نقاشی های ارسالی به خنگولستان

از تاریخ 29 آذر تا 25 دی 1396

♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪

خب نقاشی های این هفته رو شروع میکنم با یک اثر به یاد ماندنی از زهرا خانم معروف به شمس الله

که در کنار یکی از تیمارستان های خنگولستان زندگی میکنه

با مشاهده دقیق به نقاشی متوجه ی روان آسوده و دور از عقل او پی میبرید

چون یه دخترو کشیده براش روسری گذاشته بعد شلوارک کرده پاش

بعدم نوشته اوجلم آیا

*vakh_vakh* *vakh_vakh* *vakh_vakh*

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

نقاشی بعدی متعلق به یکی از ساکنین جیغ جیغیه خنگولستانه که

بسیار جیغ جیغ میکنه و غر غر میکنه و آورده اند در زمان های بسیار دور در مرغداری زندگی میکرده و خوی مرغانه گرفته و از سره عادت که همیشه با مرغ ها میزیسته همیشه در حال غر غر و نق نق کردنه

 

و بعد از مدتی که  مرغ ها کپ میومدن از غر غر  و قد قد  میوفتادن

و او شروغ به فشار دادن مرغ ها میکرده تا غرغر کنن و تنها نباشه

ازین رو او از مرغداری اخراج شد

او هیچ کسی نیست جز پت پتی ، متخلص به گربه نره

*ieneh* *ieneh*

 

و این متن رو همراه نقاشیش ارسال کرده بود

خوشحالی ینی داشتن یه❤ خانواده❤ دوستداشتنی مثل شماها😍😍

خوشحالی یعنی داشتن ابجی باحال،شیطون وصدالبته دوست داشتنی
مثه مهسا خله 😍😍
مهسا❤مهدیس

البته ابجی هایه من خعلی زیادن
😛😛
داداش خلم دارم ممدیاسین

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

این نقاشی مختص یکی از ساکنین باکلاس خنگولستانه که در بالا شهر خنگولستان زیست میکنه

و هی با ماشین شاسی بلندش میاد تو خنگولستان و پایین شهر به این اسکول مسکولای خنگولستان میگه اییشششش و میره

*modir* *modir*

و اون هیچ کسی نیست جز انجلا خانوم

ان شا الله که همه امتحاناتت رو با نمره خوب قبول بشی

متنی که برای این نقاشی نوشته بود این بوده

وااااای امتحانامون داره شروع میشه
این عکسرو خودم درست کردم
دیدین دیگه تو خنگولستان فعال شدم
به افتخار هممون

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

این هم یکی از کاربرای تازه وارد و زیر آبیه خنگولستانه و متن نوشته اش اینه

سلام من تازه واردم من یه دخترم با گوشی بابام اومدم اینجا با. من دوست می شوید

به جون خودم بابامه میخواد امتحانم کنه

*negaran* *negaran*

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

این نقاشی هم متعلق به یکی از ساکنین گوشه گیر از خنگولستانه که بر خلاف همه که از خود درگیری رنج میبرن این از خود درگیری لذت میبره

و چندین مرتبه نزدیک جنگل های خنگولستان دیده شده که سوار چوب دستیش شده و میگه قامممم قااااامممم و برای بقیه بوق میزنه و میره

*vakh_vakh* *vakh_vakh* :khak:

و اون شخص کسی نیست جز ایلین

و متنی که برای عکس نوشته اش انتخاب کرده این بوده

الو با تو ام..اره با شما اون چیه تو دستت مگه نگفتم این کارو نکن من دوس ندارم

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

خب نوبت به یکی از ساکنین فضاییه خنگولستان رسیدیم

او پس از برخورد سفینه اش به خنگولستان دچار ضربه ی شدیدی به ناحیه ی مغز و مخ شد

و بعد از پیاده شدن از سفینه ی سقوط کرده اش شروع به رقصیدن کرد

که ماموران تیمارستان وی را بازداشت کردند و بعد از نا امیدی رو را رها کردند و او به شکار مارمولک پرداخت و شترها رو از بیابان میدزدد و یه شتر رو به چند نفر میفروشه و کسی نیست جز مریخی

اینم متن نوشته ی نقاشیش

مثلا پت پتی وقتی که حیغ میزنه : شیـــــخ اکانتـــــا رو تاییــــــد کــــــن

یعنی شهید شدم از خنده

*vakh_vakh* *vakh_vakh* *vakh_vakh*

خوده خودشه ازین بهتر نمیشد پت پتی رو کشید

عالی بود مریخی ، تو هم گروهیه اخمخه خودمی

هیرا هیرا

*dance* *dance*

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

خب این نقاشی متعلق به یکی از جنگجویان سرزمین خنگولستانه که از کوهستانه غودجا ریفو زارت که در دور دست های خنگولستانه به خنگولستان وارد شده

او در اثر تمرینات زیاد دچار اختلالات روانی شده بسیار تخریب گر و خطرناک است

هر گاه او را مشاهده کردید خود را به موش مردگی بزنید و از مبارزه خود داری کنید

و او کسی نیست بجز داش تکواندو متخلص به گوگولیه وحشی

*palid* *palid* *are_are*

در جواب متن نوشته اش باس گفت که دخترای خنگولستان فقط عنتری بلدن ، اصن دلبری نمیدونن چیه

*lab_khande_2*

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

این عکس نوشته رو یکی از ساکنین خنگولستان که در زیر آب ها زندگی میکنه برامون فرستاده

و هیچ اثری از او یافت نشد به جز اینکه انگاری خودش اسمش رو فرستاده و برامون به عنوان متن ارسالی همراه عکس نوشته اش نوشته

سحر
به افتخار اردیبهشتی ها

خوش اومدی سحر خانوم

*gol_rose* *gol_rose* *ghalb*

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

این نقاشی متعلق به یکی از ساکنین خنگولستانه که لباس کاراگاهی به تن داره و به دنبال رد و نشانه ایی از مجهولات خود میگردد و در حاشیه ی شهر هی با ذره بین در حال حرکت است و هر از چندی باکسن خود را میخاراند و جملات کاراگاهی از خود بیرون میدهد چندی از جملات او را با هم میشنویم

خودشه ، همینه

کی بود ؟؟

باید پیداش کنم

معلومه که داشته سینه خیز راه میرفته

و در آخرین پیام دریافتی که همراه نقاشی فرستاده بوده این بوده

شماره 189

فکر کنم داره به یه نتیجه هایی میرسه

*chaie* *chaie*

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

این عکس نوشته متعلق به زهرا خانم هستش که

در یکی از دور دست ترین مناطق خنگولستان به تحصیل علم مشغوله

و گزارش ها حاکی از این است که به خاطر درس خوندن زیاد آب روغن قاطی کرده مشتعل شده

و هر بار که چشمش به کتاب میوفته دوباره مشتعل میشه و سه چهار نفر از ساکنین خنگولستان با سطل آب همیشه

همراه او هستند

و او هی مشتعل میشه هی خاموشش میکنن

و جدیدا با این اسم نمایشی به فعالیت میپردازه

…مـ(◍•ᴗ•◍)ــن…

*neveshtan* *neveshtan*

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

و این نقاشی نیز متعلق به یکی از اعضای خنگولستانه

و میگن که از نادر عاقلان موجود در خنگولستان بوده

ولی یک روز که در حال عبور از پیاده رو بوده

سفینه ایی از فضا به زمین برخورد میکنه

و سفینه روی زمین کشیده میشه و میاد میاد میخوره به این و اینم مخش تاب بر میداره

و دچار اختلالات روانی میشه

و یکی از هم سلولی های مریخی در دوران تیمارستان بوده که پس از فایده نداشتن مداوا همراه با مریخی آزاد میشه

و اسم رو را مختلف الاضلاع مینامند اصن از اسمشم معلومه که خیلی تلاش کردند که خوبش کنن نشده

و برای نقاشیش نوشته که

اقا من موندم

نمیشه شیخ الف نباشه ب باشه

حالا اگه ب بود میشه خیش

:khak: :khak:

بفرما شواهد نشون میده که نه تنها نتونستن مداواش کنن بلکه مغزشو در اوردن و الان با گوشاش فکر میکنه

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

این عکس رو هم یکی دیگه از کاربران خنگولستانی برامون فرستاده که در زیر آب زندگی میکنه

و براش نوشته

بدون عنوان

بزارید تا منم نظرم رو بگم در مورد این نقاشی

به نظر من یکی از زیبا ترین لباس های دنیا لباسه عروسه

چون نماد یکی از بهترین روزهای زندگی افراد حساب میشه

*mishe_nemishe* *mishe_nemishe*

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

این عکس نوشته رو هم یکی از کاربران خنگولستان فرستاده که در زیر آب زندگی میکنه

که او را در خانه ناپلئون صدا میکنن

و در خنگولستان به گشت و گذار میپردازه و میاد و خودش رو با خنده و لبخند میماله به سپر ماشین های پارک شده در خیابان ها

و از او دلیل کارش رو پرسیدن ، او نیز فرموده که دارم روزگارم رو خوش سپری میکنم

ماموران تیمارستان بعد از شنیدن این صحبت ها با خود پچ پچی کردند و گفتن ولش کنید خطرناک به نظر نمیرسه

:khak: :khak:

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

این عکس نوشته رو یکی از شهروندان کم حرف خنگولستان برامون فرستاده به اسم

سما خانوم و در اخرین فعالیت های خودش در خنگولستان اسم نمایشی خود رو به خول و خِل خانم تغییر داده

گزارش های حاکی نشون دهنده ی اینه که او زیاد اهل صحبت کردن نیست ولی شدیدا به انجام کارهای خل و چل بازی مشغوله

و دیگران رو نیز به کارهای اخمخانه تشویق میکنه و چند باری دیده شده که چند نفر رو همراه خود به پشت بام برده

و از اونها خواسته تا به افق های دور دست پرواز کنن

که موجب شکستگی های بسیار در اون افراد شده

*moteafesam* *moteafesam*

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

این رو هم یکی دیگه از شهروندان خنگولستانی که در زیر آب زندگی میکنه برامون فرستاده

یعنیا ، کمره منو فقط این شکونده ، باو زیره آبه ها ولی میاد منو میکشه

عجب گیری افتادیم خدا وکیلی

*fuhsh* *fuhsh*

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

این نقاشی نیز مختص یکی از کاربران زیر آبیه خنگولستانه

آورده اند که اون نیز پس از شایع شدن دیوانگی در خنگولستان

مدادی در دست گرفته و روی در و دیوار و درخت و برگ و زمین و آسمون شروع کرده به نوشتن

و بقیه رو نیز به این کار دعوت میکنه و گزارش ها نشان دهنده ی زمزمه ی شعری با متنه زیره

بیا بنویسیم روی برگ، روی آب، توی دفتر موج، رو دریا

و شهرداری شدیدا داره دنبال او میگرده

و جالبیش اینه که متن نقاشی رو برامون نوشته

“چی بگم”
این همه داره رو درو درخت و آب و پرنده و همه جا مینویسه چی بگم

:khak: :khak:

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

این نقاشی نیز متعلق به یکی از ساکنین بالا شهره خنگولستانه

گزارش های رسیده به دست ما نشون میده که او دچار دوگانگی در ارزش هاس

و گفته شده که هم خیلی باکلاسه هم خیلی شل مغزه

و دوربین های مخفی در خنگولستان چند فیلم ضبط شده از او به دستمون رسوندن که

او با عینک دودی و پالتوی بلند خود برای خرید به شهر اومده

ولی هی برای اطرافیان زبان در میاره و چشاش رو لوچ میکنه و قیافشو چک و چوله میکنه

نیست جز آبجی یاس کرجی

تقدیم به خنگولستان

و برای نقاشیش نوشته و هیچ کسی

در مورد نقاشیشم بگم که انگاری خونش میخواد بشینه یه گوشه گریه کنه

*gerye* *gerye*

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

این نقاشی هم مربوط به یکی دیگه از ساکنین خنگولستانه

خبر ها نشون دهنده ی اونه که او جز ساکنین خوب و عاقل خنگولستان بوده و در بیمارستان خنگولستان مشغول کار بوده

و در زمان فراگیر شدن دیوانگی در خنگولستان

او در حال انجام آزمایش رو شخصی به اسم غلام بوده

و بعد از اینکه ویروس دیوانگی در وجود اون نیز رخنه کرد

هیچ اثاری از غلام نیست و هر چی ازش میپرسن غلام کوش

اشاره به یه پاکت میکنه و میگه شاش پاکتیه غلام پلاستیکی

و تا کنون هیچ نشونه ایی از غلام یافت نشده

*vakh_vakh* *vakh_vakh*

و او هیچ کسی نیست جز النا متخلص به ال نود

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

میرسیم سر بخته یکی شهروندان خنگولستان

آورده اند که او از روز اول دیوانه بوده و قبل از فراگیر شدن دیوانگی دیوانه بوده

و در چندین مورد دیده شده با دامن گل گلی و موهای چرک و کثیف در سبک آفریقایی

سوار بر بزمجه با خوشحالی در حال گذر بوده و به علت سرعت بالا موجب چپ کردن چندین بزمجه شده

او بسیار پر خاشگر بوده

و در آخرین فیلم یافت شده از اون

در حادثه ایی که یکی از شهروندان در کفه خنگولستان ریده بود اون نیز از خودش پرخاش پرت کرد و از بزمجه پیاده شد و روی سره او رید

*vakh_vakh* *vakh_vakh*

و او کسی نیست جز شیدولی و برای نقاشیش نوشت
💙shadi💚goli💙

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

این عکس نوشته رو هم یکی از کاربرای خنگولستان برامون فرستاده که در زیر اب زندگی میکنه

او نیز دچار اختلال روانیس و میتوان به همین عکس نوشته اشاره کرد

که نوشته عشق یعنی احساس و احساس یعنی عشق

بعدش یه عکس شکست عشقی گذاشته

:khak: :khak: :khak:

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

شکوفه

این عکس نقاشی رو هم یکی از ساکنین خگولستان برامون فرستاده

او نیز قبل از واگیر دار شدن دیوانگی در خنگولستان در چشم پزشکیه خنگولستان به مداوای بیماران میپرداخته

ولی بعد از فراگیر شدن دیوانگی به بیمار کردن مداوا شدگان میپردازه

و میگن یه مریض داشته که چشاش کج بوده و مداواش کرده و الان میخواد چشاش رو دوباره کج کنه

و برای متن این اثر هنریش نوشته

چشات کج شد ؟

*palid* *palid*

و اون هیچ کسی نیست جز آبجی شکوفه

خیلی عزیزی آبجی شکوفه واقعن خوشحالم که هنوز داریمت

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

این کاربر نیز از شهروندان خنگولستان بوده

که بعد از فراگیر شدن دیوانگی به بالای درخت رفته و بق بقو میکنه

و با تعجب به بقیه ی دیوانه ها نگاه میکنه و شب و روز کارش اینه که منتظر می ایسته که یه نفر بیاد روی صندلی زیر درختی که بالاش رفته بشینه و اون ازون بالا به شکل کفتری برینه روی یارو که نشسته رو صندلی

و او کسی نیست جز حدیثه

 

*haaaan* *haaaan*

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

این عکس نوشته نیز مربوط به یکی از کاربران مهربان و خوبه خنگولستانه

که بعد از فراگیر شدن دیوونگی تصمیم به ادامه تحصیل گرفته

و در آخرین اطلاعات دریافتی از اون

مشاهده شده که در توالت اشتباهی داخل آفتابه ریده

و بعد ازش پرسیدن چرا داخل افتابه ریدی گفته

بیشعورا درکم کنید زجر دارم میکشم ، امتحان دارم

و بعد از گفتن این حرف او را درک کردند و به تیمارستان بردند و او کسی نیست جز نوال

*moteafesam* *moteafesam*

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

خب این عکس نوشته فرستاده شده توسط یکی از شهروندان دیوانه ی خنگولستانه

اورده اند که او از کودکی هم دیوانه بوده

و به جای شلوار ، پیرهن میپوشیده

و باکسن او از یقه ی پیرهن پیدا بوده و در خنگولستان شروع به رقصیدن میکرده با اون تیپ و قیافه

و وقتی علت این پوشش رو جویا شدن گفته که برای سهولت در ریدن دست به چنین ابتکاری زده

و سپس پس از مداوای بسیار در تیمارستان این مشکل در او حل شده ولی

متاسفانه مداوا با وجود همه نکات مثبتش باعثشده که

و شلوار رو مثل کلاه به سر میکنه و میگه پا چه های شلوار گوشامن

و یورتمه کنان به این سمت و اون سمت پرش میکنه و راه میره

و کسی نیست جز یاسی خله

 

*palid* *palid*

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

و این نقاشی فرستاده شده توسط یکی دیگه از شهروندان خنگولستانه

که بسیار خطرناکه

و بعد از فراگیر شدن دیوونگی در خنگولستان

دچار دیوانگیه شدید شده و یکی از افکار پلیدی که در سر میگذراند زن گرفتن برای شیخ المریض است

و چند باری دیده شده که به یک باره از خواب بیدار شده و گفته زنش میدم زنش میدم و بعد خوابیده دوباره

و برای متن نقاشیش نوشته که

 

اینم عکس شیخ با خال هندیش
سعی میکنم دفعه دیگه خوشگل تر بکشمش البته با زنش

بلقیس: خر به شیخ زن میده؟

و او کسی نیست جز مشتی لیدی مریم گوزو

 

*montazer* *montazer*

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

این ترکیب رنگ رو هم یکی دیگه از شهروندان خنگولستان که در زیر آب زندگی میکنه برامون فرستاده

و تنها مشخصاتی که ازش داریم متنیه که برامون همراه با این ترکیب رنگ برامون فرستاده

 

olena

*gol_rose* *ghalb*

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

این کار هنری هم اثره یکی از شهروندان خنگولستانه

که به او وظیفه ی نگهبانی و پاسداری از خنگولستان رو بر عهده داره در خنگولستان

و اگه همون عرفانی باشه که من میشناسمش و داخل پارس هابه

یکی از غیرتی های خنگولستانه که نمیزاره کسی از خنگولستان بدش بیاد

خیلی میخایمت کاکا عرفان

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

این نقاشی رو هم یکی از ساکنین دیوانه ی خنگولستان برامون کشیده شده

آورده اند که او به همراه خواهرش بعد از فراگیر شدن دیوانگی دچار جنون رقاصی شدن

و همواره در حال رقص و قر دادن با کوچک ترین بهانه اند

و در آخرین فیلم دریافتی از او و خواهر مشاهده شده که

یک وانتی به خیابون اونها اومده و گفته سَبزی پلو سبزی آشی

بعد قرقری همراه با خواهرش به خیابان پریدن و شروع کردن به رقصیدن

و زمزمه میکردن عمت لاشی عمت لاشی

و هی سبزی فروشه میگفته

سبزی پلو ، سبزی آشی

اینا هی میرقصیدن و میگفتن عمت لاشی عمت لاشی

و برای متن نقاشی نوشته که

مریخی وقتی دید شیخ ب قرقری شوخولات اصخری داد

او کسی نیست جز قرقری

*khande_dar* *khande_dar*

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

خب حال به اثر هنریه یکی دیگه از شهروندان خنگولستان میرسیم

اخبار و تحقیقات نشان دهنده اینه که این شهروند هم قبل از فراگیر شدن دیوانگی دیوونه بوده

و به علت استعمال زیادی درس و کتاب دچار دیوانگی و اختلالات روانی شده

آورده اند که بعضی از شبا یهو از خواب میپریده و میگفته

دو ایکس رادیکال و چهارو هفت دهم تقسیم بر سینوس شصت درجه بعد هنگ میکرده دوباره میخوابیده

و او هیچ کسی نیست جز بچه خر خون یا همون تارا

*kotak* *kotak*

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

آورده اند که روزی کشتیه باربری در دریا دچار حادثه میشه

و یه بسته ی پلمپ شده ی بزرگ چوبی رو شب به ساحل میاره

و شیخ و چندی از ساکنین بخاطر فضولی بسیار شروع به باز کردن جعبه کردند که روی آن نوشته بود دیوانه ی خطرناک و درنده از افریقایی و تذکری نیز نوشته شده بود

شب دره جعبه را باز نکنید

ولی چون شب بود تذکر توسط شیخ و دیگر اخمخ های ساکن خنگولستان دیده نشد

و دره جعبه را شبانه باز کردند

و چون این جانور پوستش هم رنگه ساعت دوازده شب بود

به راحتی از جعبه فرار کرد

و شیخ و دیگر اخمخ ها فکر کردند که جعبه خالی بوده و باعث آزادیه این دیوانه ی زنجیره ای در خنگولستان شدن

متن همراه این اسکرین شاتش هم این بوده

خوشالی ینی داشتن خواعره گوگولی

بلی مهدیس

 

*khak_bar_saret*

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

یکی از شهروندان خنگولستان این عکس رو برامون فرستاده

آورده اند که او قبل از فراگیر شدن دیوانگی در خنگولستان

ورزشکار و بسیار پر تحرک بوده

ولی بعد از فراگیر شدن دیوانگی اون نیز دچار دیوانگی شد

و ورزش رو در سبک میشکنم برات پیشگرفت

و از ویدیو های دریافتی از او دیده شده که در خیابان راه میرفته

یهو یکی از دوستاشو دیده و بش گفته سلام ننه پفتلی چطوری ؟؟

بعد با هم شروع کردن به حرف زدن بعد رفیقش گفته دستت چقدر قوی شده

بعد ننه پفتلی گفته میشکنم برات و دست خودشو شکونده

او تا به حال دو بار پای خود را شکسته

*abnabat* *ey_khoda*   :khak:

و در اخرین تصمیمات چند باری نیت به شکستن گردن خود کرده بوده که ماموران تیمارستان با شلیک ارامبخش او را از پای در اوردن

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

این نقاشی رو هم یکی از شهروندان ساکن زیر اب خنگولستان برامون فرستاده که چندین بار با اسم هایی همچون

عالییی

لایییک

لایک برامون نظر فرستاده

این شهرونده ما قبل از فراگیر شدن دیوانگی مسئول بر گذاری جشن و آتش بازی بوده

و بعد از فراگیر شدن دیوانگی شروع به آزار و اذیت ساکنان خنگولستان با ترقه شده و زیر پای ساکنین ترقه میندازه که باعث ریختن کُلک و پشم ساکنین میشه

*jizzzzzzz* *jizzzzzzz*

و متن همراه این نور افشانیش اینه

سلام اینم یکی دیگه از نقاشی هام البته در برنامه ای دیگه
از همه بروبچ تشکر میکنم💙💚💙😍

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

این نقاشی رو زهرا خانم یکی دیگه از ساکنین و شهروندان خنگولستان برامون فرستاده

یعنی این بچه های خودمون هیچی جای خود دارند

 

ولی این زهرا خانم و این کاربرای دیگه کمره ادمو میشکونن

قشنگ معلوومه منو کشیده

*chaie* *chaie*

آخه چهررررراااااا

آبجی زهرا ، بیشتر بیا تو جمع خنگولستان ، کم حرف نباش آبجیه گلم

*ghalb* *gol_rose*

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

این نقاشی رو هم یکی دیگه از ساکنین نا شناس خنگولستان برامون فرستاده

خیلی ساده و خوشگل و پر انرژی

مرسی از نقاشیت

خدا قوتت بده

*golomi_jone_delomy* *golomi_jone_delomy*

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

این نقاشی رو هم یکی از شهروندان خنگولستان به اسم اف برامن فرستاده

او نیز قبل از فراگیر شدن دیوانگی در خنگولستان در اداره هوا شناسی خنگولستان کار میکرد

و همیشه در گزارشات منتظر باران و بارش الهی بود

و بعد از فراگیر شدن دیوانگی او نیز دچار اختلال روانی شد

و هر وقت بارون میباره جیغ میزنه و میره زیر بارون و شروع میکنه به رقصیدن و شلپ و شلوپ بازی کردن زیر بارون

و در آخرین بارش باران به وسط اتوبان پریده بود و جلوی ماشینا رو میگرفت و بقیه رو به رقصیدن دعوت میکرد

که ماموران تیمارستان او را گرفتن و بردن

*baaaale* *baaaale*

متن نقاشیشم اینه

بالاخره بارون اومد می فهمید یعنی چی

بعله میفهمیم یعنی باید بپریم بیرون زیر بارون قر بدیم و شلپ و شلوپ

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

این شهروند خنگولستان نیز از ساکنان زیر آبیه خنگولستان بوده

و قبل از فراگیر شدن دیوانگی در خنگولستان در یه شیرینی پزی کار میکرده

و بعد از فراگیر شدن دیوانگی

رو کاغذ شروع به کشیدن و طراحی کیک تولد میکنه و روش شمع میزاره و بعد از اون کاغذ رو میخوره و شمع ها رو گاز میزنه

و در آخرین پیام دریافتی از او پیام پایینه

وای که چقدر من شکمو ام ! الان من هوس کیک تولد کردم

فکر میکنم بعد از طراحی کیک تولد روی گوشیش گوشیش رو خورده باشه

*khoraki* *khoraki*

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

این نقاشی رو هم یکی دیگه از کاربران ساکن زیر ابیه خنگولستان برامون فرستاده

و آورده اند در آخرین خبر های رسیده ازین بازیکن

این بوده که بعد از فراگیر شدن دیوانگی

پرچم استقلال رو بسته دور کمرش و شروع به رقصیدن عربی کرده

که گشت ارشاد اومده گرفتتش

*gil_li_li_li* *gil_li_li_li*

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

یکی از شهروندان اخمخه خنگولستان شخصی به اسم عشق حجاب

که این اواخر به اسم خانم مهندس هم فعالیت میکرده

آورده اند که قبل از فراگیر شدن دیوانگی

اون در بخش عقیدتی سیاسیه خنگولستان شهروندان رو ارشاد میکرده

و بعد از فراگیر شدن دیوانگی

ان نیز دچار دیوانگی از نوع فوق العاده شد

و از آن پس شروع به حرف زدن با حیوانات کرد

و از آخرین فیلمی که از وی در دست هست

او در حاله صحبت با یک خرس گریزلیه

متن همراه با این فیلم رو مشاهده کنید

هه هه هه
اینم خود اخمخشه
شیخه
کلازده بر طبل بی عاری
میگه کاربر کیلو چنده

:khak: :khak:

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

این هم یکی از ساکنین ساده و بی الایش و مهربون شهر خنگولستان به اسم پرستو

برامون کشیده

او هم بعد از فراگیر شدن دیوانگی دچار بیماریه آخ جون بزن بریم شده

و در آخرین اخبار دریافتی از او

مشاهده شده که جمعی از دیوانگان به سرکردگیه سما خانوم میخواستن از پشت بوم پرواز کنن

این پرستو هم قاطیشون بوده و تنها کسی که تونسته پرواز کنه همین پرستو بوده

:khak: :khak:

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

این نقاشی رو هم یکی دیگه از ساکنین خنگولستان برامون فرستاده به اسمه ثمین خانوم

اینم بعد از فراگیر شدن دیوونگی میره پشت شمشادا داخل پارکا قایم میشه تا یه چنتا آدم میان رد میشه

میپره بیرون میگه کی از همه قشنگ تره من من من

بعد قر میده براشون

*raghs_gilgili*

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

یان نقاشی رو هم یکی دیگه از شهروندان خل و چل خنگولستان برامون فرستاده

به اسمه دخی شیرازیوم ، که جدیدا با اسم سمندر به فعالیت میپردازه

اینم قبل از فراگیر شدن دیوونگی خل و چل بود از اولش

اصن نیاز به هیچ توصیف و نشون دادن فیلم و اخبار و جمع آوری اطلاعات نداره

شما نقاشیشو ببین

متن ارسال شده باهاشم ببین

برای رسیدن به خداوند فقط لازم است آتش تمرد از خداوند را دروجود خاموش کرد.وزیبایی نجابت وچادر زهرایمان را حفظ کنیم خدا خیییلی بیشتر ازاین حرفهای زمانه دوستمان دارد آیا ما هم او را دوست داریم؟؟( خدارا دوست داشته باشیدوعشق بورزید)

هیچ حرفی برا گفتن ندارم

نقاشیشو من براتون تشریح میکنم یه دختر خانمو کشیده که با چادر داره با نرده بوم میره پیش خدا

*moteafesam* *moteafesam*

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

اینم یکی از شهروندان بامرام و عشقیه خنگولستان برامون فرستاده

که کسی نیست جز کاکا ماهان که در آخرین پیشنهادش برای نمایش تغییر سیستم کامنت صوتی باعث

ایجاد سیستم تغییر صدا در کامنتا شد

خیلی عزیزی به خدا داداشی

خیلی دوستت داریم

ان شا الله همیشه دلت شاد و لبت خندون باشه

آخرین اخبار که ازش داریم داشته با این مریخیه اخمخ کلنجار میرفته و مریخی اذیتش میکرده

 

*chakerim* *chakerim*

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

این رو هم یکی دیگه از کاربران زیر آبی و پرسپولیسیه خنگولستان فرستاده

معلومه از طرفدارای پرو پا قرص پرسپولیسه

ان شا الله که هر جایی هستی دلت شاد و لبت خندون باشه

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

اینم نقاشیه یکی دیگه از ساکنین و شهروندان خنگولستان که معروفه به همشهری
از گزارشاتی که در دست هست او قبل از فراگیر شدن دیوانگی انسانی بسیار مظلوم و مهربون بوده
ولی بعد از فراگیر شدن دیوانگی به یک باره خلق و خوی خود را تغییر داده و به انسانی گوزمار تبدیل شده و موجب رعب و وحشت دیگر اخمخای خنگولستان میشه
و همواره در حال کشیدن نقشه های شوم و پلید با کمک گربه ی گوزو هستند در آخرین فیلم های گرفته شده از این شهروند وحشی دیده شده که شب ه به یک باره از خواب میپره و سره خودش رو به شکل زیر تکون میده
*are_are* *are_are*
و دوباره به خواب فرو میره

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

و این نقاشیه هنرمندانه ، و زیبا و پر مفهوم اثر یکی از بهترین شهروندان و مهربان و دوست داشتنیه خنگولستانه
به اسم شیخ المریض که همیشه نماد سادگی و مظلومیت و خوش اخلاقی بوده
او از همه ی اهالیه خنگولستان عاقل تره و در تیمارستان به مداوای این اخمخ های محترم میپردازه

*fereshte* *fereshte*

♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪

یه توضیح کوچیک برا بخش نقاشی بدم

اینکه این بخش نقاشیه ما دو شیفت کاری داره که اینجوریه

میرید تو منوی خروج ؛ ازونجا بخش نقاشی رو انتخاب میکنید

و آخر کار میتونید برامون نقاشیتون رو بفرستید

هر نفر داخل خنگولستان یه تابلو نقاشی داره

که وقتی نقاشیشو میفرسته بعد میتونه داخل بخش اسلایدر بعده تایید ببینتش

و هر چی نقاشی بفرسته فقط و فقط روی هم دیگه کپی میشن

و ما هر هفته یکبار یه همچین پستی میزاریم و نقاشی های فرستاده شده رو با زیر نوشته میزاریم

و نقاشی هاتون یادگار تا زمانی که خنگولستان عمر داره اینجا حفظ خواهد شد

شیفت دومشم که به صورت ذخیره فقط روی حافظه ی گوشیه

*ghalb* *gol_rose*

*0*0*0*0*0*0*0*

دست همگی درد نکنه ببخشید بابت دیر شدن نقاشیا

یخورده اخمخ و خبیثیت ولی دوستتون دارم

**♥** دلاتون شاد و لباتون خندون *ghalb_sorati*

♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪

برای مشاهده نقاشی های سری قبلی میتونید از لینک های زیر استفاده کنید

نقاشی های ارسالی ده آذر تا بیست و نه آذر ◄

نقاشی های ارسالی از 21 آبان تا 10 آذر 1396 ◄

نقاشی های ارسال شده از تاریخ 29 شهریور تا 21 آبان 1396

نقاشی های ارسالی 17 شهریور تا 29 شهریور ◄

نقاشی های ارسالی 19 مرداد تا 17 شهریور ◄

نقاشی های ارسالی 28 تیر تا 19 مرداد ◄

نقاشی های ارسالی از تاریخ 2 تیر ۱۹۳۶ تا 28 تیر 1396 ◄
نقاشی های ارسالی 13 خرداد تا 2 تیر 1396 ◄

نقاشی های ارسالی ۲۹ اردیبشهت ۱۹۳۶ تا ۱۳ خرداد ۱۳۹۶ ◄

نقاشی های ارسالی 21 اسفند 29 اردیبهشت ◄