ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻭﺍﺳﺶ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﺎ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﺵ ﻋﮑﺲ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ اینستاگرام پایینش ﻧﻮﺷﺘﻪ . . . . . . ﯾﻪ ﺭﻭﺯِ ﺧﻮﺏ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭِ خووووب 😂😁😂😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ پادشاهی 2 شاهین گرفت آنها را به مربی پرندگان سپرد تا آموزش شکار ببینند اما یکی از آنها از روی شاخهای که نشسته بود پرواز نمیکرد پادشاه اعلام کرد هرکس شاهین را درمان کند پاداش خوبی میگیرد 😂 . . . . . کشاورزی موفق شد پادشاه از او پرسید: چگونه درمانش کردی؟ کشاورز گفت: شاخهای که به آن وابسته شده بود را بریدم و با کمی با روغنِ اویلا چربش کردم و در باکسنِ شاهین فرو کردم تا زین پس هرجا شاخه دید درجا بال بزند 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دوتا دختر کنارم تو تاکسی نشسته بودن یکیشون از دوسش پرسید: مدافعين حرم كيا هستن . . . . . دوستش هم خیلی جدی جواب داد: همونان كه يه چيز پشمالوى رنگى جلوی حرم دسشونه، ميزنن به آدم و ميگن خانوم برو جلو 😂😁😂😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ﭘﯿﺮﺯﻧﻪ ﻣﯿﺮﻩ دکتر، ﺩﮐﺘﺮ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺟﺎﻥ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﯼ ﻫﻢ ﭼﺮﺑﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﻫﻢ ﻗﻨﺪ . . . . . . ﭘﯿﺮﺯﻧﻪ ﻣﯿﮕﻪ: ﻣﺎﺩﺭﺟﻮﻥ ﯾﻪ ﮐﯿﺴﻪ ﺑﺮﻧﺞ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﻓﻘﻂ ﻋﺮﻭﺳﻢ ﻧﻔﻬﻤﻪ 😂😁😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ گاهی وقتها تنها چیزی که احتیاج دارم . . . . . یه فنجون قهوه و یک میلیارد تومن پوله 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ لذتهای کوچک اولین باری که فرق دختر و پسرو فهمیدم بچه بودم با دختر همسایه دعوام شد . . . . . لگد زدم لای پاش دیدم هنوز داره دنبالم میکنه 😂 داشتم دیوونه میشدم 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ از بس پست عاشقانه خوندم . . . . . . فکر میکنم یکی ولم کرده رفته وجدانن هر کی ولم کرده رفته بیاد گناه داررررم 😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه روز مامانم یه طرحی اراعه داد هرکی دیرت ازخواب بیدار شه اون باید رخت خوابا رو جمع کنه . . . . . . الان نزدیک سه هفته هست که هیچ کس نخوابیده، راستی بابام تشنج کرد خواهرمم بستری توبخش روح و روان فقط منو مامانم موندیم خدا بهمون رحم کنه ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ سوال امتحانی: وقتی انسان ها به طبیعت احترام نمیزارن و حیوانات نادر رو شکار میکنن ، میدونید چی میشه؟ . . . . . . جواب : ﻧﺎﺩﺭ خیلی ناراحت میشه 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ پشت چراغ قرمز داشتم آهنگ جدیده ی شادمهر روگوش میدادم وسط آهنگ گفت مگه میشه همه برگشتن سمت من گفتن مگه داریم . . . . . باکیا تشکیل جمعیت دادیم شدیم هفتاد میلون نفر 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ خارجی: شما چطور اختلاص میکنید ایرانی : اون پروژرو میبینی خارجی : من که چیزی نمیبینم ایرانی: قربون دهنت همین چهل میلیارد خرجش شده 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ تو دستشویی دانشگاه کاغذ زده بودن که اب قطع است . . . . . . یکی زیرش با عن نوشته بود دیگه دیره خییییییلی دیره 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ پاندا میتونه تاریخ زایمان خودشو کنترل کنه و۳تا۵ ماه به تعویق بندازه . . . . . . اون وقت ما یه گوز رو نمیتونیم کنترل کنیم زارت آبرومون میره 😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﮔﺬﺍﺭﺗﺮﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﮐﺘﺎﺏِ "" ﺟﻨﮓ ﻭ ﺻﻠﺢ "" ﺍﺛﺮ ﺟﺎﻭﺩﺍﻥِ ﮐﻨﺖ ﻟﺌﻮﻥ ﺗﻮﻟﺴﺘﻮی بود . . . . . . ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻧﺨﻮﻧﺪﻣﺸﺎ، ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﮐﺘﺎﺑﺨﻮﻧﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺧﻮﺭﺩ ﺗﻮ ﮐﻠﻪ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﺳﺮﻡ ﺳﻮﺕ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ، کصافط کوچیکتر بنویس 😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دوازده سالم بود پسره واس اولین بار تو خیابون بهم گفت شمارتو بده . . . . . منم از همه جا بی خبر در نهایت پاکی و صداقت شماره تلفن خونمو بهش دادم . . . . . الان چهار ساله که دنبالشن هنوز پیداش نکردن حیف شد جوون رعنایی بود ارسال شده توسط مهدیس
جعفر میگن قشنگترین فانتزیت چیه ؟ . . . . . میگه يه حالی میده رو پله برقی بگووووزیی پشت سریت نه راه پیش داره نه راه پس فقط باید بوو کنه 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ مورد داشتیم طرف تو دبی سوار تاکسی شده موقع رسیدن نمیدونسته چجوری عربی بگه پیاده میشم . . . . . زده رو شونه راننده گفته: داداش… صدق الله العلی العظیم 😂😁😂😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ بعد دو ساعت رفتم گوشیمو از شارژ دربیارم دیدم گوشی بابام تو شارژه، میگم چرا گوشیمو کندی؟ . . . . . گفت: فرض کن شارژر رو بد زده بودی، الان فهمیدی شارژ نشده 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ يارو تو جبهه بی سيم ميزنه، ميگه . . . . . من 5000 عراقی دستگیر کردم بیایید ميگن: خودت بيار ميگه : نه شما بياين اينا نميذارن من بيام 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ به یارو ميگن: همسایه ات داره تو باغت زنتو می بوسه . . . . . . ميگه: بااااابااااا انقد بزرگش نكنيد ، بااااغ كدومه؟؟؟ چهارتا درخته ، حالا انقد بگید تا یارانمو قطع كنن 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ معلم روستا از بچه ها عکس گرفت و گفت: ببينيد چقدر قشنگه چند سال بعد ميگيد: اين حسنه که دکتر شده اين علي که مهندس شده اين قربون که هيچ گهي نشد قربون از ته کلاس داد زد . . . . . . اينم آقا معلمه. ريدم تو روحش، مرده 😂😁😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ بچه: بابا آدمها چه جوری بوجود اومدن؟ پدر: اول میمون بودن بعد به مرور دمشون اوفتاد چهرشون عوض شد آدم شدن 😂 . . . . بچه: مامان آدما چه جوری بوجود اومدن؟ مادر: خداوند انسان رو آفرید و از روح خودش در اونا دمید شدن آدم 😂 بچه: ولی بابا میگفت 😂 . . . . . مادر: خب بابات در مورد فامیلای خودش توضیح داده منم در مورد فامیلای خودم 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ به جفر میگن: اگه انگلیسی بخوای به کسی بگی بیا اینجا چی میگی؟ جفر میگه : کام هیر میگن آفرین چه خوب بلدی میگن اگه بخوای بگی برو اونجا چی میگی؟ میگه : اول خودم میرم اونجا بعد میگم کام هیر 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یارو ميره ، حرم امام رضا نامه مي نويسه . . . . يا امام رضا به من ماشين بده، خونه بده ، پول و ثروت بده، بچه هامو سروسامون بده، بعد بميرم از حرم که ميره بيرون تصادف ميکنه درحال مردن ميگه: يا امام رضا داری از آخر ميخونی 😂😁😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ به یارو ﻣﯿﮕﻦ: پسرت ﺣﺸﯿﺶ ﻣﯿﮑﺸﻪ ﻣﯿﮕﻪ: ﺣﺸﯿﺶ ﭼﯿﻪ ﻣﯿﮕﻦ: ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯾﻪ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺩﻡ ﻣﯿﮑﺸﻪ ﻣﯿﺮﻩ ﻓﻀﺎ . . . . . ﺷﺐ ﭘﺴﺮﺵ ﻣﯿﺎﺩ ﺧﻮﻧﻪ، ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻪ: ﺍﮐﺒﺮ ﺣﺸﯿﺶ ﻣﯿﮑﺸﯽ؟ ﭘﺴﺮﺵ ﻣﯿﮕﻪ: ﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﮕﻪ؟ میگه: ﺧﻔﻪ ﺷﻮ، ﺗﻮ ﻓﻀﺎ ﺩﯾﺪﻧﺖ 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ بچه جفر ازش میپرسه: بابا چرا فقط برای ما جوک میسازن؟ 😂 جعفر میگه : اون قابلمه رو بده تا بهت بگم ☹️ بعد میزنه ته قابلمه : تق تق تق تق تق 😂 . . . . بچه داد میزنه : کیه !؟ 😂 جفر میگه : فهمیدی چرا ؟ 😂 حالا قابلمه رو بگیر من برم در و باز کنم 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ظهر از باشگاه جنازه رسیدم خونه ولو شدم رو مبل داداش کوچیکم برام یه لیوان آب سرد آورد گفتم: به به. تو که از این کارا بلد نبودی. عجیبه . . . . . برگشته میگه: معلم دینیمون امروز گفت هرکس یه سگ تشنه رو هم سیراب کنه میره بهشت فردا دارم میرم مدرسشون 😂 😂😁😂😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یارو تو مراسم ختم میره به صاحب عزا کمک کنه مُرده رو بشورن صاحب عزا میگه: شما میترسین زحمت نکشین . . . . . یارو میگه نه بابا این سگ کی باشه که ازش بترسم 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ خواستم بحث زن گرفتنو باز کنم: به مامانم میگم بزرگترین آرزوت برای من چیه؟ . . . . . میگه اون گوشیت بسوزه 😂😁😂 قبلانا میگفتن عروسیت 😂😁😂😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ آیا میدانید کوتاهترین جنگ در سال ۱۸۹۶ بین زانزیبار و انگلستان که ۳۸ دقیقه طول کشید؟؟؟!!!؟ . . . . . . . . فک کنم رفتن لب مرز به هم فحش دادن برگشتن اومدن 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه بار بچه که بودم دلم بستنى قیفى میخواست گریه کردم نشستم وسط خیابون . . . . . . . ننم مثل دیوید بکهام سانترم کرد تو جوب، دیگه آدم شدم 😂😜 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دیروز داییم بهم گفت رفتی خدمت اومدی من و بابا و مامانت یه برنامه هایی واست داریم گفتم برنامه هاتونو عوض کنید، من یکی زن بگیر نیستم . . . . . دایی: برو بابا بنایی داریم... باید آجر بندازی بالا 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ با این وضعی که من میبینم چند سال دیگه دو تا پسر دارن حرف میزنن رضا : علی جون ابرو هاتو خیلی ناز برداشتی علی : قربونت برم الهی ، پیش همون آقا کریم رفتم رضا : کریم ،کدوم کریم ؟ علی: بابا کریم بلونده . همون آرایشگره که موهاشو مش استخونی میکنه دو تا دختر دارن حرف میزنن ژیلا : مرجان به اون سیبیل زنونت قسم وقتی لیلا اسمتو آورد می خواستم با چاقودسته شاخیه دو تیکه اش کنم مرجان : ای ول بابا خیلی خانومی ، ولی ولش کن اینها مرام ندارن . سگو نباس با چاقو زد 😂😁😂😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ هوشمندانه ترین اسم کالا همون ایزی لایف باید باشه زندگی آسون . . . . . وسط یه جلسه مهم کاری در حالی که به چشمای طرف زل زدی میرینی تو خودت خیالتم نیست 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ غضنفر داشت گشاد گشاد راه ميرفت، دو تا پزشک متخصص، از پشت ميبيننش و با هم شرط بندي ميكنن در مورد علت گشاد راه رفتنش ميرن جلو و ميگن: ما دو تا پزشك متخصص هستيم، من تشخيص دادم كه شما بعلت داشتن فتق اينجوري راه ميری و اين دوستم ميگه: شما بعلت داشتن بواسير هستش كه اينجوري راه ميري ميشه بگيد كه كدوممون درست تشخيص داديم؟ 😂 . . . . . . غضنفر ميگه: ۳ تامون اشتباه كرديم دکتره با تعجب میگه چرا 3تامون؟؟ غضنفر میگه خودم هم فكر كردم ميخوام بگوزم، اما ریدم 😂😁😂
@~@~@~@~@~@ دونفر به اسم محمود و مسعود با هم رفاقت دیرینه داشتن که مردم فکر میکردن این دونفر باهم برادرند روزی روزگاری معسود نقشه گنجی رو به محمود نشان داد و باهم تصمیم گرفتن که به دنبال این گنج برند یک روز محمود و مسعود از خانواده شان خداحافظی کردن و رفتن *bazi_bazi* محمود نقشه ای در سر داشت که وقتی به گنج دست پیدا کرد معسود را از سر راهش بر داره و اونو بکشه بعد از چند روز سختی به گنج رسیدند و محمود طبق نقشه ای که در سر داشت مسعود را کشت و گنج را برداشت و به خانه اش برگشت با آن گنج زندگی اش را از این رو به آن رو شد *ieneh* ولی زن معسود که فهمیده بود معسود به دست محمود کشته شده با ناامیدی به شهر مهاجرت کرد و بعد از ادامه تحصیل در یک بیمارستانی به پرستاری مشغول شد *odafez* بعد از چند سال که آبها از آسیاب افتاد محمود به دلیل بیماری به بیمارستان شهر میره، اونجا بستری میشه اتفاقا زن معسود هم توی همون بیمارستان کار میکرده که یک دفعه دید محمود توی یکی از اتاقها بستری هست *palid* رفت تو اتاق و مطمئن شد اونی که بستری هست همون کسی هست که شوهرش را کشت... اینجا بود که زن مسعود به فکر انتقام افتاد از اتاق بیرون رفت و یک سرنگ را پر بنزین کرد و آمد خودش را پرستار کشیک معرفی کرد و سرنگ پر از بنزین را در بدن محمود خالی کرد *hora_hora* بعد از چند ثانیه حال محمود بعد شد و عرق میکرد در این لحظه زن مسعود خودش را معرفی کرد و به محمود گفت تو بودی که همسرم را کشتی و حالا من انتقام همسرم رو ازت گرفت و در بدنت بنزین تزریق کردم *malos* در این لحظه محمود از روی تخت پایین اومد *fuhsh* زن معسود فرار کرد محمود به دنبالش می دوید و با چاقویی که در دست داشت میخواست زن معسود رو هم بکشه زن معسود بعد از پایین رفتن پله ها به بن بست رسید و دیگه راه فرار نداشت محمود از راه رسید و با چاقویی که در دست داشت زن مسعود رو تهدید کرد زن مسعود که دیگه راه فراری نداشت تسلیم شد و روی زانوهاش افتاد و به محمود گفت منو بکش *odafez* محمود نامردهم دستان خود را بالا برد و میخواست چاقو را در قلب زن معسود فرو کند زن معسود چشمان خودش را بست و محمود دستان خود را رها کرد ولی ناگهان در فاصله بسیار کم از قلب آن زن محمود از حرکت ایستاد *btb* زن معسود چشمان خود را باز کرد و دید که محمود از حرکت ایستاده و چاقو هم در دستانش هست از پرسید چرا نمیزنی *ajibeh* محمود گفت بنزینم تموم شد *chendesh* @~@~@~@~@~@ ببخشید لطفا عصبانی نشید میخواستم کمی از حالت جدی در بیاین *vakh_vakh* *vakh_vakh* قصه ی ما برسر رسید بز به خونش نرسید
*********◄►********* ترم اول، ترم جو گیریدگی الو سلام مامانی. منم هوشنگ وای مامانی نمی دونی چقدر اینجا خوبه. دانشگاه فضای خیلی نازیه وای خدا خوابگاه رو بگو وقتی فکر می کنم امشب روی تختی می خوابم که قبل از من یه عالمه از نخبه ها و دانشمندای این مملکت توش خوابیدن، و جرقه اکتشافات علمی از همین مکان به سرشون زده، تنم مور مور میشه راستی اینجا تو خوابگاه یه بوی مخصوصی میاد که شبیه بوی خونه اصغر شیره ای همسایه بغلیمونه دانشجوهای سال های بالاتر میگن این بوی علم و دانشس لامصب اینقدر بوی علم و دانش توی فضا شدیده که آدم مدهوش میشه پریشب یکی از بچه ها به خاطر Over Dose از دانشگاه رفت بخش مسمویت بیمارستان *shokhi* ترم دوم، ترم عاشق شدگی آه ای مریم. ای عشق من. همه زندگی من می خواهم درختی شوم و بر بالای سرت سایه بیفکنم تا بر شاخسار من نغمه سرایی کنی می خواهمت با تمام وجود عزیزم همه پول و سرمایه من متعلق به توست بدون تو این دنیا رو نمی خوام. کی میشه این درس من تموم شه تا بیام بات ازدواج کنم امروز یک ساعت پشت پنجره کلاستون بودم و داشتم رخ زیبایت را که همچون پروانه ای در کلاس می درخشیدی تماشا می کردم *help* ترم سوم، ترم افسردگی الو مامان سلام مریم منو ول کرد و گذاشت رفت مامان جون افسرده شدم اولین عشقم بود دارم میمیرم از غصه ای خدا بیا منو بکش راحتم کن مامان من این زندگی رو نمی خوام *help* ترم چهارم، ترم زرنگ شدگی الو سلام مهشید جون خوبی عزیزم؟ منم پژمان! کجایی نفس؟ نیستی؟ دلم تنگ شده واست. گنجشک کوچولوی من. بیا ببینمت قربونت برم مهشید جون من پشت خطی دارم. مامانمه. بعداً بت زنگ میزنم الو به به سلام چطوری ندا جون؟ آره بابا داشتم با مامانم صحبت می کردم پیرزن دلش تنگ شده واسم! جوجوی من حالت خوبه؟ به خدا منم دلم یه ذره شده واست باشه عزیزم فردا ساعت 11 پارک پشت دانشکده دارو *ieneh* ترم پنجم، ترم مشروطه گی الو سلام استاد قربون بچه ات! دارم مشروط میشم، 2 نمره بم بده به خدا دیشب بابابم سکته کرد، مرد مامانم هم از غصه افتاد پاش شکست الان تو آی سی یو بستریه منم ضربه روحی خوردم دچار فراموشی شدم اصلاً شما رو هم یادم نمیاد قول میدم جبران کنم *shokr* *odafez* ترم ششم، ترم ولخرجیدگی الو مامان من خونه می خوام راستی اون 50 تومنی که 2روز پیش فرستادی تموم شد دوباره بفرست.خرج پروژه ام شد *modir* ترم هفتم، ترم پاتوقیده گی خودتون دیگه میفهمین :khak: ترم هشتم، ترم فارغ التحصیلگی الو سلام خانم واسه این آگهی که توی روزنامه دادید تماس گرفتم فرموده بودید آبدارچی با مدرک لیسانس و روابط عمومی بالادیگه درسته؟؟ *vakh_vakh* *********◄►*********
ﺗﻠﻮﺯﯾﻮﻥ ﻣﯿﮕﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﻫﻔﺘﻪ 17ﺳﺎﻋﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﯿﺪ، ﻣﻌﺘﺎﺩ ﻫﺴﺘﯿﺪ . . . . . . ﺑﻨﺎﻡ ﺧـــﺪﺍ ﯾﮏ ﻣﻌﺘﺎﺩ هشتم 😂 ﻫﺮ ﺭﻭژ بیشت شاﻋﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﺍشتفاﺩﻩ ﻣﯿﮑﻨﻢ ^_^ ﺑﻘﯿﺸﻢ ﺧﻮﺍﺑﻢ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﻭﺍﯾﻞ ﺗﻔﺮﯾﺤﯽ ﻣﯽ ﺯﺩﻡ 😂 ارسال شده توسط رو مخ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دیشب داشتم فوتبال رو از یه کانال عربی می دیدم . . . . . . گزارشگر هر جمله ای میگفت مادربزرگم میگفت آمین 😂 ارسال شده توسط رومخ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ شوهره با زنش دعواش میشه از خونه میزنه بیرون 😂 بعد یکساعت تلفن میزنه به زنش 😂 زنش: بله؟...چته؟ 😂 شوهر: می دونی الان کجام..؟؟ ☺️ زنش: کجا ول میگردی... خبر مرگت 😂 شوهر :طلا فروشیه تو خیابون امام یادته که از یه جفت النگو خوشت اومده بود..؟؟؟ زنش:آره عزیزم..آره عشقم️ ....آره زندگیم...یادمه 😂😁😂😂 شوهر :دوتا مغازه اینورترش دارم قلیون میکشم 😂 😂 ارسال شده توسط رو مخ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ روی صندلی بیمارستان نشسته و در افکار خود غوطه ور بودم که ناگهان پرستار دستی به پشتم زد و گفت تبریک میگم شما پدر شدید 😂 یک دفعه حس عجیبی بهم دست داد بلند شدم 😂 . . . . . . سینه ام رو جلو دادم و رفتم تمام کولرهای بیمارستان رو خاموش کردم 😂😁😂 ارسال شده توسط رومخ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دعای جدید شیرازیا . . . . . . خدایا اگه میشد به جز برکت.... حرکت هم از خودت بود خیلی ممنونت میشدیم (الهی امین) 😂😁😂😂 ارسال شده توسط رومخ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ میگن سود آورترین شغل در آمریکا دندون پزشکی هست . . . . . . . از بس ما مشت محکم بر دهان آمریکا میزنیم بیچاره ها دندون سالم ندارن 😂 ارسال شده توسط رومخ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ️شیرازیه ﺟﻠﻮ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺩﺳﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﭼﻨﺪ ﻣﺘﺮ ﺟﻠﻮ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﻪ 😂 ﻫﺮ ﭼﯽ ﺭﺍنندﻩ ﺻﺒﺮ ﻣﯿﮑﻨﻪ شیرازیه ﻧﻤﯿﺎﺩ 😂 ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﭘﯿﺎﺩﻩ میشه ﻣﯿﮕﻪ : ﺧﻮﺷﺖ ﻣﯿﺎﺩ ﺍﻟﮑﯽ ﺩﺳﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟؟ 😂 ️شیرازیه میگه: ﻭﺍﻻ داداش ﺍﻭﻧﺠﺎ ﮎ ﺗﻮ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﯼ ، ﻣﻦ ﻣﯿﺨﺎﻡ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﻢ 😂😜 ارسال شدهتوسط رومخ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یارو تو خیابون بدو بدو اومد سمتم یقه مو گرفت گفت: مرتیکه با زن من چیکار داری؟ منم هنگ کرده بودم گفتم هیچی به خدا . . . . . گفت: نمی تونی هم کاری داشته باشی! چون من اصلا زن ندارم بعد یه کم مثل اسب خندید رفت بعد میگن تحریم ها هیچ اثری رو مردم نداشته 😂 ارسال توسط رومخ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ حیف نون خفاش میبینه، از خنده غش میکنه 😂😜 بهش میگن چت شده؟ . . . . . میگه تاحالا موش با چادر عربی ندیده بودم 😂 ارستل شده توسط رومخ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ با داداشم دعوام شده بود . . . . . . . بابام اومد بهم گفت بیخیال برو باهاش آشتی کن منم بهش گفتم لازم نکرده گور باباش 😂😜 هیچی دیگه دکترا میگن با یه پلاتین و 1سال صبر کردن احتمال اینکه دستم حرکت کنه هست 😂😜 ارسال شده توسط رومخ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دیروز تو ترافیک دیدم روی شیشه عقب یه ماشین نوشته orali . . . . کلی باخودم کلنجار رفتم که این یعنی چی؟؟ 😂 آخر سر به هزار زحمت خودمو بهش رسوندم و پرسیدم: داداش این که نوشتی یعنی چی؟؟؟؟ گفت: ترجمه به انگلیسی(یا علی) هست یا= or علی= ali ینی هرچی نابغهس ریخته تو ایران 😂 ارسال شده توسط رومخ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اگرکسی باتونامهربانی کرد بااومهربان باش اگربی وفایی دیدی وفادارباش دروغ شنیدی توراستگوباش اگربدی کردخوبی کن بادشمنت دوستی کن . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . همینطوراسکل وارادامه بده تامنهدم شی به امیدخداااا ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دیروزرفتم شلواربخرم یکی برداشتم خیلی تنگ بود فروشنده گفت چن باربپوشی جا باز میکنه یکی دیگه برداشتم خیلی گشاد بود فروشنده گفت چن باربشوریش اب میره جمع میشه . . . . . . خداخیرشون بده شلوار هوشمند ساختن 😂😁😂😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ این روزا دوستی ها با اعضای بدن شروع میشه و با اعضای بدن هم تموم میشه . . . . . اغازدوستی: توجیگره منی پایان دوستی: عن منم نیستی 😂😁😂😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اهای الاغی که نصف شب توخیابون دستت رو روی بوووووووووووق میذاری . . . . . . . . . . . . خب کثافت انتررررر خیلیا تواین تلگرام و واتساپ هستن نمیگی همسراشون بیدارمیشن، گوشی روتودستشون می بینن، میگن تو هنوز کپه ی مرگتونذاشتی و چه مصیبت وقشقرقی براشون به پامیکنن؟؟!!؟ درک نداری بیشعور اخمخ !؟ اصن بنیان خانواده رو متزلزل میکنی 😂😁😂😂😜 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اقاپسر گلی که مخاطب خاص داری فکرمیکنی کسی نمی دونه اقاپسرگلی که واسه گوشیت رمزگذاشتی فکرمیکنی کسی نمیدونه اخمخ جان سخت دراشتباهی . . . . . . . کسی هست که نه تنها رمز گوشیتو میدونه، امار جد و اباد مخاطب خاصتووو در اوووووورده و اون کسی نیست جز . . . . . ♥خواهرت ♥ حالا بسوووووووووووز 😂😁😂😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ به دختره میگم عزیزم توشبیه یکی ازهنرمندای محبوب منی . . . . باخوشحالی پرسید کی فدات شم (اووووووق خاک توسرت دختره اخمخ) . . . . گفتم سمندون 😂😁😂😂 ارسال شده توسط مهدیس ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اکثر دختراى سن پايين اصرار زيادى دارن كه بگن خيلى عصبى و بى اعصاب و رد داده هستن . . . . . . در حالى كه ما ميدونيم شبا با عروسكشون ميخوابن 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ خانما 460 نوع رنگ مو رو به راحتی از هم تشخیص میدن . . . . . . . ولی نمیتونن مردا رو از همدیگه تشخیص بدن میگن همه مثل همند 😂😁😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ رفتــم داداش 5سالمو از مهـد ٍ کـودک بیــارم میبیـنم یه اشــاره داده که پیــاده شم رفتـــم میگــم : چرا سـوار نمیشــی ؟ عجــله دارم میگــه : عجــول نبـاش بعــدش دوتا دخمــل کــوشولو اومــدن . . . . . میگـه : ایـن فاطیمــاست ... اینــم نیـــلوفر خــب بریــم میــگم : که چی اینــا کی بودن ؟ 😂 میــگه : دوس داری کــدوم زن داداشــت باشــه ؟؟ 😂 مـــن 😂 دخترا 😂 زن داداش ایندم 😂 یعنی از سیستم اموزش وپرورش نا امید شدم 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ میگن تو آیفون ۸ فقط با نگاه به صفحه نمایش نوتیفیکیشنها رو بیصدا کنید . . . . . . بابای منم ۳۰ ساله این آپشن رو داشت نگامون میکرد ما هم خفه میشدیم 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ چرا اینجوری میکنید؟ 😂 امروز یه دختر رو دیدم مثه پلنگ ولی ۳۰ سالش بود . . . . . یکی دیگه دیدم همون شکلی ۱۸ سالش بود یکی دیگه دیدم همون شکلی پسر بود 😂😁😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یکی از رفیق هام یه زن بلژیکی گرفته که فارسیش خوبه تابستون تفریحی اومدن ایران اینم اونجا هر چرت و پرتی رو از این رفیق ما یاد گرفته بدون این که بدونه این کلمات رو نباید کجا ها به کار ببره تو یه رستوران نشسته بودیم که یه خانمی رد شد و دید که این دختر بلژیکی چقدر قشنگ فارسی حرف میزنه شگفت زده شد و گفت: وای خدای من یه خارجی چقدر قشنگ فارسی حرف میزنه 😂 دختره هم از اونجایی که به آداب و فرهنگ ما خیلی آشنایی نداشت خیلی محترمانه و جدی گفت : خواهش میکنم ، پشماتون ریخت؟؟ 😂 زنه 😂 ماها 😂 دختره 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎﻳﯽ ﺩﺭﺣﺎﻝ ﺳﻘﻮﻁ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻳﮏ ﭼﺘﺮ ﻧﺠﺎﺕ ﮐﻢ ﺑﻮﺩ، ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﻳﮏ ﻧﻔﺮ ﺑﺎﻳﺪ ﻓﺪﺍﮐﺎﺭﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺯﻳﻦ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺯﻳﺪﺍﻥ ﻳﮏ ﭼﺘﺮ ﺑﺮ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻓﻮﺗﺒﺎﻟﻴﺴﺖ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﺑﺎﻳﺪ ﻧﺠﺎﺕ ﭘﻴﺪﺍ ﮐﻨﻢ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ ﻭ ﭘﺮﻳﺪ ﺑﺮﺩ ﭘﻴﺖ ﻫﻢ ﻳﮏ ﭼﺘﺮ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺮ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﺗﺮﻳﻦ ﻫﻨﺮﭘﻴﺸﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﺑﺎﻳﺪ ﻧﺠﺎﺕ ﭘﻴﺪﺍ ﮐﻨﻢ . ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ ﻭ ﭘﺮﻳﺪ مش کاظم شیرازی هم یک چتر برداشت و با ندای حرااااااام است از هواپیما پرید پایین ترامپ ﻫﻢ ﻳﮏ ﭼﺘﺮ ﺑﺮ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﺑﺎﻫﻮﺵ ﺗﺮﻳﻦ ﺭﺋﻴﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﺑﺎﻳﺪ ﻧﺠﺎﺕ ﭘﻴﺪﺍ ﮐﻨﻢ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ ﻭ ﭘﺮﻳﺪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ . ﻳﮏ ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﻧﻪ ﺳﺎﻟﻪ ﻭ ﭘﺎﭖ ﮊﺍﻥ ﭘﻞ ﺩﻭﻡ ﭘﺎﭖ ﮔﻔﺖ: ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ! ﻣﻦ ﻋﻤﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﻭ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﭘﻴﺶ ﺭﻭﯼ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ، ﺑﻴﺎ ﺍﻳﻦ ﭼﺘﺮ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﻭ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪﻩ ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﮔﻔﺖ: ﺍﺣﺘﻴﺎﺟﯽ ﻧﻴﺴﺖ. ﺍﻭﻥ ﺁﻗﺎﻫﻪ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﺑﺎﻫﻮﺵ ﺗﺮﻳﻦ ﺭﺋﻴﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﺩﻧﻴﺎﺳﺖ، ﺑﺎ ﮐﻮﻟﻪ ﭘﺸﺘﯽ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻣﻦ ﭘﺮﻳﺪ ﺑﻴﺮﻭﻥ 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ به شوخی به مامانم گفتم فکر کنم منو از پرورشگاه آوردین . . . . . حرفایی بهم گفت که با خودم گفتم کاش تو پرورشگاه میموندم 😂😁😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ با عموم رفتیم شکار، کمین کرده بودیم، گفت موقع شکار باید مثل خود حیوون فکر و رفتار کنی . . . . . دیدم گوزنه داره میشاشه منم شاشیدم عموم با تیر زد تو پام 😂😁😂😂
معتادی داشت به دختره تیکه مینداخت: قیافه ات بیشت 😂 هيكلت بیشت 😂 تیپت بیشت 😂 چشات بیشت 😂 دختره گفت: گم شو اشغال 😂 . . . . . معتاده گفت:... انژباط شفر ❌😂😁😂😂 ارسال شده توسط رو مخ اول ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ شماره ناشناس: سلام خوشگله، دوست پسر داری!؟ ـ بله شما؟ 😂 ـ من باباتم، صبر کن بیام خونه به حسابت میرسم 😂 . . . . شماره ناشناس بعدی: دوست پسر داری!؟ ـ نه نهههه اصلا 😂 ـ من دوست پسرتم... میخوای به کی ثابت کنی تنهایی؟؟؟!!!؟ 😂 ـ عزیزم بخدا فکر کردم که بابامه 😂 ـ درست فک کردی صبر کن بیام خونه 😂 ارسال شده توسط رومخ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ هفته پیش زن داییم تو سوپ خامه ریخته بود خیلی خوشمزه شده بود . . . . . اومدیم خونه مامانم سوپ درست کرد خواست مثلا روی زن داییمو کم کنه، تو سوپ خامه شکلاتی ریخته 😂 . . . . . . . . . . . . . . . اینجا بیمارستان 😂 بخش اسهالیا 😂 ای لاو یو مامان 😂😁😂 ارسال شده توسط رومخ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ من خودم یک شب بازداشتگاه خوابیدم خیلی انسانهای مهربانی اونجا بودن . . . . . حتی یک آقای هیکلی و سیبیلو بغلم کرده بود بوسم میکرد و میگفت قناریِ خودمه 😂😁😂 ارسال شده توسط رومخ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ پسر بچه ای فیلمی در باره امپراطور چین میدید فیلم که تمام شد رو کرد به مادرش و گفت: مامان منم وقتی بزرگ شدم مثل این امپراطور هفت تا زن میگیرم یکی آشپزی کنه یکی لباسامو بشوره یکی خونه رو تمیز کنه یکی برام آواز بخونه یکی منو ببره حمام یکی شبا برام قصه بگه یکی هم مشت و مالم بده مادر پرسید: خوب یکی دیگه نمیخوای که بغلت بخوابه؟ پسر گفت: نه. من تورو دوست دارم. تو بغلم بخواب . . . . چشمان مادر پر از اشک شد. پسرش را بغل کرد و بوسید و از پسرش پرسید: خوب اونوقت زنات کجا بخوابن؟ پسر گفت: برن پیش بابا بخوابن اینبار چشمان پدر پر از اشک شد و پسرش را در آغوش گرفت و گفت: راضیم ازت بابایی 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ از یارو میپرسن تو خونتون چی کم دارین؟ . . . . . . میگه فکر کنم هیچی چون دیروز که بابام جلو ما گوزید 😂 مادرم گفت: فقط همینو کم داشت 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه سری رفتیم هیئت مداح گفت امشب میخوام مستتون کنم . . . . . . رفتیم چیپس و ماست خریدیم اوردیم وسط مراسم ولی فکر کنم اونا زیاد خورده بودن کتکمون زدن 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ نیشگون چیست؟ . . . . . نوعی حمله کماندویی زنان ایرانی که بطورناگهانی گوشت بدن کودک راگرفته و۳۶۰درجه میچرخانند تاباعث تسلیم او و گفتن جمله”غلط کردم”شود 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ جاناتی پست گذاشته: صندلی داغ، هر سوالی بپرسین راستشو میگم 😂 حالا کامنتا شریعتی: چند سالته ناموسن؟ روحانی: چطور میشه طول عمر ریاست جمهوریمو افزایش بدم؟ عزرائیل: فردا ساعت چند خونه ای؟ نوح: کشتیم دست کیه؟ محیط زیست: تخم دایناسورو کجا بردی بزمجه؟ سلیمان: اون قالیچه رو نمیخوای پس بدی خداوکیلی؟ انسان اولیه: اون غاری که به ما انداختی پولش از گلوت پایین نره توش خرس بود اصحاب کهف: تو که بیدار بودی می مردی یه چایی دم میکردی؟ 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه بارم تو گوگل سرچ کردم زندگینامه شیخ بهایی . . . . . . گوگلم برگشت گفت: باز بابات کنارت نشسته ؟؟ 😂😜 بچه ها دیگه با گوگل حرف نزنین اعصاب مصاب نداره 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دقایقی پیش مامانم سراسیمه اومده تو اتاقم میگه، یه بسته گوشت از فریزر گم شده تو برنداشتی؟ خو مادر من من گربه ام؟ درنده ام؟ چی ام؟ که فکر کردی یه بسته گوشت خام و یخ زده رو میتونم برداشته باشم؟ اونوخ میگن تحریما بی اثره 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ انالالله و انا الیه راجعون همه از خاكييييييييييييييييييييیم . . . . . . . . جاناتي از بتون 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دو چیز را باید زود به زود عوض کرد سیاستمداران . . . . . . پوشک بچه ها وهردو را به یک دلیل 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ هفتاد سال پیش همه اسب داشتند و ثروتمندها ماشین . . . . . . الان همه ماشین دارند و ثروتمندها اسب 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ پسره نوشته: بايد دامپزشك باشي تا بفهمي بعضيا چشونه 😂☝️ كامنت گذاشتم : چت شد؟ بلاكم كرد 😂 . . . . . . آيا بي دليل بلاك كردن دامپزشكان كار خوبيست 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه پیکان ۴۸ دیدم داغوناااا داغون پشتش نوشته هر چی دارم از دعای مادرمه . . . . . خوب یکی نیست بگه بدبخت تو عاق والدین شدی دعا کدومه!؟!؟!؟!؟ 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یبار من خودم تو رستوران ایتالیایی حتی گُه سفارش دادم بازم ماکارونی گذاشتن جلوم . . . . . گفتم آقا من گه 😂 خواستم گفتن در ایتالیا به این میگن گه 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ يه توصيه به مناسبت روز چپ دستها دارم، عزيزان هيچ وقت كنار يه چپ دست نشينين غذا بخورين . . . . . چون احتمال اينكه قاشق غذا برسه به دهنتون صفره 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ رفتم مغازه یه ذره خرت و پرت خریدم گفت میشه۶۰تومن . . . . . بلند گفتم پشمااااااام 😂 گفت جان؟؟ 😂 گفتم مَشمااااا ، مُشَما، بدید ، لطفا، اینارو بزارم توش 😂😁😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ خــــــــــــدایـــــــــــا چگـــونه میتوانند خیـــانت کنند...؟؟ چگـــونه میتوانند با دیـــگری بخــوابنـــد...؟؟ . . . . . من بالـــــشمو هم عوض میکنم، خوابم نمیبره ارسال شده توسط فاطیما گل
@~@~@~@~@~@ دیشب، داشتم ميخوابيدم که يهو يه پشه اومد صاف نشست رو دماغم يه نيگا بهش انداختمو گفتم : سلام *aahay* گفت : عليک *ajibeh* گفتم : چيه؟ *Aya* گفت: ميخوام نيشت بزنم *are_are* گفتم : بيخيال ... اين دفه رو کوتا بيا *narahat* گفت: تو بميري راه نداره گشنمه *khoraki* گفتم : الان ميتونم با مشتم لهت کنم *ajibeh* گفت : خودتم ميدوني که تا بياي بزني جا خالي دادمو مشتت ميخوره وسط دماغت *khandidan* به نظر حرفش منطقي ميومد گفتم : خيلي پستي *odafez* ي دفه آهي بلند از ته دلش کشيد و ساکت شد گفتم چي شد؟؟ گفت : حاضري ؟ *jar_o_bahs* گفتم: تا جوابمو ندي نميذارم بزني *dava_kotak* وقتي اصرارمو ديد . دستمو گرفت و گفت : دنبالم بيا گفتم کجا؟؟؟ *Aya* گفت: مگه نميخاي جواب سوالتو بدوني ؟پس هيچ نگوو و دنبالم بيا *ver_ver* از جام بلند شدم و باهمديگه راه افتاديم و رفتيم رفتيم و بازهم رفتيم گفت: هنوزم اصرار داري بدوني يا همينجا کارو تموم کنم ؟؟ *montazer* گفتم : اينهمه راه اومدم تا جواب سوالمو بگيرم ... بريم *talab* يهو يه لبخند زد و با دست زد به پشتم و گفت: اين پشتکارته که منو کشته *malos* راستش از شما چه پنهون ،يه جورايي ازش خوشم اومده بود *hir_hir* به اين فکر ميکردم که اونقدا هم بچه بدي نيس *labkhand* تو اين فکرا بودم که يهو گفت : آهاااي پسر رسيديم *baaaale* گفتم : خب *ajibeh* گفت :خب که خب گفتم : زهر مااار ..پس جواب سوالم چي شد؟؟ *talab* يهو ديدم اشک تو چشماش حلقه زد و سرشو انداخت پايين *gerye* گفتم :چيه ؟ *haaaan* گفت : اين سوراخو که ميبيني توش زنو بچم زندگي ميکنه اونشبي که يه پيف پاف خالي کردي تو اتاقت يادت مياد ، لعنتي؟؟ *gerye* گفتم : آرره .چطور ؟؟ *ajibeh* گفت: زن من اونشب اومده بود تو اتاقت . ولي توئه بی معرفت با اون زهرماري که به خوردش دادي اونو افليج کردي . الان من موندم و70،80 تا بچه قد و نيم قد و يه زن افليج *gerye* اونم به اين خاطرکه توئه لعنتي حاضر نبودي يه چيکه از اون خونتو به ما بدی *bi asab* سکوت سنگيني بينمون برقرار شد *narahat* بغضي تلخ داشت گلومو فشار ميداد . راسشو بخوايد ديگه طاقت نيووردمو زدم زير گريه *gerye_kharaki* از فرداي اونشب ما باهم شديم عين دوتا دوست خوب هرشب مياد پيشمو تا دلش ميخاد ميذارم خون بخوره راستش خودش حد و حدودشو ميدونه و هيچوقت سواستفاده نميکنه حال زنشم خدارو شکر روز به روز داره بهتر و بهتر ميشه تا اينکه ديشب ديدم دوتايي با زنش که يه عصا زير بغلش داشت اومدن پيشم جاي همگي خالي دوتاييشون نشستن رو دماغم و گفتن : بزنيم ؟؟ منم خنديدمو گفتم : هرچقد دلتون ميخايد بزنيد .خوش باشيد *bazi_bazi* . . . . . . . . . . . يعني تا آخر نشستي خوندي؟؟؟؟؟؟؟ واقعاکه آدم انقدر بيكار؟؟؟ حتماً لیسانس هم داری یعنی کار دیگه ای نداری جدن ؟؟؟ اشکال نداره خودمم تا آخرش خوندم بیکاریم اخه @~@~@~@~@~@
یه دوست عرب دارم ، توی بیوی تلگرامش نوشته 😂 . . . . . یه جمادی الاولی شیطون و مهربون 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یکی از سادیسمهام اینه که چنتا چای کیسه ای با خودم ببرم استخر . . . . . بندازم تو آب گرم جکوزی 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه بارم تو فیسبوک ایرانیا حمله کردن به پیج پادشاه عربستان یکیشون کامنت کرده بود 😂 "گچژپچژپگچپژگژچپژ" 😂 . . . . بخون تا باکسنت پاره شه بی ناموس ✌️😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ فدریکا موگرینی، زاده۱۶ژوئن۱۹۷۳... سیاستمدار ایتالیایی از حزب دموکراتیک ایتالیا و نماینده عالی اتحادیه اروپا در سیاست خارجی و امور امنیتی و وزیر امور خارجه سابق ایتالیاست ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ همینکه نمایندههای مجلس برای خودشیرینی جلوی موگرینی . . . . . با هم شوخی دستی نکردن و کشتی نگرفتن جای شکر داره 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ میگن یکی ازنمایندگان مجلس رفته خونه 😂 پرسیده غذا چی داریم؟ . . . . . خانومش بهش گفته: کوفت داریم 😂 اگه چیزی دیگه می خوای برو موگرینی جونت واست درست کن 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ پر احساس ترین عضو بدن بـاسنه؟ چون وقتی خوشحالی توش عروسیه 😂 وقتی کرم داری میخاره 😂 وقتی حرص می خوری می سوزه 😂 وقتی بقیه را حرص میدی خنک میشه 😂 وقتی تنبلی گشاد میشه 😂 . . . . حالا در چه حالی دلاور؟ 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ پشه رفته درست انگشت وسطی پامو نیش زده 😂 . . . . . باور کنید من خودم یادم رفته بود که همچین انگشتی هم دارم ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه بار بچه بودم دلم بستنى قیفى میخواست گریه کردم نشستم وسط خیابون . . . . . ننم مثل دیوید بکهام سانترم کرد تو جوب دیگه آدم شدم 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دلم گرفت وقتی دیدم کارگر خسته شهرداری پشت گاریش نوشته بود . . . . . جاروم تو باکسن کسی ک اشغال بریزه 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ از بانک بهم زنگ زدن گفتن داداش ۱۲۰۰ تومن رو تو خونه هم میتونستی نگه داری واسه چی حساب باز کردی؟ 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یکی از بدی های اسهال اینه که . . . . . . . . فکر میکنی گوزه اما ای دل غافل 😂
بابام زنگ زد گفت بيا پاركينگ كارت دارم گفتم خدايا شكرت حتما ماشين خريده ميخواد سورپرايزم كنه 😂 . . . . . رفتم ديدم گربه ريده اونجا ، جارو داد دستم پاك كنم 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ زنه بشقاب ها رو میمالید به باکسنش خشک میکرد . . . . . شوهرش میگه: میخوای لیوانارم بده من خشک کنم 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دیدین تو این فیلما دختره و پسره صب از خواب بیدار میشن تو تخت ازهم بوس خاک بر سری میگیرن؟ . . . . عاقا من یبار اینکارو با دوس دخترم کردم دهنش بوی سگ ولگرد ک 18 چرخ از روش رد شده میداد الانم بخش اسهال و استفراغ بستریم خواستم بگم اینارو باور نکنین همش دروغه مرگ بر آمریکا 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ مورد داشتیم دوتا کچل تو اتوبوس کنار هم خوابشون برده کلشون چسبیده به هم . . . . . راننده از آینه دیده به شاگردش گفته: برو ببین اون صندلی آخریه کدوم احمقی شلوارشو درآورده؟ 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ با یه دختره دوست شده بودم ولی باهاش جور نبودم زیاد 😂 یبار گیر داد بریم برف بازی ، تو جاده تلو بودیم منم حرف نمیزدم 😂 یهو گفت تو چرا با من بدی؟ چرا باهام صمیمی نیستی؟ گفتم چیکار کنم خب؟ گفت یه کاری کن یکم صمیمیت ایجاد شه خوو منم اخمخ فکر کردم عین رفیقا خودمونه گوزیدم که احساس صمیمیت کنیم 😂 یادم نبود صبحش تخم مرغ خورده بودم 😂 نشون به اون نشون که دختره 2 بار بالا آورده نیم ساعت زدم کنار ماشینو چهار درو باز گذاشتم که بو بره 😂 ولی بعدش خیلی صمیمی شدیما تا سره یه چیزی بحثمون میشد میگفتم میگوزما بعد خودش سریع تسلیم میشد دوتا بوسمم میکرد 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ما که خونمون نه گربه ای داریم برقصه نه طوطی داریم قلیون بکشه اهل این کارا هم نیستیم 😂 هر کی هم باور نمیکنه بیاد خونمون نشونش بدم 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ تو خیابون دختره حواسش نبود مستقیم اومد خورد بهم بعد گفت وای توروخدا ببخشید حواسم نبود گفتم اشکال نداره ایربگتون عمل کرد مجروح نشدم 😂 با کیفش زد تو سرم کثافت خر 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ما هم یه بار خواستیم از این عکسایی که تو طبیعت میپرن هوا و دستاشون رو باز میکنن بگیریم 😂✋️ یکی چپه شد، یکی گوزید، یکی دیگه کفشش در اومد منم افتادم رفیقم با باکسنش اومد روم ریدم 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ وقتی سوار بی آر تی یا مترو میشم یه دستم رو کیف پولمه یه دستم رو موبایل یه دستم به میله اتوبوسه یه دستم رو باکسنمه یه دست جلوم که به کسی نخورم فقط امیدوارم کسی این وسط نگوزه که دستی برای گرفتن دماغم ندارم لامصب این ملت از هر دری وارد آدم میشن 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ رفیقمون علف زده بود توهم برداشته بود که حضرت سلیمانه رفته بود پشت بوم با گنجیشکا حرف میزد پادَری رو برداشت از پشت بوم پرواز کنه که جلوشو گرفتیم با هزار زور بهش فهموندیم بابا تو سلیمان نیستی حضرت نوحی 😂 الان دوره افتاده تو نجاریا ببینه کشتی چوبی سه طبقه ضد آب حدودا چند در میاد 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دیروز یه مانتو دیدم پشتش بخشی از اشعار شاهنامه رو همراه با تصویر چاپ کرده بودن . . . . هرکی پرو میکرد روح ابوالقاسم میگفت جووون بخورمت داف ملی میهنی 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یارو رفته ۴۰۰تومن داده آتلیه واسه چندتا عکس من گرونترین عکسم ۲۰تومن شد اونم دستم شکسته بود مجبور شدم عکس رادیولوژی بگیرم 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ بچه ی ۶ ساله ی داداشم افتاده بود زمین گفتم عمو جون زخمتو بیار بوس کنم برگشت گفت . . . . بعضی زخم ها هستن که باید یه نفر خاص بوس کنه دو هفتس نمیتونم نگاش کنم 😂😁😂 😂😁😂😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه پیرمرده اومده بود دکتر ریه دکتر گفت از پله های ساختمون برو بالا و بیا پایین ببینم نفست چطوره . . . . . پیرمرده گفت زانوم درد میکنه، با آسانسور برم؟ 😂😁😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ تومهمونی شوهرخالم گفت امروز فلانی رو دیدم نود درجه تغييرکرده بود . . . . . بهش گفتم آقا اون صدوهشتاد درجه است ها 😂 گفت نه آخه اونقدراهم تغییرنکرده بود 😂😜
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم