^^^^^*^^^^^ ملا نصرالدین هر روز از علف خرش کم میکرد تا به نخوردن عادت کند. پرسیدند، نتیجه چه شد؟ گفت، نزدیک بود عادت کند که مُرد حکایت ما و گِرانیست داریم عادت میکنیم، انشالا که نمیریم ****►◄►◄****
چجوری انقد راحت خیانت میکنین؟ ما حتی همسایمون اثاث کشی میکنه میره تا یه سال به حرمتش جواب سلام همسایه جدید رو نمیدیم :( o*o*o*o*o*o*o*o یه پيرزنه 90 ساله عکسشو میبره عکاسی میگه اینو برام فتوشاپ کنید نه ارایشم کنید نه جوونم کنید عکاسه میگه پس چیکار کنیم؟ پیرزنه میگه یه گردنبند الماس و یه انگشتر یاقوت به عکسم اضافه کنید که بعد مرگم عروسام اونقد دنبالش بگردن تا نفسشون در بیاد 😐😂 o*o*o*o*o*o*o*o یارو میزنه تو گوش جفر جفر میگه از عمد زدی یا شوخی یارو میگه عمدی جفر میگه خوب کردی اصلا حوصله شوخی نداشتم 😂😂 @~@~@~@~@~@ رفتم فروشگاه کلی خرید کردم یارو فاکتور بهم داده منم با کلی اعتماد به نفس کارت بانکمو دادم بهش وايساده منو نگاه میکنه 😒 میگم کارت خوان ندارین؟ میگه چرا ولی کارت اتوبوسو نمیخونه 😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o برو اشغال عوضی تا نزدمت با اون قیافت تو خیابون با یکی حرفم شد ترسیدم تو روش بگم خیلی گنده بود 😐 لطفا دس به دس کنین برسه بهش 😕😂 o*o*o*o*o*o*o*o یه بار بابام میخواست منو تو خونه تنها بذاره گفت از هیچی نترس، از تنهایی، تاریکی،جن،روح،پیرزن مو قرمزی که تو کمده... نترسیا افرین بعدم رفت 😐😢 @~@~@~@~@~@ سر خیابون منتظر تاکسی بودم برم جایی تاکسی جلوی پام ترمز کرد گفت بپر بالا منم دو سه بار بالا پایین پریدم نمیدونم چرا رفت 😕 ولی خدایی خوب پریدم لیاقت نداشت 😒😂😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o یه رفیق دارم بچه پولداره هیچ تصوری از بی پولی نداره زنگ زده میگه عید بریم ترکیه؟ گفتم داداش پول ندارم گفت از حسابت بردار 😐 پشمام 😐 o*o*o*o*o*o*o*o یه دونه موز خریدم شد 2200 تومن پوستشو کندم گذاشتم رو ترازو وزن کردم وزن پوستشو در 2200 ضرب کردم بعد تقسیم بر وزن کل موز کردم قیمت پوستش شد 900 تومن هیچی دیگه یه خورده تلخ بود فقط😂😂 @~@~@~@~@~@ تو یه مجله خارجی خوندم هر ادمی سالانه 8 تا دوست از جنس مخالف پیدا میکنه از این موضوع نتیجه گرفتم که من ادم نیستم 😐 o*o*o*o*o*o*o*o رفتم آشپزخونه دیدم یه قابلمه رو گازه توش اب خالیه داره قل میزنه اشک تو چشام جمع شد به مادرم گفتم من شام خوردم 😢 زیر قابلمه رو هم خاموش کردم گفت نفهم اب گرم کن خراب شده دارم داغ میکنم بابات کله شو بشوره 😡😡😂😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o نوشته به نداشته هایت فکر نکن، ببین با داشته هایت چه کاری میتوانی انجام دهی بیا این 39 هزار تومن ته حسابمو بگیر ببینم خودت چه گهی میتونی بخوری 😡😂 @~@~@~@~@~@ یه کتاب تقویت اراده در 14 روز خریدم دوساله اراده نکردم بخونمش *moteafesam* *moteafesam* o*o*o*o*o*o*o*o چند روزه که حالت سرماخوردگی دارم ولی سرما نمیخورم احتمالا ویروسا و گلبولای سفید از راه دور فقط به هم فوش میدن 😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o یه بار تا 3 ظهر خوابیده بودم بابام اومد گفت بلند شو دیگه خرس گنده عصر شد از جام پاشدم بش گفتم اگز بی هدف از خواب بیدار شدید بهتر است بخوابید. استیو جابز با دستاش یقمو گرفت از پنجره اتاقم انداختم بیرون گفت ادم های بی ارزش را نابود کنید. هیتلر :( @~@~@~@~@~@ دختره میوفته تو دریا میبینند کوسه کاریش نداره از کوسه میپرسن جرا نخوردیش میگه پارسال یه دختر خوردم اینقد کرم مالیده بود که هنوز اسهال دارم 😖😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o یه بار داشتم درس میخوندم دوس دخترم اس داد سلام چیکار میکنی؟ گفتم درسا اشکمو در اورده گفت درسا کیه، بای من 😐 درس ها 😕 درسا 😂 کانون فرهنگی اموزش، قلم چی 😳 o*o*o*o*o*o*o*o اینقدری که من دنبال پیدا کردن طول و عرض پتو هستم اگه دنبال نیمه گمشدم میگشتم تا الان پیداش کرده بودم 😂😂😂 @~@~@~@~@~@ رفتم ازین چشم بندایی که خارجیا موقع خواب میزنن خریدم که مثلا با ارامش بخوابم هر وقت میزنم همش استرس دارم یکی بیاد بپره رو شکمم 😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o ﺁﻫﺎﯼ ﭘﺴﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﯿﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺭﺍﺟﺒﻪ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ نظر ﻧﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺮﺩﻭﻧﺲ…😡😡 ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ﻗﺒﻠﻨﺎ ﺍﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻨﻢ ﯾﻪ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﯼ ﺯﻧﻮﻧﻪ ﺑﻮد😉 ﺷﻤﺎ ﯾﺎﺩﺗﻮﻥ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﺍﻟﺒﺘﻪ😁😆😆 o*o*o*o*o*o*o*o اين يكي رو عمرا اگه شنیده باشید: يه انار با مامانش میره بیرون، وسط راه به مامانش میگه:مامان؟! 😂😂😂 مامانش ميگه چيه حتما آب انار داري...؟ ميگه نه، رب انار دارم...😂😂😂 @~@~@~@~@~@ خانم های عزیز امشب تسبیح به دست بگیرید، برای شادابی پوستتون و آرامش روانتون صدمرتبه بگید : می خواست بخره خودم نذاشتم (ذکر ضدافسردگی زنان بی کادو)😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o یک روز ملانصرالدین خرش را در جنگل گم می کند.☹️ موقع گشتن به دنبال آن یک گورخر پیدا می کند😐 به آن می گوید: ای کلک لباس ورزشی پوشیدی تا نشناسمت😂😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o در سال ۵۷ هیچکدام از راننده تاکسیها تحصیلات دانشگاهی نداشتند ، اما هماکنون تمام رانندههای تاکسی و اسنپ دکتر و مهندسند ! اگه این پیشرفت نیست پس چیه 😊😊 @~@~@~@~@~@ تا دقایقی دیگر شاهد درگیری طرفداران ولنتاین با طرفداران سپندارمذگان خواهیم بود البته واسه من فرق نداره وسط این دعوا کادوی منو بدین برم😂 o*o*o*o*o*o*o*o سیب کیلویی 14 تومن بعد از گذشت چند هزار سال باز هم سیب رفت جزو میوه های ممنوعه ... حالا هی باز ایمان نیارید😕😅 o*o*o*o*o*o*o*o اين قدر به عمه فحش نديد اون دنيا بايد جواب پس بديد اصلأ تو قرآن هم داريم كه "عمه يتسائلون" يعنی در مورد عمه سؤال میشه ازتون...!!!😂😂😂 @~@~@~@~@~@ طرف نوشته بود: انگار تو قفسم، دلم گرفته از دیدن آدما، خسته شدم از آدما!😔😭 منم زیر پستش نوشتم: شب میام باغ وحش در قفستو باز میکنم برگردی به دامان طبیعت! با اینکه بلاک شدم اما ارزششو داشت😂😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o زن به شوهرش میگه : دیشب خواب دیدم برام یه انگشتر الماس خریدی، به نظرت تعبیرش چیه !؟ شوهرش میگه تا شب ولنتاین صبر کن معلوم میشه .😎 زن شب ولنتاین با کلی ذوق و شوق کادوشو باز می کنه می بینه توش یه کتاب تعبیر خواب از امام جعفر صادقه .... 😅😂😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o ﭘﺪﺭ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻪ ﭘﺴﺮ ﮔﻔﺖ: ﺷﺮﻁ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ؛ ﺍﯾﻦ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺭﻭ از ﺑﺎﻻﯼ ﮐﻮﻩ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺣﺘﯽ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﯼ ﺍﺯﺵ ﮐﻢ ﺑﺸﻪ بیاری من بخورم😅 ﭘﺴﺮ ﺭفت و ﺑﺮﮔﺸﺖ ﭘﺪﺭ ﺩﺧﺘﺮﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩ ﺩﯾﺪ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﭘﺮﻩ! !و اونو خورد😶 ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺎ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﮐﺮﺩ. ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪﻥ ﻣﺎ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺁﺏ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺭﯾﺨﺖ ﻭﻟﯽ ﺣﺎﻻ ﭘﺮ ﺑﻮﺩ!🤔 ﭘﺴﺮ ﮔﻔﺖ: ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﻋﺸﻘﻢ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﺍﺷﮏ ﺑﺮﯾﺰﻡ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺷﮑﻬﺎﻡ ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺭﯾﺨﺖ ولی چون کافی نبود توش جیش کردم😌💦 این داستان قرار بود عاشقانه بشه ولی هر کاری کردم نشد😐😂 @~@~@~@~@~@ ﺷﻨﮕﻮﻝ ﻣﻨﮕﻮﻝ 2019 ﺗَﻖ ﺗﻖ ﺗﻖ ﺗﻖ ﻣﻨﻢ ﻣﻨﻢ ﻣﺎﺩﺭﺗﻮﻥ ﯾﺎﺭﺍﻧﻪ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ😌 (ﭘﺲ ﺍﺯ ﺑﺎﺯ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ) ﺳﺮﻭﺍﻥ ﺟﻌﻔﺮﯼ ﻫﺴﺘﻢ😏 ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺑﺮﯾﺰﯾﺪ ﺗﻮ ﻣﺎﻫﻮﺍﺭﻩ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺟﻤﻊ ﮐﻨﯿﺪ😂😂 به همين برکت🍔 اگه اينو شنيده بودين😂 o*o*o*o*o*o*o*o تو دستشویی عمومی بودیم یکی خیلی باشخصیت داشت میگفت: بنظر من باید تعداد توالت عمومی های شهرو زیاد کنن یکی بلند گوزید... بغل دستیش گفت تصویب شد...! کلأ ملت شادی هستیم ما 😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o کافیه کات کنی در عرض 1 ماه 9 تا بچه با همون اسم تو فامیل به دنیا میاد 3 تا البوم با اون اسم بیرون میاد 4 تا فروشگاه زنجیره ای با همون اسم تو محلتون باز میشه چه خبره 😂😄 @~@~@~@~@~@ هیجده سالم بود لب پنجره اتاقم سیگار میکشیدم بابام اومد گفت داری چیکار میکنی؟ گفتم سیگار میکشم 😌 اومد دستشو گذاشت رو شونم گفت مرسی که بهم دروغ نگفتی بعد هولم داد افتادم رو تراس طبقه پایینی 😭😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o مردم تو ایوون ویلاشون میخوابن عشقشون براش گیتار میزنه اونوقت منم شباااا زیر پنجره اتاقم یه وانته هی استارت میزنه لامصب روشنم نمیشه اخه😐😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o یکی از تفریحات ناسالمی که دارم اینه که هر وقت میریم شهربازي چند تا پیچ و مهره با خودم میبرم هر وسیله ای که سوار میشیم به بغل دستیم که اصولا ادم ترسوییه میگم یا خدا این دیگه از کجا باز شد 🤪😂😂😂 دکتر هم رفت گفت سالمی😝😂😂 @~@~@~@~@~@ چرا مسیح و ارش جفتشون باهم از رفتن یه دختر گلایه دارن؟ یکم قضیه بودار نیست؟ 🤔 o*o*o*o*o*o*o*o خواننده هاي مرد تقريبا واسه همه اسماي دخترونه آهنگ خوندن: مريم، پونه، نسترن، طناز، حتي آمنه و حليمه و خديجه. ولي شما تا حالا شنيدي يه زن بخونه: اصغر..چه قشنگه چشمات..ممّد چه ميخنده لبهات؟ يا مثلا تو جعفر مني و ميَو پس عشوه نريز و بيَو؟ مچکرات از قرقری o*o*o*o*o*o*o*o متفاوت ترین حیوون تو جهان افتاب پرسته نه تنها موجود بیریختیه بلکه... خدا رو هم قبول نداره افتاب رو میپرسته شرط میبندم بیشعور نمازم نمیخونه 😂😂 @~@~@~@~@~@ یه بار رفته بودیم مهمونی یکی دو ساعت که نشستیم یه دفعه دختر کوچیکه ی صاحب خونه گفت دایی! شما کی میرین؟ داییشم گفت چی کار داری؟🤔🤔 دختره: ما کباب داریم مامانم گفته وقتی شما رفتیم میخوریم 😐😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o من و باران هر دو منتظریم من منتظرم اون بباره بعد ماشینمو بشورم اون منتظره ماشینمو بشورم بعد بباره 😑😑😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o یه روز 40 تا کله رو با 40 تا پاچه میندارن تو دیگ و از طرف میپرسن از کجا بدونیم کدوم پاچه مال کدوم کلس؟ میگه زیر پاها رو قلقلک میدیم هر کله که خندید میفهمیم مال اون کلس 😂😂 @~@~@~@~@~@ یکی هست تو قلبم 😍 که اسمش گلبول قرمزه و کارش خون رسانیه 😐 اقا من توانایی پست عاشقانه ندارم هر کی منو میخواد همینم دیگه واالااا 😐😕😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o بابام سر صبح گیر داده پاشو بریم کوه اخه پدر من بز کوهی تا حالا چند بار خونه ما اومده که هی ما بریم کوه خودمونو کوچیک کنیم؟😐😂😂 o*o*o*o*o*o*o*o خب دیگه خانومای عزیز وقتشه از فاز ولنتاین در بیاین برین تو فاز خونه تکونی 😐😂 @~@~@~@~@~@ همه ی شماهایی که امروز بابت حمل اون خرس صورتی بزرگ به من پوزخند زدین خیلی خوشحالم کردین خیلی استرس داشتم جسد توی عروسک لو بره 😐👹 o*o*o*o*o*o*o*o اولین و اخرین باری که کادو ولنتاین گرفتم، پارسال بود دوستم میخواست بره دسشویی کادوشو داد دست من خیس نشه 😐😑😂 o*o*o*o*o*o*o*o یه سری بچه بودم خوابم نمیبرد بعد بابام گفت صلوات بفرست خوابت میبره چهارصد هزار تا اینا صلوات فرستادم یهو دیدم صبح شد بلند شدم رفتم مدرسه 😭😂 @~@~@~@~@~@ ولنتاین ولنتاین ننگ به نیرنگ تو پول جوانان ما می چکد از چنگ تو😡 حالا نمیخواد با اهنگ بخونید معمولی ام بخونید قبوله 😂 o*o*o*o*o*o*o*o هر شب اندازه ی چهار تا DVD خواب میبینم صبح که بیدار میشن اندازه ی یه تیزر 20 ثانیه ای هم یادم نمیاد 😐 @~@~@~@~@~@ وقتی یهو اب میره تو یقت 😖😖😂
..♥♥.................. ملانصرالدین برای خرید پاپوش نو راهی شهر شد در راسته ی کفش فروشان انواع مختلفی از کفش ها وجود داشت که او می توانست هر کدام را که می خواهد انتخاب کند فروشنده حتی چند جفت هم از انبار آورد تا ملا آزادی بیشتری برای تهیه کفش دلخواهش داشته باشد ملا یکی یکی کفش ها را امتحان کرد ؛ اما هیچ کدام را باب میلش نیافت هر کدام را که می پوشید ایرادی بر آن وارد می کرد بیش از ده جفت کفش دور و بر ملا چیده شده بود و فرشنده با صبر و حوصله ی هر چه تمام به کار خود ادامه می داد ملا دیگر داشت از خریدن کفش ناامید می شد که ناگهان متوجهء ی یک جفت کفش زیبا شد آنها را پوشید. دید کفش ها درست اندازه ی پایش هستند. چند قدمی در مغازه راه رفت و احساس رضایت کرد ؛ بالاخره تصمیم خود را گرفت. می دانست که باید این کفشها را بخرد از فروشنده پرسید: قیمت این یک جفت کفش چقدر است؟ فروشنده جواب داد ؛ این کفش ها، قیمتی ندارند ملاگفت: چه طور چنین چیزی ممکن است؟! مرا مسخره می کنی؟ فروشنده گفت: ابدا، این کفش ها واقعا قیمتی ندارند ؛ چون کفش های خودت است که هنگام وارد شدن به مغازه به پا داشتی ..♥♥..................
-----------------**-- ملا صاحب نوزادی شد. یکی از دوستانش به او گفت: قدم نورسیده مبارک! پسر است؟ ملا گفت: نه گفت: پس حتما دختر است ملا با تعجب گفت: درست است، چه کسی به تو خبر داده؟ -----------------**--
روزی شخصی بسیار خسیس در رودخانه ای افتاده بود و عده ای جمع شده بودند تا او را نجات دهند یکی از دوستانش دوید تا به او کمک کند روی زمین کنار رودخانه نشست و به مرد خسیس گفت دستت را بده به من تا تو را از آب بالا بکشم مرد درحالی که دست و پا می زد دستش را نداد شخص دیگری همین پیشنهاد را داد ولی نتیجه ای نداشت ملانصرالدین که به محل حادثه رسیده بود خود را به لب رودخانه رساند و به مرد گفت دست مرا بگیر تا تورا نجات دهم مرد بلا فاصله دست ملا را گرفت واز رودخانه بیرون آمد مردم در شگفت شدند و گفتند ملا معجزه کردی این مرد دستش را به هیچ کس نمی داد ملا گفت شما این مرد را خوب نمی شناسید او دست بده ندارد ، دست بگیر دارد .اگر بگویی دستم را بگیر می گیرد. اما اگر بگویی دستت را بده نمی دهد ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
یه روز ملا نصر الدین داخل حموم آواز میخوند به نظرش اومد که خیلی صداش قشنگه :khak: :khak: افسوس میخورد که چرا زود تر از این متوجه چنین هنری در خودش نشده بوده بعد از حمام به کاخ پادشاه رفت و گفت میخواهم یکی از استعداد هایم که تا به حال امیر از آن آگاه نبوده را برایتان آشکار کنم پادشاه گفت چه استعدادی ؟ ملا نصرالدین گفت صدای زیبایم پادشاه گفت بخوان مانعی نداره ؛ ما هم لذت میبریم ملا نصرالدین گفت برای خواندنم یکی از دو شرایط رو برام آماده کنید یا یک خمره بزرگ که مقداری آب داخلش باشه یا خزینه ی حمام پادشاه گفت خزینه ی حمام که ممکن نیست ولی میگویم برایت خمره ایی بیاورند درون خمره ایی کمی آب ریختن و آوردن ؛ ملا نصرالدین سره خودش رو داخل خمره کرد و شروع کرد با صدای نکره و دلخراشش به آواز خواندن پادشاه که خیلی از صدای منفور ملا نصرالدین عصبانی شده بود دستور داد تا نگهبان ها دست خود را با آب درون خمره خیس کنند و به ملا نصرالدین سیلی بزنن تا وقتی که آب خمره تموم بشه نگهبان ها همه به صف شدن و شروع کردن دست خود را خیس کردن و سیلی زدن به ملا نصرالدین ده تایی سیلی نخورده بود که ملا نصرالدین سر به سجده و شکر خدا کرد *shokr* پادشاه گفت علت شکر و سجده ات چیه ؟؟ ملا نصرالدین گفت داشتم فکر میکردم اگه خزینه رو برام آماده میکردین سالیان دراز باید سیلی میخوردم و این جمعیت بیچاره رو باید الاف خودم میکردم *gerye* *gij_o_vij* پادشاه ازین حرف ملا خنده اش گرفت و او را عفو کرد
روزی یه نفر در خیابان سیلی به ملا نصر الدین زد و برگشت و شروع به معذرت خواهی کرد که ببخشید شمار و با یه نفر دیگه اشتباه گرفتم ملانصرالدین راضی نشد و اونو به خونه ی قاضی برد ملانصر الدین داستان رو برای قاضی تعریف کرد قاضی حکم کرد که سیلی به او بزن ملانصرالدین باز هم کوتاه نیامد قاضی گفت خب به ازای سیلی ده سکه طلا بگیر ملانصرالدین راضی شد و مجرم رو فرستادن که بره سکه ها رو بیاره کمی وایسادن نیومد دو سه ساعت که گذشت ملا نصرالدین سیلیه محکمی به قاضی زد و گفت چون من وقت ندارم خودت هر وقت پول رو آورد سیلی را با او حساب کن
روزی ملا نصر الدین به عیادت از مریضی رفته بود که پای او را بریده بودند ملانصرالدین نمیدونست سر صحبت را چگونه باز کند رو به مریض گفت آخر پایت را بریدند ؟؟ مریض جواب داد آری ولی خیلی درد میکند *help* ملا ندانست چطور اورا دلداری بدهد و گفت *gij_o_vij* پا بریدن خیلی ثواب داره اگه میدونستی چقد ثواب داره ؛ نه تنها پای دیگرت رو میبریدی بلکه میگفتی دست هایت را هم ببرند :khak: :khak: مریض عصبانی شد و گفت *bi asab*این ملعون پر حرفو بندازید بیرون *bi asab* *fosh* پس ملا نصر الدین را زدند و خارج کردند
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم