o*o*o*o*o*o*o*o
نیسان وانت شاخ به شاخ رفته بود زیر کامیون
میگفتن رانندش مُرده
تنها چیزی که میشد از لاشه ی ماشین تشخیص داد نوشته پشتش بود
“دوستم بدار ! شاید فردایی نباشد ”
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
پیرمرد همسایه آلزایمر دارد
امروز صبح بیخودی شلوغش کرده بودند
او فقط یادش رفته از خواب بیدار شود
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
مادرا به گردن خدا حق دارن
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
هوای هم را نداشته باشیم خفه خواهیم شد
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
بعضی از آدمها مثل قوطی کنسرو میمونن
وقتی میبینین باد کردن یعنی خراب شدن و باید بندازینشون دور
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
مرا تا بزن ، به قرینه هم تا بزن
میخواهم تنها درگیر نیمه خودم باشم
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
کاش یاد بگیریم اگه به یکی دست دادیم … به بقیه پا ندیم
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
وقتی اولین احساس مادرم به من “تهوع” بود از دیگران توقعی ندارم
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
صفحه ی آخر شناسنامه زیاد مهم نیست
گاهی باید تو آیینه خوب نگاه کنی ببینی هنوز زنده ای یا نه !؟!؟
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
کاش خدا روی بعضی از آدمها با ماژیک قرمز علامت میگذاشت تا ما بدونیم باید بیشتر مطالعه شون کنیم
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
حوا بودن تاوان سنگینی دارد
وقتی آدم ها برای هر دم و بازدم به هوا نیاز دارند
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
کسی که تو حرفاش زیاد میگه “بیخیال” بیشتر از همه فکر و خیال داره فقط دیگه حال و حوصله بحث و صحبت نداره
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
چرا همیشه زندگی از دیدن خنده من لجش می گیرد ؟
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
زندگی به من آموخت که همیشه آماده دفاع از حمله احتمالیِ کسی باشم که به او محبت فراوان کردم
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
گفتم : چند سالته پسر ؟
به زور سطل آشغال رو میداد پایین ، بهش میخورد ده ساله باشه
آشغالها رو تو پشت موتورش گذاشت و گفت : شونزده
گفتم : این آشغالها رو کجا میبری ؟
گفت :میبرم این پایین میدم بازیافت کنن
گفتم : چقدر درمیاری ؟
گفت : هرچی بشه خدا رو شکر
گفتم : با این سنت بهت گیر نمیدن گواهی نامه نداری پشت موتوری ؟
گفت : تا حالا نشده ، موتورش رو روشن کرد و رفت و من هنوز تو کف این دنیام
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
فکر کنم تو زندگیم یه جایی پیچ پیچیده ولی من نپیچیدم
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
مردها بغض میکنند بعد لبخند تقلبی میزنند و در جیبهایشان به دنبال فندک میگردند
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
بن بست زندگی جاییست که نه حق خواستن دارین نه حق انتخاب
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
پایانی برای قصه نیست چرا که نه گوسفندان عاقل میشوند و نه گرگها سیر
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
سخت ترین کار دنیا ترمیم اعتمادیه که از دست رفته
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
نه انگیزه ای برای خواب ، نه انگیزه ای برای بیدار شدن
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
اون چیزی که شما باهاش مُردی ما یه عمره داریم باهاش زندگی میکنیم
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
کبوترها که جز پرواز آزادی نمی خواهند نباید در حصار میله ها با دانه ای گندم به او تعلیم ماندن داد
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
شاید کم رنگ باشم اما هرگز دو رنگ نیستم
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
حرفی برای گفتن اگر بود ، دیوارها سکوت نمی کردند
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
گفت : با مادر یه جمله بساز
گفتم : من با مادر جمله نمیسازم ، دنیامو می سازم
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
سکوت متن ساده ای است که اشتباه خوانده می شود
o*o*o*o*o*o*o*o
اگه چند ماه نبودم خیال نکنین ناراحت بودما
یه اتفاق فوق العاده بد واسم افتاد
طوری که شب و روزم گریه شده بود
همه یک خانواده ایم
آدم که از خونوادش ناراحت نمیشه