت روزهای یكشنبه و چهارشنبه برای آنان خوش یمن اسـت @~@~@~@~@~@ زنان متولد تیر👧 متولدین این ماه عموماً دارای قدی متوسط و بعضاً بلند بالا، سرخ رو، نیك سیرت و پاكدامن، صبور كمی حسور هستند. دروغ و حرام با انها سازگار نیست. ین زنان بعضاً در زندگی با مشكل و مصیبتی مواجه میشوند كهجز صبر و تحمل و توسل بـه خداوند، چارهاي ندارند. اینان اغلب با چهار خطر در زندگی مواجه میشوند باید از آتش دوری كنند. این زنان بهتر اسـت مراقب گفتار خود باشند تا گرفتار مشكل نشوند. در عین حال هرگاه غمگین شوند و یا با مشكلی مواجه گردند، بهتر اسـت ذكر خدا بگویند تا از غم و مشكلات رهایی یابند. این زنان در روی یكی از اعضاء بدن، نشانی دارند كه آنان را نزد دیگران عزیز میكند ..♥♥.................. یه چیه کوچولو تو پرانتز بگم که این پست صرفا جنبه فان داره😉🌸🌸 و در آخر این که تیر ماهیا تولدتون مبارررککک 🎉🎈🎉🎈🎀🎀🎁🎊🎊🎆🎇✨ *!^^!^^^^!^^!*
خوردن یک سوپ داغ موقع افطار :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یه کاسه پر از توت فرنگی :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ پیرهن مردونشو بپوشی :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ برات لاک بزنه :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ مامانت بگه بخواب مدرسه تعطیله :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بچه انگشتتو محکم بگیره :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ وقتی روت غیرتی میشه:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ قهوه داغ تو برف:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ اولین عکس دو نفره :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ گاز زدن گوجه سبز زیر کولر بعد امتحانای خرداد :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بوی خونه کاهگلی بعد از بارون :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ لباسای بچگی:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یه ظرف پر از آلوچه :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ قسمتِ همدیگه باشیم:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ خوردن هندونه تو گرمای تابستون :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ همونی که امشب دعا کردی بهش برسی دعا کنه بهت برسه:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ خوابیدن رو چمنایِ پارک :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ هرکی ت هر مناسبتی کادو داد کتاب باشه :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ پیامک واریز پول به حساب :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ برات چیزی ک خیلی وقته دنبالشی بخرن :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ ی عالمه کتاب :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ ریشاشو بزنی :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ صدای تپش قلبش :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ مثلا صبح همین کِ چِشَمو باز کردم تو رو ببینم :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ وقتی که مامان عروسکامون میشدیم :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ موهات فرفری باشه :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ عشق دو طرفه :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یه لباس بپوشی تو جیبش پول باشه :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ چالِ گونه :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ ناخنک زدن به کتلت های مامان :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ وقتی گوشیت صد در صد شارژ میشه :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بستنی :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ دستاشو بگیری :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ با دوستت همزمان یه چیزی رو باهم بگین :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ گره کرواتتو ببنده :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ عینکی باشی:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بوسیدنِ ته ریشش :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ اشکِ شوق صبحِ مراسم عروسیت:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یه تیکه پیتزایِ بزرگ :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ دسته گُلِ عروسیت:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یه کتابخونه پُر از کتاب :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
oOoOoOoOoOoO کفش سفید عروسیتو گرفتی دستت و زیرش اسم اونایی رو نوشتی که هنوز دل ندادن به هیشکی یا اونایی که دل دادن و هنوز نشده که برسن به هم کفش سفید عروسیتو گرفتی دستت و بین اون همه استرسِ مراسم واسه چند لحظه فقط به ماهایی فکر کردی که از ته دلمون واست میخوایم که خوشبخت و خوشحال باشی میدونم اونقد با اون کفش راه میری و میرقصی که بعد عروسی اسم های ما اون زیر کلا له و لورده میشه و قابل خوندن نیست ولی شاید خیلی سالِ بعد وقتی چمدونت رو مرتب میکنی، دخترت کفشتو برداره، بپوشتش و سعی کنه باهاش راه بره واسه اون روز یه دعا میکنم برات میخوام انقدر خوشبخت باشی که هر بار با مرور خاطره های امروزت دلت ضعف بره برات میخوام دنیا و گرفتاری هاش تو رو تو خودش غرق نکنه که یه وقت یادت نره دیوونه بازی شرط اصلی زندگی ما دیوونه هاس که یه وقت فاصله نیفته تو دلامون و ضعف رفتن های از راه دور واسه هم کم نشه ازش آرزو میکنم یه روزی کفشتو برداری، عکسشو واسمون بفرستی بگی دیدین شد همونی که میخواستین؟ دیدین رسیدیم ... ؟؟؟ ما هم بگیم آره شد ... شد همونی که میخواستیم عزیز دلم، واسه خودت و خودمون رسیدن میخوام. از اون رسیدن هایی که هیچی نتونه خرابش کنه oOoOoOoOoOoO حنانه اکرامی
یکی از فانتزیهای بچه های دهه ی شصت که همیشه مث یه رویا بود براشون و بیشترشونم توی رسیدن بهش ناکام میموندن دوچرخه بود ^^^^^*^^^^^ اون وقتا مث حالا نبود تا بچه ها چیزی بخوان مث برق و باد براشون آماده بشه این داستان دوچرخه هم از اون مواردی بود که تقریبا همه ی بروبچ دهه ی شصت یه مدتی از عمرشونو درگیرش بودن یه عده ای از بچه ها کسایی بودن که به دوچرخه و دوچرخه سواری میرسیدن و از دوحالت خارج نبود اول اونایی که از ما بهترون بودن و باباهاشون مایه دار بود معمولا بهترینها رو داشتن از اسباب بازی تا لوازم التحریر لوکس و آتاری و خلاصه همه چی دوچرخه هم داشتن..اونم چه دوچرخه ای خب دیگه بقول قدیمی ها دارندگی و برازندگی اکثرا هم از این دوچرخه کورسی های دنده دار داشتن و اوج صفا سیتی مال اونا بود ^^^^^*^^^^^ دوم بچه هایی که طبق عرف دهه ی شصت خانوادشون مث پادگان بود و جمعیتشون زیاد بودن این گروه یه دوچرخه مال باباشون بود که همشون بغیر مادراشون سوارش میشدن امکان داشت اگه عرف اون زمان اجازه میداد حتی مادر خونه هم سوار بشه و باهاش برفت دم مغازه ^^^^^*^^^^^ اکثرا هم اونا دوچرخه هاشون از این دوچرخه های 28 اطلس هندی و یاماهای ژاپنی یا هرکولِس بودن این دوچرخه ها معمولا یه ترک بند هم داشتن که خیلی کارایی داشت مثلا برا جابجایی افراد خونواده نقش نفربر رو ایفا میکرد مث یه اسب نجیب کارشو انجام میداد یا برا حمل بار تریلی میشد و مث قاطر انجام وظیفه میکرد ^^^^^*^^^^^ الا ایحال همیشه این دوچرخه ی لامصب یه رویایی بود برامون شاید رویای ازدواج دهه ی شصتیها هم از همین دوچرخه نشأت میگرفت و هیچوقتم به واقعیت نزدیک نمیشد چه قولهایی بهمون میدادن که اگه امسال قبول بشی برات دوچرخه میخرم اگه شاگرد اول شدی برات دوچرخه میخرم اگه امسال بمیری برات دوچرخه میخرم البته باباهامونم تقصیری نداشتن مث حالا فراوونی نبود اونا هم باید یه پادگان آدم رو نون میدادن ^^^^^*^^^^^ یه عده ی دیگه هم بودن که صاحب دوچرخه میشدن اونا هم بچه هایی بودن که تابستونا موقع تعطیلی مدارس سر کار میرفتن و پولاشونو جمع میکردن و بعد چندسال کار کردن صاحب دوچرخه میشدن این گروه بیشترین تعداد اون نسل بودن که به آرزوی دوچرخه دار شدن میرسیدن و چه کیفی داشت اینکه دوچرخه مال خودت باشه ^^^^^*^^^^^ این داستان دوچرخه برا نسل دهه ی شصت خیلی خاطره انگیز بود آرزویی که به رویای محال شباهت داشت و برا رسیدن بهش باید از هفت خان رستم و پل صراط و جنگهای جهانی و همه ی مصیبتهای نسل بشر یکجا عبور میکردیم تا شاید بهش میرسیدیم ^^^^^*^^^^^ دهه شصتیا ◄
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم