دلم تنگ است و میدانم تو دیگر برنمیگردی بمانم هرچه خیره پشتِ این در، برنمیگردیبه یادت هرچه بی تابانه بنشینم به رویِ تاب به زیرِ این درختِ سایه گستر برنمیگردیدوباره دانه می پاشم حیاطِ خیسِ باران را اگرچه خوب میدانم کبوتر برنمیگردیتُهی از نوبهارت مانده تقویمِ خزانِ منبه این مهر و به این آبان و آذر برنمیگردیغریبی میکنم با قابِ عکست نا اُمیدانه خودم هم کرده ام انگار باور برنمیگردیهزاران سالِ دیگر کااااااااش با بویِ تو برخیزم به دیدارم نگو که صبحِ محشر برنمیگردی ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ❇ناشناس❇