فهرست مطالب
روزی شخصی بسیار خسیس در رودخانه ای افتاده بود و عده ای جمع شده بودند تا او را نجات دهند یکی از دوستانش دوید تا به او کمک کند روی زمین کنار رودخانه نشست و به مرد خسیس گفت دستت را بده به من تا تو را از آب بالا بکشم مرد درحالی که دست و پا می زد دستش را نداد شخص دیگری همین پیشنهاد را داد ولی نتیجه ای نداشت ملانصرالدین که به محل حادثه رسیده بود خود را به لب رودخانه رساند و به مرد گفت دست مرا بگیر تا تورا نجات دهم مرد بلا فاصله دست ملا را گرفت واز رودخانه بیرون آمد مردم در شگفت شدند و گفتند ملا معجزه کردی این مرد دستش را به هیچ کس نمی داد ملا گفت شما این مرد را خوب نمی شناسید او دست بده ندارد ، دست بگیر دارد .اگر بگویی دستم را بگیر می گیرد. اما اگر بگویی دستت را بده نمی دهد ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥