سهلاااااام بر خنگولستانیا چطورید یا بهترید ؟؟ ببخشید دیر به دیر میشه ،این نوشتن خاطرات ولی کم و بیش سعی میکنم هر وقتی تونستم بنویسم خببببب میخوام این سری خاطرات رو اختصاص بدم به خاطرات دوران عید ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ عاقا من ازون بچگی قیافم یه جوری بود که این کره خرا و بچه های فامیل هی با خودشون میگفتن ایول چه حالی میده با لگد بزنیم توش شکمش *palid* *palid* اصن نمیدونم چه رازی داره ولی لامصبا همش در حال بالا رفتن از سر و کله ی منن حالا لگد زدن و بالا رفتن از سرو کله ی من به یه کنار *moteafesam* *moteafesam* کره خرا پاشون میره تو ظرف میوه و آجیل میوه و آجیلا پخش و پلا میشه و از جلوم بر میدارن *bi asab* *bi asab* یبار از اول عید دیدنی قفل کرده بودم روی پرتغالی که بر داشته بودم که بخورمش این کره خرا هی اذیت میکردن آخرم پای یکشون رفت رو پرتغال ریده شد تو پرتغال ، منم اعصابم خورد شد بجا پرتغال بچهه رو گاز گرفتم بعد بخاطر همین هوچ وقت منو جز بزرگترا حسابم نمیکردن با بیست و پنج سال سن هی مگفتن پاشو برو با بچه ها بازی کن خیلی راهکارا امتحان کردما *gerye* *gerye_kharaki* که این بچه مچه ها نیان سمت من مثلن سیبیل میزاشتم و همش تو حالت اخم بهشون نگاه میکردم البته یکمی جواب میداد مثلن یبار رفته بودیم عید دیدنی شیش هفت تا بچه قد و نیم قد بود تو اون خونه تا رفتم تو خونه قیافه خودمو اخمالو کردم و با یه مشت سیبیلم که داشتم هی چپ چپ نگاه بچه ها میکردم که یعنی نیاید سمت من میزنمتون *bi asab* *righo_ha* اینام یکمی اولش ازم حساب بردن صاف اومدن نشستن جلوی من هر شیش هفت نفریشون هی نگاه من میکردن بازیه مرگ و زندگی بود اگه نیشم باز میشد دهنمو سرویس میکردن منم همیطوری اخمالو هی نگاشون میکردم *vakh_vakh* *vakh_vakh* اولین حرکت تروریستی که زدن این بود که هی همیجوری که جلوی من نشسته بودن جلوی من ، منم با اخم هی نگاشون میکردم هی ادا اطفار در میوردن ، شکلکای خنده دار برام در میوردن *mamagh* *are_are* *palid* *mig_mig* منم کنج لبامو گاز گرفته بودم که اخمم باز نشه و حمله نکنن بم *bi asab* *righo_ha* کره خرا چقدرم مسخره میشدن با این قیافه های اخمخشون *vakh_vakh* *vakh_vakh* یعنی باکسنم پاره شد تا خودمو نگه میداشتم نخندم حرکت تروریستی بعدیشون این بود که همیجوری که داشتم اخمالو نگاشون میکردم یه سیب پرت کردن تو خشتکم باز با هر بدبختی که بود خودمو سفت گرفتم که نیشم باز نشه *khaak* *khande_dokhtar* و در آخرین مرحله کره خرا دور هم جمع شدن شروع کردن پچ پچ کردن بعد از بینشون یکی ازین کره خرا رفت تو حالت سجده حالت سجده :khak: :khak: و یواش یواش ، دنده عقب دنده عقب اومد کونشو چسبوند به من چوسید *fosh* *fosh* بعدم یواش یواش جلو جلویی دور شد رفت دوباره پیش کره خرای دیگه گفت بچه ها انجام شد *ieneh* *ieneh* خداییش دیگه نمیشد نخندم ، تا نیشم باز شد یهو انگار خیلی خوشحال شدن و گفتن هورا حمله و دهنمو سرویس کردن خدا نسیبتون نکنه ازین جونورای دوپا *help* *help* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ وقتایی هم که مهمون برامون میومد و مثل یه روزایی که یه روز از عید رو همه رو دعوت میکردیم برای مهمونی خونمون پره بچه های قد و نیم قد میشد بعد که جیغ و داد و سر و صدا زیاد میشد ننم میگفت اصخخخخخرررررر بیا برو این بچه ها رو سرگرم کن تو اتاقت *asabani* *asabani* منم میبردمشون تو اتاق باشون جن بازی میکردم میرفتم شطرنجو میوردم و مهره ی اسب رو میزاشتم وسط صفحه شطرنج چراغا رو هم خاموش میکردم میگفتم بچه ها بیاید میخوام براتون جن احضار کنم اینام کنار هم دیگه دایره ایی دراز میکشیدن و دستشون رو میزاشتن زیر چونه اشون *esteres* *esteres* منم رو به روشون داراز میکشیدم و نور مینداختم زیر صورتم که قیافم ترسناک تر بشه *pishnahad_kasif* *pishnahad_kasif* و شروع میکردم وِرد و جادوی الکی خوندن و صداهای عجیب غریب از خودم در اوردن و شلوغ کردن که مثلن جن باهام ارتباط بر قرار کرده *esteres* *esteres* اینام ساکت میشدن و خوب نگاه من میکردن یبار بعده شام داشتم سر گرمشون میکردم شکمم هم پره باد بود :khak: *khaak* همیجوری که جلوشون دراز کشیده بودم گفتم بچه ها احساس میکنم جن پشت سره منه بعدم زااارت گوزیدم *vakh_vakh* *vakh_vakh* گفتم وااااااییییی داره باتون حرف میزنه بعد یکی ازین برمجه ها گفت حرف نزد که گوزید *bi_chare* *tafakor* بعد من گفتم نههههههه جن ها اینطوری حرف میزنن و نا مفهومه *sheikh* *sheikh* بعد بوی لاش بلند شد تو اتاق دوباره یکی از این اخمخا گفت بوی گوز میاد *fuhsh* *fuhsh* تو گوزیدی مارو گول زدی بعدم یهو همه شلوغ کردن و جیغ و داد بعد یکیشون گفت اصخر الان جنه کجاس ؟؟ *Aya* *Aya* اون یکی گفت رفته تو کون اصخر حرف که میزنه اصخر میگوزه *khaak* *khaak* بعد یهو همه خر شدن میخواستن کونمو پاره کنن که جن رو بکشن بیرون و من خودمو تسلیم کردم *gerye* *odafez* و گفتم گوزیدم گوزیدم گوزیدم جن نبود بعدم کثافتا رفتن به همه گفتن که گوزیدم همانا بد جانورانی هستند هر چی بزرگ تر میشن خر تر میشن *righo_ha* *bi asab* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ خب حالا که بحث جن و ترس شد بیاید یه خاطره خنده دار از جن براتون بگم آقا یبار نصف شد ساعتای سه و چهار شب بود تاریک تاریک ، ساکته ساکت بعد داشتم با لب تاب دنبال یه فیلم طنز توی آپارات میگشتم اینترنتم خیلی ضعیف بود دیدم فیلمو پخش نمیکنه اومدم رفتم با گوشیم شروع کردن پیام دادن و سرم گرم شد به گوشی بعد این لبتاب من خیلی یواش یواش شروع کرد به دانلود اون فیلمه خلاصه همه جا ساکته ساکت بود منم اصن حواسم به لب تاب نبود و درشو بسته بودم ولی همچنان در حال دانلود فیلمه بود یهو همچین صدایی اومد [audio mp3="/uploads/2019/03/hemat_jan_khatere_khande_dar.mp3"][/audio] download ◄ ► دفعه اول که گفت همّت ، بدنم یخ کرد و موهام کامل از ترس سیخ شدن ، حسابی ترسیدم همیطوری گوشامو تیز کردم ببینم درست شنیدم یا نه یهو دوباره گفت همت جان داشتم سکته میکردم ، فکر میکردم جنی چیزی تو خونه اس حسابی سنگ کوب کرده بودم نصف پشمام ریخت و داشتم سکته میکردم یه یهو این همّته خاک بر سر گفت بععععععلهههه نصفه دیگه پشمامم ریخت ؛ یعنی کامل ریدم به خودم بعد چون خیلی مسخره گفت بعله فهمیدم لبتابم فیلمه رو یواش یواش دانلود میکرده و پخشش میکرده خیلی ترسناک بود تا توی شرایطش نباشید متوجه نمیشید چی میگم ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ **♥** دلاتون شاد و لباتون خندون *ghalb_sorati* لیست خاطرات ◄
روزی روزگاری شیخ و جمعی از مریدان در حال عبور از کنار مزرعه ایی بودن مزرعه از آن یکی از اهالیه خنگولستان به اسمه قرقری بود او دختری دیوانه و قر دار و ژولیده ایی بود و ازین رو اسم اورا قرقری نهاده بودن *dopak_li_li_lo* *dopak_li_li_lo* شیخ و مریدان همینطور که در حال گذر از مزرعه بودن چشمشان به قرقری افتاد که بیل در دست گرفته بود و با بیل در حال رقصیدن بود و گهگاهی چیزی در مزرعه میکاشت و شروع به رقصیدن و مسخره بازی در اوردن میکرد *gil_li_li_li* *gil_li_li_li* شیخ همان طور که در حال گذر بود رو به قرقری کرد و گفت ای ملعون چه میکاری ؟؟ قرقری پاسخ داد خر میکارم شیخ *amo_barghi* *amo_barghi* میخواهم سال دیگر ازین مزرعه خر برداشت کنم شیخ رو به مریدان کرد و به آرامی گفت دیوانه است و رهایش کنید تا خوش بگذراند *are_are* *are_are* و این سزای کسانیست که به ستاریان میپیوندد و پشت پا به شیخ و مکتب و آموزش ها میزند مریدان بعد از شنیدن این حکمت نعره زدن و خشتک دریدن و عر عر کردن کردن قرقری با شنیدن صدای خر ذوق کرد و گفت وااااییییی مزرعه ام محصول داد و به سمت شیخ و مریدان شروع به دویدن کرد *dingele dingo* شیخ رو به مریدان گفت اخمخا صدا خر در نیارید این ادمی که اینقدر ملعونه که داره خر میکاره تا خر برداشت کنه هر خری که از در مزرعه اش ببینه حتما محصول خود میپندارندی مریدان با فهمیدن این حکمت دوباره رم کردن و شروع به عر عر کردن و بهم جفتک میزدند :khak: :khak: قرقری به سمت شیخ آمد و گفت یا شیخ این خران محصولات من هستند شیخ اندکی به افق خیره شد و حیله ایی در سر پروراند و گفت نه این خران مریدان من هستند ، من هم چون تو مزرعه ایی دارم که در آن خر کشت و کار میکنم مریدان باز با شنیدن این سخنان افسار پاره کردند و دوباره شروع به عرعر کردن و جفت گیری پرداختن قرقری قانع شد و رو به شیخ گفت یا شیخ تمام دارایی من این مزرعه و این خرانی است که امیدوارم از دل خاک به بیرون بیایند و اگر آفت یا اتفاقی بیوفتد بدبخت میشوم و به تنگ دستی میوفتم یه راهنمایی بده که از نگرانی در بیایم و خاک بر سرت ریدن کرداهه شیخ اندکی باکسن کونه خود را خاراند و گفت خداوند این مزرعه را در اختیار تو قرار داده و تو هم تمام تلاش و زحمت خود را کشیده ایی و چیزی کم نگذاشتی پس دلیلی نداره مشکلی پیش بیاد ولی در کنار کشت و برداشت خر به پرورش مرغ و خروس و دام طیور هم روی بیاور و در اوقات فراغتت فنی و حرفه ایی مثل قالی بافی و دوزندگی هم انجام بدهی ایطوری احتمال شکست خوردنت کمتره و سعی کن که با همین نیت خالص و پاک کارهات رو انجام بدی و در این صورت نتیجه خود به خود پاک و خالص خواهد بود و تا وقتی که خود را در آسمان توکل خداوند شناور ساخته ایی نگران هیچ آفت و تند بادی نباش قرقری بعد از شنیدن این حکمت ها از خود بی خود شد و نعره ایی بلند سر داد خشتک درید و با خشتکی دریده شده شروع به رقصیدن کرد مریدان یکی در میان عر عر کردن و همراه با قرقری شروع به رقصیدن کردن شیخ که خود بسیار از سخنان خود تعجب کرده بود و مجلس را فراهم میدید شروع به خواندن این پیش درآمد کرد پیری چه شکستیس که تغییر ندارد ویرانه شود خانه ایی که یک پیر ندارد مریدان همگی اینبار به جای اینکه نعره به سر دهند نعره را به ته خود دادن سپس دستانشان را بالای سر به حالت بشکن گرفتن و باکسن خود را به عقب متمایل کردند *raghs_gilgili* *raghs_gilgili* *raghs_gilgili* *raghs_gilgili* قرقری نیز به عنوان سر گروه این گروه رقص وسط ایستاد کلاهی بر سرنهاد و دستمالی به دور گردن انداخت *belgheis* شیخ ادامه داد ما شا الله عجب مجلسی شده اینا کوجا بودن ؟؟؟؟؟ قرررش بده نخشکه بوبوبوبوبوبو اومدم از هند اومدمُ با ماشین بنز اومدم به عشق شیرین اومدمُ نثال فرهاد اومدم دستتتتتتت قرقری و مریدان شروع به رقصیدن باباکرمی کردن حیــــــفه که تو لاکـــــ بمــــــونم آخـــــه پســــره قــــــارونم میـــــدونم و خـــــوب میـــــدونم میتــــــونم و خــــــوب مـــیتونـــم شیــــــــخه بی غمم میــــــــــدونه ننم بیخیالــــــشم و بیـــــخیالشم مــــــــیدونه ننم در همین بین ننه پفکی از آسمان با کون به زمین خورد و شروع به رقصیدن کرد و گفت گوه خــــــورده بَچــــــــــم همیــــــشه باشـــــــم پسره عــــــــنم ، روش میــــــشاشم مریدان و قرقری بعد از دیدن این صحنه شروع به شاشیدن روی همدیگر کردن *khaak* *khaak* و بخاطر کش قوص زیادی که به باکسن و کمر داده بودن دیسک تسمه پاره کردن و خران از دل خاک مزرعه شروع به جوانه زدن کردن و از فروش خر ها قرقری مال و منال زیادی بدست آورد و سالیان دراز آسوده زندگی کرد ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ داستانک های شیخ و مریدان نوشته شده و طنز پردازی شده توسط برو بچه های خنگولستان
سلوم گل گلیا خوبید ، حال و روزتون به راهه ؟؟ این سری میخوام یه سری خاطرات خودم رو براتون به اشتراک برینم ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ میخوام براتون از یکی از بدترین سوتی های زندگیم رو نمایی کنم :khak: :khak: *gerye_kharaki* بعدی که کار با اندرویدم قوی شد هی کاراموز و دانشجو بم میسپردن که من پشتیبان آموزشیشون بشم بعد اکثرن پسر بودن این دانشجوهایی که به من میسپردن *chakerim* *chakerim* بعد بین این دانشجو ها یبار یه خانمیو به من سپردن که بش اندروید اموزش بدم فامیلیش رو مثلن میزاریم مجیدی :khak: :khak: بعد یه شب داشتم براش مبانیه اندروید رو توضیح میدادم *sheikh* *sheikh* هم زمان این بلقیس کثااافت داشت هی اذیت میکرد تو پیوی منم برا اینکه بلقیسو اذیت کنم بش گفتم که حالا که ایطوری شد الان برات میگوزم ویسشو میفرستم برات تا هی بزاریش رو تکرار و بشه لالایی شبهات بعد هی این اخمخم گفت ژووون گوزتم نفسه *akheish* *akheish* بعد اون لحظه گوزی تو منابعم نبود رفتم از پیویه خودم که محل نگه داری ضبط شده های قدیم بود یکی برداشتم بعد ترتیب مخاطبا ایطوری بود خانم مجیدی بلقیس . . . بعد اومدم فوروارد کنم برا بلقیس یهو این اخمخ سیاه پوست پیام داد *gerye_kharaki* *gerye_kharaki* ترتیبش شد بلقیس خانم مجیدی منم گوزو فوروارد کردم برا مجیدی :khak: :khak: اونم آنلاین بود داشت به چیزایی که من تایپ میکردم گوش میکرد یهو اینو فرستادم دیدم دوتا تیک ابی خورد :khak: :khak: بعد دقیقا من رنگم شد مثه گچ بعد جیییییغ کشیدم دو سه تا محکم زدم تو سرم و نزدیک بود بیهوش بشم اصن همچین صداهایی ازم شنیده میشد تو خونه [audio mp3="/uploads/2018/07/khatereh_developer_android.mp3"][/audio] *help* *help* هی سرخ شدم هی سفید شدم هی آبی شدم بعد اومدم سِشو بگیرم شروع کردم پشت سره هم ویس ضبط کردن تر تر کردن که طبیعی جلووه کنه ایطوری [audio mp3="/uploads/2018/07/khatereh_developer_android_2.mp3"][/audio] که طبیعی جلوه کنه *gerye_kharaki* *gerye_kharaki* *gerye* *gerye* خانم مجیدی هم هی فقط سین میکرد عرررررررررررررررر هوچی نمیگفت ، عررررررررررررررررر حالا همه با هم زجه بزنید ناله کنید های های های اشک و ناله با هم قاطی شده خوب شده اون آخر مجلس یه حال و هوای دیگه ایی داره انگار بزن خودتو های های های هر کی حاجت نگیره خاک تو سرش عررررررررررررر *gerye_kharaki* *gerye_kharaki* اون خانومی که گفت بچه دار نمیشم ، امشب تا حامله نشی نمیزارم از مجلس بری بیرون *gerye_kharaki* *gerye_kharaki* ما شا الله به این ناله ها اونایی که ته مجلس فقط میچوسید حاجتی ازتون براورده نمیشه کثافتای چوسو *bi asab* *bi asab* ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ یه خاطره دیگه هم از یه دوستام براتون بگم تو دوسالی که همدان بودم یه رفیق پیدا کردم اسمش حسن بیاته :khak: :khak: :khak: بعد این تو کل بیست ساله عمرش که تا اون موقع داشت اصن دکتر نرفته بود *haaaan* *haaaan* بعد این تو خوابگاه که بودیم یه سرما خوردگی بدی گرفت *gij* *gij* *gij* تب و لرز و دیگه رو به موت بود گفت اصخر پاشو منو ببر دکتر *modir* *modir* گفتم برو تا بریم با هم سوار تاکسی شدیم رفتیم درمونگاه دکتر دیدشو نسخشو نوشتو رفتیم داروخونه براش آمپول نوشته بود بعد رفتیم بخش تزریقات یه خانمه گفت که برو دراز بکش تا بیام *akheish* *akheish* *akheish* اینم رفت دراز کشید رو تخت من نشستم رو صندلی و داشتم از پشت شیشه مات میدیدمش به شکل مات و مبهم بعد این خانمه اومد گفت که ای بابا اینطوری که نمیشه باید ببینم کجا امپول میزنم :khak: *bi asab* *bi asab* اینم گفت باشه از تخت اومد پایین از پشت شیشه مات دیدم کمربندو باز کرد شلوارو داد پایین *fekr* *fekr* با خودم گفتم خو خوبه بعد که شلوارو داد پایین *hazyon* *hazyon* دیدم دوباره دستاشو اورد بالا شورتشم تا زانوش اورد پایین *amo_barghi* :khak: *ey_khoda* بعدم دراز کشید رو تخت بعد که خانمه سوزنشو زد گفت که گفتم میخوام ببینم ولی نه اینقدر دیگه *bro_khonaton* *bro_khonaton* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یبارم اومده بود اصفهان برای کار بعد قرار شد یه روزش رو بریم باهم بیرون یه چرخی بزنیم تو اصفهان بعد دم دمای غروب رفتیم یه بستنی فروشی که بستنی قیفی بگیریم بعد این هی رفت ببینه مسولش کجاس بیاد بستنی برامون برینه منم هی داشتم به این دستگاهش که میرید ور میرفتم از بچگی خوشم میومد از ریدن بعد این یارو داشت میومد که بیاد برامون بستنی برینه من اهرمشو کشیدم پایین یه عالمه بستنی رید کف دستم منم حول شدم دیدم این یارو داره میادش دستمو کردم تو جیبم *palid* *palid* اینقدره خنک بود که نگو بعدشم رفتیم با هم نشستیم رو سیو سه پل دیگه داشت شب میشد توی هر دالونای سیو سه پل یه چراغ تو کف کار گذاشته بودن ، که نور بخوره به سقف یه فضای عاشقانه ایی شده بود *abnabat* *abnabat* بعد داشتیم با هم حرف میزدیم یه وارد بحث های احساسی شد *baghal* که آره دلم خیلی برات تنگ شده بود و اینا منم یهو کافور بدنم کم شد *akheish* *akheish* *akheish* گفتم حسن هر کاری میکنم دل تنگیم نمیره بیا یه بوس خاک بر سری ازت کنم بعد گرفتمش کشیدمش سمت خودم اینم سور خورد زرتی اومد با باکسنش رو چراغه یهو گفت اوووف اوووف سوختم ، ریدم رو بوس خاک بر سریت خلاصه شانسش گفت خندم گرفت و نزدیک بود از بالا پل بیوفتم پایین وگرنه یه بوس خاک بر سری ازش میگرفتم *vakh_vakh* *vakh_vakh* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یه خاطره هم از بچگی بگم تو دوران بچگیمون یه همسایه داشتیم دوتا پسر داشت یکی اسمش حسن بود یکی دیگه اسمش پروانه بود بعد من فکر میکردم که مسخرش میکنن و از الکی میگن پروانه بهش که حرصش بدن بعد منو پسر عموم (مجید ) با پروانه و حسن میرفتیم تو این زمین خاکیه بقل قبرستون فوتبال بازی میکردیم بعد من هی میگفتم جلل عجیب که خو پسره برا چی بش میگن پروانه یعنی هوووچ علامتی نداشت ها ، واقعی واقعی از اول بازی ایطوری بودم *tafakor* *tafakor* بعد یجا همین پروانه مثه خر شروع کرد حمله کردن سمت دروازه ی ما ، مجید تو دروازه بود من دفاع ، مثه سوباسا به مجید گفتم نگران نباش ، نمیزارم بیشتره این جلو بیاد اونم گفت گوه نخور برو جلوش منم پریدم یه شوت قدرتی زدم با توپ تو پروستاتش ولی انگار نه انگار رفت گلش کرد و پشتک و بالانس میزد منم ایطوری بودم چرا ایطو شد ، چرا کار نکرد ؟؟ *bi_chare* *bi_chare* *bi_chare* بعد توی همون بازی یه توپ خورد تو پروستات من مثه اسبی که سزارین کرده ولو شدم رو زمین خلاصه بعد چند سال گذشت یه دختری اومد رد شد مجید گفت که میدونی کی بود ؟؟ گفتم نه کیه ؟؟ گفت پروانس *khaak* *khaak* لا مصب فکر کنم تو پیله بود زمان بچگی آخه بزرگ که شد پروانه شد علائمش زده بودن بیرون *khaak* *khaak* حالا همه با هم زجه بزنید و گریه کنید های های های گوز و لبخند با هم قاطی شده خوب شده ما شا الله به این دستای بندری بیار بالا دستای بندریو بکوب تو سرت های های های مجلسو شما باید گرم کنیدا ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ *ghalb_sorati* دلاتون شاد و لباتون خندون **♥** خیلی دوستتون دارم *baghal*
نقاشی های ارسالی به خنگولستان از تاریخ 31 فروردین 1397 تا 9 تیر 1397 ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ این سری نقاشیا رو با ریدن شروع میکنیم این متن نقاشی از خوشگله ننمم برامون اومده و مثل اینکه خیلی از عشق و زندگی ناراحته حالا ایناش به کنار این که یکی پاشه برینه فقط از عهده من بر میاد بقیه همه میشینن و میرینن ولی من یبار توی صحرا رفتم دسشویی بعد این صحرای ما پر از خار و تیغ بود خلاصه آبم نبود رفتم از جمعیت دور شدم بعد اول اومدم مثه بچه آدم بشینم و برینم یهو یه تیغ رفت تو باکسنم منم اعصابم خورد شد سره پایی ریدم ولی خیلی باید دقیق باشی اگه یکمی زاویه تغییر کنه میرینی تو شورتت و در مرحله ی بعدی آب که نبود رفتم دنبال کلوخ و چوبی چیزی بگردم یه چوب پوسیده پیدا کردم خودمو باش پاک کردم بعد دیدم از تموم جداره هاش داره حیوانات موزی میان بیرون قشنگ اگه زبون داشتن میگفت عامو طبیعتو منفجر کردی با این ریدنت خلاصه اگه بهم نیاز بود بگید من این استعداد های ویژه رو هم دارم رو نمیکردم *malos* *malos* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اینم نقاشیه مریخیه اخمخه میخوام براتون یه سطح از اخمخیتش رو به نمایش بزارم بش میگم برو تست کن ببین جایی مشکل نداشته باشه خنگولستان بعد میاد بم میگه وقتی یه کلمه رو حروف اولشو رنگی میکنی حروف وسطش رو توپر میکنی حروف آخرشو کجکی میکنی بین حروف وسطش فاصله میوفته :khak: :khak: کمره آدمو میشکنه این مشکلایی که میگیره دفعه اولی که بش دادم بره تست کنه خنگولو دقیقا اینو که تست کرد دید کار میده گفت ای لعنتی یعنی یه جوری تست میخواد بگیره که مشکل بسازه حتی اگه مشکل نداره ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ این تابلو نقاشی هم از سمت یه کاربرای زیر آبیمون بوده به نظرم میاد که یه گوزن یا یه سگ باشه به هر حال دستش درد نکنه ما به همینم راضی اییم *chaie* *chaie* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ این نقاشی رو هم پت پتی برامون طراحی کرده مارش رو هم خودش درستیده انصافا یه حرف درست حسابی زده باشه همینه گفته که شبیه خودش خبیث شده *gav_bazi* ولی طرح خوبیه منم یه مدت میخواستم بفرستم زیر آب این زیر آبیه رو منفجر کنم ولی بیخیالش شدم *lop_sorkhi* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ این متن نقاشی رو هم پت پتی برامون فرستیده والا اگه میخواد ایطوری بخنده ، همون بهتر نخنده ، این چه فرمه خندیدنه آدم زهله ترک میشه *tavahom* این پت پتی هم یه مدت هی زور زد عوض بشه و اینا ولی گوشتونو بیارید این همین اخمخه خودمونه ،هر چی زور بزنه آخرش گربه نره ی گوزوئه ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ این نقاشی رو هم سپیده خانم برامون کشیده و اولین کامنتشم همین چند روز پیش با یه نقاشی برامون فرستید که لم داده بود تلویزیون خنگولستان رو نگاه میکرد با اسمه seh اومده تو خنگول خیلی خوش اومدی آبجی سپیده ان شا الله دلت همیشه شاد و لبت خندون باشه *golomi_jone_delomy* *golomi_jone_delomy* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ *haaaan* *haaaan* این نقاشی رو هم گلی برامون فرستاده فقط اینکه گفت چی ؟؟ اسم انیمه ؟؟ اسم امینه ؟؟ اسم انیه ؟؟ اسم عنیه ؟؟ عینه نداریم تو خنگول ولی شاید این اسما به دردت بخوره عنه شل = اسهال عنه سفت که به زور بیرون میاد = یبوست عنی که تازه ایجاد شده = عنتر عنی که مدت هاس تولید شده = عن خشکه دیگه زیاد حضور ذهن ندارم ولی اگه منظورت همین عناس زیادن بچو ها میتونن کمکت کنن *shool_maghz* *shool_maghz* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ این نقاشی رو هم شیخ سوتی برامون فرستاده ما عادیه نه چشامون بزرگه *malos* *malos* نه آرامش توشونه *amo_barghi* *amo_barghi* نه لب و زلف درست حسابی داریم که براش شعر بگن *akhmakh_asabani* *akhmakh_asabani* نه ابروهای قشنگی دارم :khak: :khak: ولی یه دماغی دارم اصن حالی به حولی همیشه دیگه با اون یادم میکنن شاید مثلن یارو بعدی که رد شد پشت سرمون بگه خدایا شکرت و به ظاهر خودش راضی تر بش *are_are* *are_are* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اینم دخی شلغم برامون کشیده یعنی اینطوری مثلن کشیده دخی شلغم زبونشو گذاشته گوشه لبش تند و تند نقاشی کشیده و گرم نقاشی کشیدن بوده بعد که تمومش کرده اینطوری شده *Aya* *Aya* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اینم ورود وحشیانه ی ننه پفکی به خنگولستانه اوخی یه مدت هی به من میگفت سلام منو به بچه ها برسون خداییش بچه ها و خونواده ی خنگولستان لنگه نداره ننه پفکی دوستت داریم ننه پفکی دوستت داریم *nini* *nini* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ قال داش تکواندو سکوت سخته ، پیش به سوی لت و پار کردن داداشی نیستیا ، قهر نباش بیو حال خوبتو روشن کن دلمون برات تنگ شده بیو بیو ،کنکورتم که دادی دیگه اذیت نکن بیو بیو ، پس کی بزنه بقیه رو لت و پار کنه ؟؟ *divone* *divone* *divone* با این حرکت دارم قبره خودمو میکنم ولی خو داداشیمه باس بیودش دیگه ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ این تابلو نوشته رو هم یه کاربرای زیر آبیمون برامون فرستیده تولدش مبارک ان شا الله دلت شاد و لبت خندون باشه ساره یا رینا عاقبت بخیر بشید *hobab* *hobab* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ این دعا رو هم پریا برامون نوشته گفته که خدایا همه رو به آرزوهاشون برسون الهی آمین گاهی میشه پاکی و مهربونیه آدما رو توی همچین موقع هایی فهمید ان شا الله تو هم به آرزو هات برسی آبجی پریا *gol_rose* *gol_rose* *ghalb* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ این عکس از نقاشی رو هم یکی از کاربرامون به اسمه مینیون فرستاده کلن یه کامنت ازش پیدا کردم دمت گرم نقاشیه قشنگیه بابای منم یه زیر پوش مثه این دختره داره یه وری لم میده جلو تلویزیون اخبار میبینه ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ کلن دو سه نفر داریم که ازین عکسای کره ایی ژاپنی چینی میزارن این عکسم آبجی زهرا برامون فرستیده مـ(◍•ᴗ•◍)ـن آبجی زهرا پ یه تکونی به خودت بده باو متنای و نوشته هات اینجا خیلی خریدار داره ان شا الله همیشه شارژ باشی و دلت شاد و ذهنت پره ایده های باحال ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ این رو هم یه کاربرای زیر آبی که یبار اومده رو آب برامون فرستیده به اسمه Lightweight زامبی ژون بیو رو آب باو مام مثه خودت زامبیم بیو بالا بیو بیو ما همه اخمخیم کاریت نداریم *shokhi* *pishnahad_kasif* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ این نقاشی رو هم یه کاربرای زیر آبی برامون فرستیده گفته که دخی عاشق 汉语/漢語 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ این عکس نوشته رو هم ملیکا برامون فرستیده * بدون شرح * ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ این نقاشی رو هم آبجی نگار برامون فرستیده فکر میکنم یه هندونس که تعجب کرده ایطوری شده 😐😐 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اینم تابلوی نقاشی اچ و مچه یا آبجی خاطره خیلی خوش اومدی آبجی خاطره ، ببخشید که خلاصه درگیر آبدیت بودم و نتونستم خوش آمد بگم ان شا الله دلت شاد و لبت خندون باشه *jigili* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اینم نقاشیه ابا جهله *vakh_vakh* *vakh_vakh* *vakh_vakh* اسمشو گذاشته قاطی پاتی اون لیست اخمخا بودا اینم بش اضافه کنید میخوام اینقدرو حرصش بدم که وسط خنگولستان بترکه *gambo* *gambo* شمام اخمخ نباشید سمت من باشید ، مثه خیار نفروشید منو آفرین آفرین *khaak* *khaak* اصن نقاشیشو نگاه کنید اون سنگای دور حوضش رو انگاری یکی تیکه تیکه ریده روش *are_are* *palid* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اینم نقاشیه ال نوده کم کم داره فسیل میشه این ال نودم اینجا تو کل زمان آبدیت قیافش ایطوری بود *asabani* *asabani* *negaran* *negaran* ابجیه ریزقولیه خودمه *gil_li_li_li* *gil_li_li_li* *gil_li_li_li* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ و میرسیم به نقاشیه روباه مکار اصن چند وقت بود ویتامینه همشهریم کم شده بود کلن آدم عجیبه ، اگه حالش خوب باشه مثه یه توپ پر انرژیه که به هر کی میخوره حالشو خوب میکنه وقتی حالش خوبه یا داره قر میده یا کلشو به شکل آره آره تکون میده *are_are* *are_are* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اینم نقاشیه کِش تومبونه یعنی اصن کاری به نقاشیش ندارم همین اسم نمایشی که گذاشته برای خودش قشنگ معلومه از جنس خودمونه *lover* *lover* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اکه ینو نقاشی پیاکه لیوه خومه جو درو دلت پسه هنی سازه غمگین مزنی چیل خانم ؟؟ ورس دیه خوته جم و جور کو وا ایی چشه قوپلیت *khaak* *khaak* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اینم تابلو نقاشیه مشتی لیدی مریم گوزئه این مشتی لیدی مریمم داره دیگه فسیل میشه تو خنگولستان یکی از شگردای به حرف کشیدن بقیه اش اینه میگم که یاد بگیرید مثلن چند وقت پیش یکی اومد بعد حرف نمیزد این اومد گفتش که من که میدونم ازم متنفری بعد زوری زوری یارو رو به حرف کشید خلاصه آدم موزماریه همشم تو فاز زن دادن بقیه اس قافل بشی برات زن گرفته *sheikh* *sheikh* ولی در مورد تابلوش باس بگم که حقیقت داره خیلی دارند کار میکنن روی این موارد به کسی نگید منم دارم کار میکنم ضد اینا که همشون خنثی بشه کثافت کاریه اونا تو رگ به رگه خنگولستان کدای خوشگل خوشگل نوشتم که حالی به حولی بشیم و انرژیه مثبت بگیریم ازشون *gol_goli* *gol_goli* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ این تابلو هم برا آبجی ترنمه آبجی گل گلیه خنگولستانیاس کلن یکی از خوش خنده های خنگولستانه ان شا الله همیشه دلش شاد و لبت خندون باشه اولش فکر کردم نوشته کاخ خنگولستان *khaak* *khaak* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اوخی چه نازه خدا حفظش کنه این گوگولیه برا خونوادش و خونوادشو برا این گوگولی ان شا الله که عاقبت بخیر بشه منم یه پسر دایی دارم همشکله اینه اینقدره خوبه که نگید ووی خیلی باحاله بعد اسمش امیر علیه ما دیگه راحتش کردیم بش میگیم عمه علی *akhmakh_esteres* *akhmakh_esteres* *akhmakh_esteres* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ هی بابا دست رو دلم نذارید که توش پره گوزه اصن خوب نیست چرخ سواری چند وقت پیشا داشتم با چرخ بر میگشتم خونه یهو یه شاسی بلند اومد کنارم گفت هاااااااااان ماشا الله پا بزن تا باکسنت پاره بشه بعدشم گازشو گرفت رفت البته گازشم نمیگرفت من کاری نمیکردم آخه من فکر کردم آشناس داره احوال پرسی میکنه داشتم میگفتم نوکرم چاکرم دمت گرم بعد که اینو گفت دیگه اون آدم سابق نشدم و هر وقت سوار چرخم هی احساس میکنم دارم باکسنمو پاره میکنم *bezan_ghadesh* این تابلو نقاشی هم ماله این بچه خر خونه دوتا خپل رفتن چرخ سواری *vakh_vakh* *vakh_vakh* خداییش چقدر تفاوت میزارید الان اگه دختر بودم میرفتم چرخ سواری همین شاسی بلنده میگفت ژووون تو چرخ سواری کن من باکسنمو برات پاره کنم والا بو قرآن ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ این نقاشی رو هم آبجی فاطمه برامون فرستاده دست گلش درد نکنه مام دوستت داریم **♥** *ghalb_sorati* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ این نقاشی رو هم یه کاربرای زیر آبیمون برامون کشیده این نقاشی در سبک تاپاله کاری کشیده شده و خطوطی که کشیده به شکله تاپاله ایی بوده ولی در کل خیلی با انرژی و قشنگه دست گلت درد نکنه خدا برکت بده به قلمت و به ذهنت که پره ایده های باحال بشن ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اگهههه گفتید این نقاشیه کیه ؟؟ نقاشیه شیدولیه سیاه سولوختس اوخی دلم برا این اخمخم تنگ شده یعنی اصن مراعات نمیکنه مثلن من قبل اینکه شیدولی باشه میومدم میگفتم اذیتم نکنید وگرنه میرینم کف خنگولستان بعد همه حساب میبردن بعدی که این شیدولی اومد *narahat* *narahat* *gerye* یبار گفتم سر به سرم نذارید و گرنه میرینم کف خنگولستان بعد اینم نه گذاشت نه برداشت گفت خو ما هم میرینیم رو تو دیگه از هر چی ریدن بود بدم اومد *moteafesam* *moteafesam* *moteafesam* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ این رو هم یکی از کاربرای زیر آبیه دیگمون فرستاده حقیقتا حرف درستی زده ببینید معیار زیبایی بینمون تغییر کرده زیبایی و قشنگیه آدما به پاکی و رو راستی و مهربونیشونه اینکه زیبایی رو توی جسم و ظاهر جستجو کنیم خیلی داغون و اشتباهه قشنگ ترین آدم دنیا هم که باشی بیست سی سال بیشتر مصرف نداری اونی که قشنگی و زیبایی اصلیه آرامشه آدما ، مهربونیاشون ، اخلاقشون و روح بزرگشونه این همون رازیه که هر چی میگذره باعث میشه قشنگ تر باشی و زیبا تر باشی نه برای همه برای اونایی که زیبا شناسن و قشنگی رو میشناسن قدر زر زرگر شناسد ، قدر گوهر گوهری ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اینم حنانه کماندو برامون فرستیده منم یه سربازه خنگولی ام شمشیر به باکسن فرو کردم و همه را از میان بر میرینم *haftir* *haftir* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ این هم نقاشیه آبجی فرشته اس انصافا این آدما که بیش از خودشون به بقیه فکر میکنن و قلبی به این بزرگی دارند خیلی خوبن ، همیشه خیر و برکت دارند کنار خودشون هر کسی اینجوریه ، خیلی مراقب خودش باشه چون اینجوری موندن کار سختیه خدا حفظتون کنه گوشتون رو بیارید من یه جا رو سراغ دارم بیشتره آدماش دلایی به این بزرگی دارند *shool_maghz* *shool_maghz* *shool_maghz* یکمی اخمخ هستند ولی خیلی خوبن ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اینم نقاشیه آبجی رویاس فکر کنم عاشخ دومینو شده *gerye* *gerye* *gerye* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ این هم تابلوی یکی از کاربرای زیر آبیه خنگولستانه نوشته انگار مهراب فکر کنم این خوانندهه که دپ میخونه رو میگه بچوها ، ببینید موسیقی خیلی میتونه توی روح و روان آدما تاثیر بزاره خیلی خیلی شدید سعی کنید موسیقی و موزیک های آرامش دهنده و شاد گوش بدید هی قر بدید و حرام بازی در بیارید زندگی فرصت دپرس بودن ادما رو نداره ان شا الله همیشه دلتون شاد باشه و قرتون پا بر جا و لبتون خندون *gol_rooz* *gitar* *gitar* *tombak* *tombak* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اینم تابلوی نقاشیه آبجی صدفه با خلا رفته پارک بنده کفشای همشونم بازه فکر کنم رفته بودن نماز جماعت بخونن تو پارک *akhmakh_dance* *akhmakh_dance* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ایوولا به خانم دکتر تو سیستم تست کمک میکرده الان دیدم نقاشیشو دست گلت درد نکنه خانم دکتر تو آخرین حرکت دیده شده ازش داشته ساعت میفروخته *vakh_vakh* *vakh_vakh* *vakh_vakh* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ آهای کاکا ماهان کم پیدایی ها آمارتو دارم بیو ببینم کجایی پ دلم برا خندیدنات تنگ شده پهلوون ازین نقاشیا و ناراحت بازیا در نیار که اصن بت نمیاد خیلی خاطرت عزیزه پیش ما نبینم کم پیدا باشیا ،تندی بیو ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اینم نقاشیه جیمبوئه جییییمممممممببووووووو کلن از بچگی میشناسمش از بچگی همیطوری خل و چل بود هی میرفت فیلم میدید میومد برا من نقشه میکشید الان جدیدا یه نفر دیگه با مشخصات و عکس پروفایل من فعالیت میکنه به اسم شیخ المریض گولشو نخورید همین جیمبوئه اخمخ درختیه تو آخرین پیام های دریافتی ازش به من گفت که اخمخ زنت بغلمه من نمیدونم اگه بغله توئه زنه من نیست دیگه زنه توئه اون :khak: :khak: یعنی هر چی این جیمبو اخمخه این پارسا پسر گلیه خداییش خیلی محکم هوای خنگولستانو داره دَم خاندانشون گرم ان شا الله همیشه دلتون شاد و لبتون خندون باشه ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ یه توضیح کوچیک برا بخش نقاشی بدم اینکه این بخش نقاشیه ما دو شیفت کاری داره که اینجوریه میرید تو منوی خروج ؛ ازونجا بخش نقاشی رو انتخاب میکنید و آخر کار میتونید برامون نقاشیتون رو بفرستید هر نفر داخل خنگولستان یه تابلو نقاشی داره که وقتی نقاشیشو میفرسته بعد میتونه داخل بخش اسلایدر بعده تایید ببینتش و هر چی نقاشی بفرسته فقط و فقط روی هم دیگه کپی میشن و ما هر هفته یکبار یه همچین پستی میزاریم و نقاشی های فرستاده شده رو با زیر نوشته میزاریم و نقاشی هاتون یادگار تا زمانی که خنگولستان عمر داره اینجا حفظ خواهد شد شیفت دومشم که به صورت ذخیره فقط روی حافظه ی گوشیه ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ بچه ها دست تک تکتون درد نکنه خدا حفظتون کنه خیلی دلم براتون تنگ شده بود خیلی دوستتون دارم خنگولیا دلخوشیای منید خیییییلی میخامتون دلاتون شاد و لباتون خندون ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ *ghalb* *gol_rose* برای مشاهده نقاشی های سری قبلی میتونید از لینک های زیر استفاده کنید نقاشی های ارسالی از 3 اسفند 1396 تا 31 فروردین 1397 نقاشی های ارسالی از تاریخ 29 آذر تا 25 دی 1396 ◄ نقاشی های ارسالی ده آذر تا بیست و نه آذر ◄ نقاشی های ارسالی از 21 آبان تا 10 آذر 1396 ◄ نقاشی های ارسال شده از تاریخ 29 شهریور تا 21 آبان 1396 نقاشی های ارسالی 17 شهریور تا 29 شهریور ◄ نقاشی های ارسالی 19 مرداد تا 17 شهریور ◄ نقاشی های ارسالی 28 تیر تا 19 مرداد ◄ نقاشی های ارسالی از تاریخ 2 تیر ۱۹۳۶ تا 28 تیر 1396 ◄
سلام به خنگولستانیا ، سلام به دلخوشیام ،سلام به تنها دارایی هام خوبید ؟؟ گفتم دم عیدی بیام برات یه سری خاطره بگم که حالی به حولی بشید میخوام این سری یه سری خاطرات تلخ و دلخراش براتون بگم از استعداد هایی که کور شدن و از بین رفتن ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ هی روزگار اولین باری که خواستم سوار اسب بشم هفت هشت ده سالم بود کلی ذوق و شوق داشتم پریدم سوار اسب شدم گفتم ای ژوووونم افساره اسبه رو گرفتم دستم گفتم ولش کنید بزارید بتازه اینا هم ولش کرد مثه خر شروع کرد به حرکت کردن بعد این اسبه حالت چهار نعل حرکت میکرد هی که حرکت میکرد منم بالا پایین میشدم روی زینش بعد داشت استعداده اسب سواریم درخشان میشد که یهو رفتم بالا وقتی اومدم پایین نشستم روی خودم :khak: :khak: *gerye_kharaki* *gerye_kharaki* فقط پسرا میفهمن چی میگم عرررررررررررررررررر عرررررررررررررررررررر بعد چشام سیاهی رفت ، تموم استعداده اسب سواریم کور شد *gerye_kharaki* *gerye_kharaki* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ من کلن خیلی استعداد هام رو سرکوب کردن *gerye* *gerye* مثلن من تو مدرسه کلی زور زدم از بچه ها یاد گرفتم چطوری با زیر بقلم بگوزم *narahat* *narahat* خیلی تلاش کردم تا این استعداد خودمو شکوفا کردم تازه خیلی بهتر از بقیه بچه ها با زیر بقلم میگوزیدم بعد با خودم گفتم خوبه این استعدادی که یاد گرفتمو رو نکنم پیش خونواده و تو یه موقعیت طلایی رو کنم استعدادمو *neveshtan* *neveshtan* یبار مهمون اومد از تهران خونمون ،خیلی زیاد بودن *dance* *dance* بعد سلام و احوال پرسی کردند ، من تو اتاق وایساده بودم که اینا بشینن بعد خودمو براشون متفاوت به نمایش بزارم *modir* *modir* رفتم چادر مشکی ننمو مثه شنل انداختم دور شونه ام بعد یه ماسکه زورو هم داشتم انداختم به چشمام یه شمشیر پلاستیکی هم داشتم اونم گرفتم دستم *modir* *modir* اینا نشسته بودن و شروع کردن احوال پرسی کردن و اینا بعد من منتظر بودم ؛ تا اینکه اون مهمونمون که داشت با بابام حرف میزد ، گفت پسرت چطوره ؟؟ بابام گفت خوبه تو اتاقه ، بعدم شروع کرد صدا کردن من گفت اصخر بیا بابایی ، مهمونا کارت دارند *negaran* *negaran* منم گفتم اینهههههههه *ieneh* *ieneh* با لگد درو باز کردم شروع کردم یورتمه رفتن دور خونه این شنلمم به باد سپرده بودم خیلی صحنه ی اساطیری ایی شده بود دو سه دور دور خونه زدم که همه توجه ها بهم جلب بشه *amo_barghi* *amo_barghi* بعد مهمونه هم میگفت ما شا الله چه بزرگ شده منم بیشتر خر میشدم *dingele dingo* *dingele dingo* بعد که دو سه دور تابیدم یه کله ملقم براشون زدم همه تشویقم کردن *tashvigh* *tashvigh* گفتن ما شا الله ما شا الله بعد دختراشونم داشتن منو نگاه میکردن *lover* *lover* اصن دقیقا حس زورو بم دست داده بود بعد گفتم صبر کنید صبر کنید ،شمشیرو کردم تو شورتم که نگهش داره برام *modir* *modir* بعد یه تف زدم کف دستم گذاشتم زیر بقلم که صداش خوب باشه و کیفیتش بیشتر باشه شروع کردم مثه مرغ هی ارنجمو بالا پایین کردم یعنی میگوزیدم با زیر بقلم براشون در سطح المپیک هی میگوزیدم ، تررررررر تررررررررررررررر تررررررررررررر *amo_barghi* *amo_barghi* *amo_barghi* ولی اصلن بازتاب قشنگی نداشت عاقام بلند شد گفت پدر سوخته این کارا چیه داری میکنی یه تیپا و دو تا پسگردنی بم زد منم پیتیکو پیتیکو رفتم دوباره تو اتاق *narahat* *narahat* واقعن رفتار درستی با یه قهرمان مثه زورو نبود بعدشم پیش مهمونا میگفت ،این بچه عقل درست درمونی نداره شما ببخشید *gerye* *gerye* استعدادم کور شد ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یکی دیگه از استعداد های دیگم که از بین رفت این بود که رفته بودیم آخر هفته خونه مادر بزرگم همه اومده بودن ظهر که شد دیدم هیشکی نیست باش بازی کنم شروع کردم با متکا و بالشتا یه خونه ساختن ازین متکا محکما بود که قرمزن طرح فرش روشونه اینا رو تند تند گذاشتم روی هم یه خونه درس کردم برا خودم بعد با کلی ذوق و شوق رفتم دسته داییم رو گرفتم *lover* *lover* گفتتتتمممم دایییییییییییی گفت هان گفتم بیا بریم یه خونه ساختم تو مثلن مهمون منی بیا بریم داخل خونه ام گفت باشه اوردمش تو خونه ام ،یه گوز مکزیکی داخل خونه ام زد *palid* *palid* اولش شروع کردیم دوتایی تو خونه ام خندیدن *divone* *divone* تا اینکه بوش بلند شد جوری که تموم ملوکولای بدنم پژمرده شد نمیدونستم بخندم یا گریه کنم بعد دیدم اصن نمیشه تو خونه موند *khaak* *khaak* سریع اومدم بیرون با لگد زدم به خونه ام خرابش کردم رو سره داییم والا دیگه این خونه جای زندگی نبود ایشششش ، مهرم حلال جونم آزاد *haaaan* *haaaan* بعدشم که بالشتا ریخت پریدم رو بالشتا هی رو خرابه های خونه ام بپر بپر کردم که داییم تو خرابه ها اگه زندس خلاص بشه زیاد درد نکشه *righo_ha* *righo_ha* شیرمو میزارم اجرا ،مهرمو حلالت نمیکنم ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یبارم با عموم و پسر و دخترش رفته بودیم صحرا پسر دخترش کوچیک بودن پسرش هفت هشت سالش ،دخترش چهار پنج سالش بعد من حسه جویندگان طلا بم دست داده بود *baaaale* *baaaale* به عموم میگفتم عمو تو این منطقه گنجم هست ؟؟ عموم میگفت آره هست ولی خیلی خطرناکه پر از تله و دامه *are_are* *are_are* نمیشه رفت سمتشون پسرش و دخترشم داشتن گوش میدادن بعد رفتیم جلو ،رسیدیم به یه گودی که انگاری یه نفر کنده بود اونجا رو پسرش اسمش حسین بود بدو بدو پرید رفت داخل اون گودی گفت ، وااااای بابا فکر کنم اینجا گنج بوده بعد فکر نمیکرد که باباش بیاد اونجا یه چوس اسرائیلی هم داخل گودی زده بود *fahmidam* *fahmidam* باباش یهو گفت بزار ببینم رفت داخل گودی گفت اَه خاک بر سرت حسین ، چه چوسی زدی اینجا پیفففف پدر خره ، کره سگ *righo_ha* *righo_ha* بعد پسر عموم زیر بار نمیرفت میگفت باو من نبودم ، این گازه گنجه بیا بیرون تا مسموم نشدی یکی از تله هاییه که برا گنج میزارن بعد دختر عموم که کوچیک بود گفت بابا .... بابا ..... منم ببر منم ببر *nini* *nini* بعد عموم بردش اونجا دوباره یکمی بو کشید ،گفت حسین دروغ میگه این چوسه حسینه *khaak* *khaak* چوساش این بو رو میده خلاصه تموم استعداد جویندگیم ریده مال شد *chakeram_nokaram* *chakeram_nokaram* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دلاتون شاد و لباتون خندون **♥** خیلی میخامتون خنگولستانیا *ghalb_sorati*
خب بریم که چنتا موزیک شاد و حرام بزنیم به بدن و توبه کنیم ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بریم موزیک اولی رو به یه موزیک بندری [audio mp3="/uploads/2017/12/bandari_17_azar_1396.mp3"][/audio] یاره شرین نمکه ، سبزه ی بانمکه یار یاره دیری نمکه ، یارو مو دلبرکه یار یاره شیرینه نمکه ، سبزه ی با نمکه چه باصفایی سبزه ، تو کهربایی سبزه چه باصفایی سبزه ،شیرین کلامی سبزه آهنگ بندری باحالیه از دستش ندید تقریبا سه مگا بایت برای دانلود کلیک کنید ◄ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دومین موزیک رو هم یه موزیک بندری تو سبک چوپونی میزاریم آهنگش باحاله از دستش ندید [audio mp3="/uploads/2017/12/bandari_choponi_17_azar_1396.mp3"][/audio] یه آهنگ بندری چوپونی براتون گذاشتم اینم قشنگه بزنید بر بدن کیف کنید امشو دله مو ، گله مو ، وُی سحر نداره یار از دله مو ، دله مو ، خبر نداره وای عزیزوم ؛ عزیزان یه رازه امسال ولم کن ولم کو تا بروم مدرسه امسال ولوم کو ولوم کو دخترای لیسانسه دخترو های آی ، جونه دلم وای وای ، ناز داری والا بیا بریم های آی خونه خومون های های ، خونه خوتونه دخترو های آی ، جونه دلم وای وای ، ناز داری والا بیا بریم عروسی ، کنیم رو بوسی والا ، کنیم رو بوسی دخترو ماشاالله ، جون دلوم ما شا الله حجم تقریبا سه مگابایت ، برای دانلود کلیک کنید ◄ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه موزیک پاپ درخواستی براتون گذاشتیم بزنید به بدن و توبه کنید [audio mp3="/uploads/2017/12/Sahar_Ey_Jan.mp3"][/audio] اینم یه آهنگ با موزیک خیلی شاد و بامزه آسمون نارنجیه ، ابرا شدن تیره چه غروب خوش رنگی ، دلتنگی دلم داره میره کاش میشد الان بیرون بریم از خونه تو بگو هستی بعدش همه چی جوره یکی دو تا کوله میبندیم و میزنیم به دل آب یه قایق کوچیک باسه دوتامون بسه ، با یه جای ناب گرمای استواییه ، لبخند دوتامون انگاری که شروع شده سفره اروپاییمون جان جان کاکو ، الان ماتو مبهوت میشم میدونی اینو یا نمیدونی تو ؟ حجم تقریبا شیش مگا بایت برای دانلود کنید ◄ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اینم یه آهنگ شاد ، فرفری موی غزل ساز منی [audio mp3="/uploads/2017/12/Amirabbas_Golab_Banoo-Jan.mp3"][/audio] تو اگر دست نجنبانی دلم پیر شود طفله نوپای غزل باز زمینگیر شود بیقرارم که به دست آورمت من یا نه ترسم از دست روی و تا ابد دیر شود همه تقدیر جهان بی تو نمی ارزد هیچ جز نگاه تو نگاهی که نمی ارزد هیچ اندکی فرصته شادی که در این دنیا هست بی تو این شادی و غمها و جهان یکجا هیچ بانو جان فرفری موی غزل ساز منی بانو جان عشقه خاموش غزلهای من بانو جان تو از این حاله دلم بی خبری بانو جان جز دله من به کسی دل ندهی دله من گرمای دست تو را میخواهد برقه اغواگر چشمان تورا میخواهد باد هم اغوایه این همه موی فر شد موی فردار غزل دار تو را میخواهد من شدم در به در یک بله از لبهایت بس که یک عمر نشستم که بگویی شاید این همه ناز نکن من چه گناهی کردم که شدم عاشقه آن روی چو قرصه ماهت بانو جان فرفری موی غزل ساز منی بانو جان عشقه خاموش غزلهای من بانو جان تو از این حاله دلم بی خبری بانو جان جز دله من به کسی دل ندهی بانو جان فرفری موی غزل ساز منی بانو جان عشقه خاموش غزلهای من بانو جان تو از این حاله دلم بی خبری بانو جان جز دله من به کسی دل ندهی حجم تقریبا سه مگا بایت برای دانلود کلیک کنید ◄ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ **♥** دلاتون شاد و لباتون خندون *ghalb_sorati* سیستم دانلود موزیک رو بازم فعال میکنیم که بشه قدیمیا رو هم دانلود کرد
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم