o*o*o*o*o*o*o*o ابی که هنوز تو بهت مکانی بود که برای اولین بار در عمر ۲۵ ساله ش میدید و درگیر حلاجی کردن حرفها و پیشنهاد فیروز عمید وکیل پایه یک دادگستری و مشهور شهر تهران بود، با غرور گفت
oOoOoOoOoOoO سعودیها مسخره کردهاند ؛ که چطور شهید قاسم سلیمانی را در شورولت آمریکایی تشییع کردند نه ماشین ایرانی. باشه ناراحت نشید ، فردا که بن سلمان مرد روی شتر تشییع کنید تا در تاریخ بنویسند برای اولین بار دیدیم شتر ، خری را سوار کرده بود oOoOoOoOoOoO
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ تو را دوست دارم مثل خوردنِ نانِ آغشته به نمک مثل اینکه بیدار شوی با سوز و تب در نیمه شب و بچسبانی لب خود را به شیر آب خوردن مثل باز کردن یک بستهی بزرگ که ندانی چیست با اضطراب ، با شادی ، با شبهه تو را دوست دارم مثل گذر از روی دریا با هواپیما برای اولین بار مثل اینکه دلم را چیزی مور مور کند تو را دوست دارم مثل گفتن جملهی زندهایم شکر ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ ناظم حکمت
لامصب این پنبه که قبل آمپول میمالن . . . . . . . . . . استرسش از خود آمپول بیشتره 🙊🙈 @~@~@~@~@~@ هزینه های دندونپزشکی انقدر بالاست که بعد اینکه دندونتو درست کردی باید بری دکتر ارتوپد . . . . . . چون کمرت میشکنه 😐 @~@~@~@~@~@ دیشب ساعت 3 شب زنگ زدم به بابام گفتم نگران نباشید من 5 دقیقه دیگه خونه ام . . . . . . . با یه صدای خواب آلودی گفت شما؟ پشمای محبت ریخت 😐😂😂 @~@~@~@~@~@ معلم به دانش آموزاش ميگه : بچه ها شما دلتون پاكه دعاكنيد بارون بياد يكيشون پاميشه ميگه : مااگه دلمون پاك بود تاحالا شما صد دفعه رفته بودي زير تريلي 😁😂😂 @~@~@~@~@~@ دیروز یکی اومد دفتر کار ما به اسم "آقای قشنگ" 😊 سه روز بود تمرین میکردم جلوش یه وقت نخندم 😢 اما وقتی گفت: سلام، قشنگ هستم، دیگه پهن شدم کف زمین 😂😂😂 @~@~@~@~@~@ ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ، دختره میخوﺍﺳﺘﻪ ﻣﮕﺲ ﺭﻭﻱ ﺻﻔﺤﻪﯼ ﻣﺎﻧﯿﺘﻮﺭشو ﺑﺎ ﻣﻮﺱ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺑﺪﻩ ﺗﻮ ﺳﻄﻞ ﺁﺷﻐﺎل ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ!!! ﻣﯿﮕﻦ:ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ از خنده ﺳﻮﺧﺘﻪ ولی مگسه بهتره،اوردنش تو بخش.😐😁😂😂 @~@~@~@~@~@ بچه که بودم بابام یه جوری لباسای بزرگتر از سایزم میخرید . . . . . . . که الانم که بزرگ شدم هنوز اندازم نشده 😁 @~@~@~@~@~@ ديروز دستم خورد كانال تلويزيون رفت رو شبكه چهار . . . . . . . . . مجریه فكرشو نميكرد دستش تو دماغش بود 😂 @~@~@~@~@~@ بچه ای از مادرش پرسید تو چه سنی می تونم، بدون اینکه اجازه بگیرم از خونه برم بیرون؟ ☺️ . . . . . . . . . . . مادرش گفت بابات هم هنوز به این مرحله نرسیده 😂😁😁 @~@~@~@~@~@ امروز به معنای واقعی کمبود یه مرد روتو زندگیم احساس کردم کمبود دستهای محکم قوی و مردانه اش را . . . . . . . .. واسه بازکردن در شیشه سس 😁 @~@~@~@~@~@ به بابام ميگم:امشب تولدمه،چي ميخواي بهم كادو بدي؟؟ برگشته ميگه:ديشب رفتي ماست خريدي، بقيه پولش واسه خودت 😐😂😂 @~@~@~@~@~@ خداییش دقت کردین چن وقته آمار دزدی از منازل به شدت کاهش یافته . . . . . . . چون تو هر خونه ای دو سه نفر تو تلگرام تا صبح بیدارن حالا قراره دزدا تظاهرات کنن 😁😂😂 @~@~@~@~@~@ ﯾﻪ ﻣﺪﺗﻢ ﺷﺎﯾﻌﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺳﭙﺎﻩ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻻﻣﭙﺎﯼ ﮐﻢ ﻣﺼﺮﻑ ﺷﻨﻮﺩ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﺍﯾﻦ ﻋﻤﻮﯼ ﻣﻦ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﺟﻠﻮ ﻻﻣﭙﺎ ﻣﯿﮕﻔﺖ . . . . . . . . . . ﺟﺎﻧﻢ ﻓﺪﺍﯼ ﺭﻫﺒﺮ ﺧﯿﻠﯿﻢ ﺟﺪﯼ 😂😂😂 @~@~@~@~@~@ بهترین هدیه مرد به همسرش "طلا" نیست، بلکه "توجه" است و بس . . . . . . . . . . اما اگر یک مرد، خوب به همسرش توجه کنه متوجه میشه که همسرش "طلا" میخواد عجب گیری افتادیما 😂😂😂 @~@~@~@~@~@ استادمون گفت:شیرینی از افسردگی جلوگیری میکنه پرسیدم: شیرینی خشک یا تر ؟ . . . . . . طفلکی ازون روز دیگه اون استاد سابق نشد 😂 @~@~@~@~@~@ نون و پنیر و کیوی . . . . . .. . با هم نخور اسهال میگیری . . . . . . میدونم دنبال مصرع بعدیش بودید اما برای من سلامتی شما از همه چیز مهمتره 😁😐 @~@~@~@~@~@ میگن جنتی گاهی وقتا میره سر چاه های نفت فاتحه میخونه 😕😕😕😕 . . . . آخه همه دوستان دوران بچگيش، حالا نفت شدن 😂😂😂😂 @~@~@~@~@~@ وقتی زنی به شوهرش میگوید: عزیزم ، من به تو کاملا اعتماد دارم یعنی در طی هفته گذشته ، موبایلت ، جیبت ، کیفت و ده تا گردش آخر حساب بانکیت چک شده و مورد مشکوکی دیده نشده 😐😂😂 @~@~@~@~@~@ فیلها میتوانند طوفان را از فاصلهی 240 کیلومتری تشخیص دهند . . . . . . . . . . اونوقت برا ما یکی تو جمع میچوسه هیشکی نمیتونه تشخیص بده کاره کیه اخرشم میوفته گردن من 😐😂😂 @~@~@~@~@~@ امروز رفتم میوه بگیرم واسه خونه یهو ی دختره خیلی شیک از در اومد تو گفت آقا این پرتقال سامسونگاتون خونیه؟؟؟؟!!!!! یعنی انقدرررررر خندیدم دستم حس نداشت میوه برداره یارو میوه فروشه ام برگشت گفت بیا ال جی ببر شاید خونی باشه 😂 @~@~@~@~@~@ به بابابزرگم گفتم ارزوت چیه؟ گفت قبل از مامان بزرگت بمیرم ☹️ مامان بزرگم با گریه از اتاق رفت بیرون بعد بابابزرگم گفت دروغ گفتم زن میخام 😐😂 @~@~@~@~@~@ مشروط رو اصن گذاشتن که دانشجو مشروط بشه دیگه . . . . . . . . دلیل از این قانع کننده تر ؟ پس مشروط شید با خیال راحت 😌😆 @~@~@~@~@~@
* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * فقط زندگی در جهانی را تصور کن که در آن آیینه نباشد تو درباره ی صورتت خیالبافی می کنی و تصورت این است که صورتت بازتاب آن چیزی است که در درون تو است و بعد وقتی چهل ساله شدی، کسی برای اولین بار آیینه ای در برابرت می گیرد وحشت خودت را مجسم کن! تو صورت یک بیگانه را خواهی دید و به روشنی به چیزی پی خواهی برد که قادر به پذیرفتنش نیستی صورتِ تو، خودِ تو نیست * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * جاودانگی اثر میلان کوندرا
* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * تو 15 سالگی بهم گفتی دوست دارم تو 15 سالگی برای اولین بار عاشقت شدم و تو هم گفتی منم تو 16 سالگی محکم بغلم کردی تو17 سالگی گوشه پارک دستمو گرفتی و بوسم کردی تو 18 سالگی خوشحال بودیم.... چون میتونستیم ازدواج کنیم تو 19 سالگی باهام سرد شدی و من هر شب بیدار میموندم تو 20 سالگی بهم گفتی تو لیاقت بهتر از منو داری بعدشم ولم کردی و رفتی تو 21سالگی خبر نداشتم زنده ای یا نه دوستم زنگ زد و منو به عروسیش دعوت کرد تو 22 سالگی فهمیدم شوهر دوستم تویی تو 23 سالگی فهمیدم بچه دار شدی تو 24 سالگی فهمیدم هیچوقت منو دوست نداشتی اما امروز 38 سالمه و بچه ات 15 سالشه اومده تو بغلم گریه میکنه چون عشقش ولش کرده زمین گرده :-) :-)
* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * در عمیق ترین و تاریک ترین جای جنگل،قبیله ای زندگی میکرد پنهان از همه.اونها پشتشون بالهایی بزرگ داشتند و خیلی زیبا بودند.ولی اونها موجوداتی بودند که بهشون میگفتند 《دیو》 در بین اونها شاهدختی بود با بالهای بزرگ خاکستری.طبق قانون اونها وقتی کسی به سن ۱۶ سالگی میرسه اجازه پیدا میکنه که از جنگل خارج بشه * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * و شاهدخت در روز تولد ۱۶ سالگیش اون به خارج از جنگل پرواز کرد از کوه های مرتفع و رود های طولانی گذشت و به سرزمین آدم ها رسید توی اون آسمان مهتاب به زیبایی می درخشید اون توی باغ قلعه فرود اومد،و در اونجا مردی رو دید که به ماه خیره شده شاهدخت میان بوته ها مخفی شد و مرد جوان را تماشا کرد، و برای اولین بار، عشق در وجودش شکوفا شد ولی اون مشخصا مخلوقی متفاوت بود . دیو ها و آدم ها هیچوقت نمیتونن کنار هم باشن ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ پس، شاهدخت پیش ساحره ای که در همان جنگل زنگی میکرد رفت و گفت
خل و چل بازی با دوستات :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ ناهار قرمه سبزی داشته باشین :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ خندع تو خواب نوزاد تازه متولد شده :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یکی باشه که وقتی دِلم گرفت دیوونه بِشه بَعدم هَر کاری کنه تا بِخندم:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ دوربین عکاسی :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ با اونی که دوسش داری ازدواج کنی :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ خوابیدن بعد از کلی خستگی :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یه جفت دست و پای کوچولو وسط زندگیه دونفره :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بهش نگا کنی ببینی داشته نگات میکرده :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ چای دارچینی :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ صدای قهقهه های نی نی وقتی داری قلقلکش میدی :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ تموم شدن کتابای درسی بعد یک سال :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ ی بسته ی گنده کاکاعو :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بدونی هنوز مثل روز اول دوستت داره :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ ی یادگاری ع عشقت:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ دیدن معلم کلاس اول :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ کشیدن نقاشی رو شیشه ی بخار کرده :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ يه روزى بياد كع تو خواب غلت بزنى يهو ببينى رفتى تو بغلش :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ وقتی صبر میکردیم بریم کلاس چهارم تا با خودکار بنویسیم :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بچت برای اولین بار صدات بزنه :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ شب عروسی با عِشقت :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ از مدرسه بیای خونه یه دل سیر بخوابی :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ سرتو بزاری روی شونه اش :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ صداش کنی بگه جانم :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ گاز گرفتن لپ اونایی که تپلن :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ شنیدن صدای ربنا و اذان :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ زولبیا و بامیه :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ روز بِهم رسیدنمون :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ سرتو بلند کنی ببینی داره نگات میکنه:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ ویس دادناش:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بآزیگر مورد علاقتو ببینی :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ اونقدی باهاش چت کنی ک نیازی ب پین کردن نباشه:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ عطر ذرت مکزیکی تو خیابون :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ جلو همه بگه خعلی دوست دارم:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ کادو واست کتاب بخرن:) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ خنده های مامان بابا :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ افطاری آش رشته داشته باشیم :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ خوابیدن های سرکلاس :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ اونقدر با یه نفر بهت خوش بگذره که گذر زمانو حس نکنی :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ شله زرد با دارچین فراوان :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ خنکی اولین لیوان آب بعد اذان :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ دیدن افتادن هر برگ درخت بر روی زمین مرا به یاد روزهای آشناییمان می اندازد...صدای خشش برگها بر زیر کفشهایم مرا به یاد چشیدن طعم عشق برای اولین بار،می اندازد چکیدن قطرات ریز و درشت باران بر روی سر و بدنم مرا به یاد بی معرفتیهایش می اندازد قدم زدن در زیر برف مرا به یاد خاطرات هرچند کممان می اندازد سوز سرما مرا به یاد عمق نگاه هایش و واژه های پرمعنایی که از زبانش میشنوم می اندازد نمیدانم بهار امسال میخواهد مرا به یاد چه چیز بیاندازد شاید به یاد شیطنت بازیهایش،یا شایدم به یاد بی اهمیتی هایش...شاید مرا به یاد روزهای تنهایی ام بیاندازد ، اصلا شاید تنها مرا به یاد خودش بیاندازد از بهار سالی که می آید بی خبرم چه برسد به تابستونش ...نمیدانم تابستان چه نقشه هایی برایم کشیده است شاید باز هم میخواهد یادآور فاصله هایمان شود؟ اما هرچه که هست آزرده خاطرم از این فصلهای بی رحم لعنتی
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم