..*~~~~~~~*.. : در خاطرات نيل آرمسترانگ نوشته بودمن آدم حساسی نيستم. وقتی خونۀ والدينم رو ترك كردم گريه نكردموقتی گربه ام مُرد گريه نكردموقتي در ناسا كار پيدا كردم گريه نكردم و حتي وقتی روی ماه پا گذاشتم گريه نكردم اما وقتی از روی ماه به زمين نگاه كردم، بغضم گرفت با ترديد با پرچمی كه بنا بود روی ماه نصب كنم بازی میکردماز اون فاصله رنگ و نژاد و مليتی نبود ما بوديم و يه خونۀ گِردِ آبی ♦♦---------------♦♦