*********◄►********* شعر دو كاج رو يادتون هست؟ نوستالژى دوران دبستان؟حالا پس از سالها " محمد جواد محبت " شاعر اين شعر خاطره انگيز، شعر دو كاج خود را تغیير داده و پايانى متفاوت از آنچه كه ما به ياد داريم را بر شعر خود افزوده است. و نام شعرش را كاجستان گذاشتهگويا شاعر ما تصمیم گرفته كه كودكان امروز ديگر دلتنگ و غمگین نباشند. و طعم شادى و بذر امید را به آنان تقدیم کرده و بجای نفرت و بيرحمى، هم نوع دوستی را به آنان آموخته ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ شعر اصلى كه ما به ياد داريمدر کنار خطوط سیم پیامخارج از ده دو کاج روئیدندسالیان دراز رهگذرانآن دو را چون دو دوست می دیدندیکی از روزهای سرد پاییزیزیر رگبار و تازیانه بادیکی از کاج ها به خود لرزید خم شد و روی دیگری افتادگفت ای آشنا ببخش مرا خوب در حال من تامل کنریشه هایم ز خاک بیرون استچند روزی مرا تحمل کنکاج همسایه گفت با تندیمردم آزار؛ از تو بیزارمدور شو؛ دست از سرم بردارمن کجا طاقت تو را دارم؟!بینوا را سپس تکانی دادیار بی رحم و بی مروت اوسیم ها پاره گشت و کاج افتادبر زمین نقش بست قامت اومرکز ارتباط دید آن روزانتقال پیام ممکن نیستگشت عازم گروه پی جوییتا ببیند که عیب کار از چیستسیمبانان پس از مرمت سیمراه تکرار بر خطر بستندیعنی آن کاج سنگدل را نیز با تبر تکه تکه بشکستند ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ شعر باز نويسى شده توسط شاعر در كنار خطوط سیم پیام خارج از ده دو كاج روئیدندسالیان دراز رهگذرانآن دو را چون دو دوست می دیدندروزی از روزهای پائیزیزیر رگبار و تازیانه بادیكی از كاج ها به خود لرزید خم شد و روی دیگری افتادگفت ای آشنا ببخش مرا خوب در حال من تأمل كنریشههایم ز خاک بیرون است چند روزی مرا تحمل كنكاج همسایه گفت با نرمیدوستی را نمی برم از یادشاید این اتفاق هم روزیناگهان از برای من افتادمهربانی بگوش باد رسیدباد آرام شد، ملایم شدکاج آسیب دیده ی ما همکم کَمَک پا گرفت و سالم شد!میوه ی کاج ها فرو می ریختدانه ها ریشه می زدند آسانابر باران رساند و چندی بعددِه ما، نام یافت کاجستان *********◄►*********