○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ مي گويند در سال آخر سلطنت ناصرالدين شاه ساختن بستني در ايران متداول شد و معروف ترين بستني فروش بعدي تهران يعني ممدريش بستني خامه دار مخصوصي تهيه مي كرد كه در تهران مردم استقبال زيادي از آن كردند. اين بستني با ثعلب تهيه مي شد يخ و نمك را در بشكه اي ريخته داخل بشكه را شير مي ريختند و با وسايل مخصوص و تمهيدات زياد و تكان دادن و چرخاندن ظرف از آن بستني تهيه مي كردند. بستني فروشي هاي دوره گرد به زودي در تهران پيدا شدند كه بستني را در همان محفظه ها مي گرداندند و بانان مخصوص عرضه مي كردند ميرزا رضا كرماني قاتل ناصرالدين شاه در روز پنجشنبه 11 ارديبهشت 1275/16 ذي قعده 1313 ه.ق/ در تهران بود و از دكان ممدريش بستني خريد و خورد. روز بعد هنگام ظهر ناصرالدين شاه را داخل حرم مطهر حضرت عبدالعظيم(ع) ترور كرد مي گويندمامورين نظميه كه سرگرم تحقيق و تفحص درباره ريشه هاي ترور بودند وقتي دانستند يك روز قبل ميرزا رضا از ممد ريش بستني خريده و خورده است به سراغ او رفتند و او را به نظميه برده زير اشكلك انداخته و شكنجه اش كردند و مرتبا مي پرسيدند: پدرسوخته در بستني چه ريخته بودي كه ميرزا رضاي شال فروش فقير كرماني را آن قدر جرات بخشيده بود كه شاه مملكت را بكشد زودباش بگو و حقيقت را بيان كن بيچاره ممد ريش كه تركه انار زيادي كف پايش زده و ضمنا او را به اشكلك بسته بودند هرچه قسم مي خورد كه به پير، به پيغمبر من دخالت و مشاركتي در طرح ترور اعلي حضرت نداشته ام از او نمي پذيرفتند او گريه كنان گفت: من روزي 1000 بستني ميفروشم. اگر قرار است هركس بستني بخورد آدم بكشد پس چرا تهران پر از تروريست و آدمكش نمي شود!؟ بستني ممد ريش شهرت زيادي در تهران به دست آورد. بستني فروشي او در جنوب شهر بود و در بهار و تابستان غلغله اي در دكان دو نبش او كه سه نبش و چهارنبش هم شد بر پا مي شد او تا حدود سال هاي 1335-1334 زنده بود. بستني خامه اي پر از گلاب وخامه و هل و بسيار مايه دار و كش آمدني، كاملا سفيد مانند برف لاي دو نان مخصوص معروف به حصيري كه روزانه چند هزاردانه از آن به فروش مي رفت. سال ها بستني به همان سادگي و رنگ شيري عرضه مي شد تا اينكه در حدود سال 1329 بستني ماشيني كاليفرنيا به بازار آمد و ذايقه ها بدان عادت كرد. بعدها بستني زعفراني زرد رنگ نيز شهرت يافت دیگر بستی فروش مشهوری که شهرتش حتی به شهرهایی مانند لس آنجلس و پاریس هم رسیده است اکبر مشدی است. نام واقعی این شخص اکبر مشهدی ملایری بود. وی در ابتدا شکر و چای را شمال می برد و از آنجا هیزم به تهران می آورد.هنگامی که وی ۲۰ ساله بود که با ممد ریش آشنا شد و از طریق آشنایان وی توانست به آشپزخانه دربار مظفرالدین شاه راه پیدا کند و تا آخر دوره قاجاریه در دربار بستنی سرو می کرد بعد از انقراض سلسله قاجاریه ،رضا شاه تمامی پرسنل و خدمه دربار ازجمله اکبر مشهدی ملایری را از دربار اخراج کرد اکبرمشهدی ملایری بعد از این واقعه با پولی که در مدت خدمت در دربار جمع کرده بود توانست مغازه بستنی فروشی خود را در درحوالی میدان راه آهن با نام بستنی فروشی اکبر مشدی افتتاح کند. وی معتقد بود که بستنی های ایرانی باید کاملا با بستنی های خارجی فرق داشته باشد و ایرانی ها ترجیح می دهند تا در بستنی هایشان خامه ، گلاب و زعفران بیشتر از نگهدارنده ها ی دیگر باشد . آن زمان هنوز یخچال ساخته نشده بود و وی مجبور بود برای تهیه یخ از یخچال های طبیعی راه های طولانی تا کوه های شمال شهررا طی کند . گاه تا عمق ۶۰ متری در دل یخچال های طبیعی پایین برود.تا ذره ای یخ بدست بیاورد به زودی شهرت وی بقدری زیاد شد که رجال مملکتی و سفرای خارجی مقیم تهران نیز به مشتریان پرو پا قرص اکبر مشدی تبدیل شدند. نقل است که فخرالدوله مادر دکتر امینی (نخست وزیر وقت) از اکبر مشدی خواسته بود تا با هزینه وی به فرانسه سفر کند و برای مهمانان وی بستنی سرو کند اکبر مشدی در ۹۲ سالگی بر اثر عارضه کلیوی فوت کرد . خبر فوت وی حتی در روزنامه های عراق و پاکستان هم انعکاس یافته بود. یکی از دیپلمات های پاکستانی مقاله ای را برای بزرگداشت اکبر مشدی در روزنامه نوشت. با گذشت سال ها و افزایش شهر نشینی و بالار فتن مشتریان بستنی ، بستني به تدريج به صورت ليوان كاغذي عرضه شد اما بستني فروشان سنتي از اين كار خودداري كردند (و مي كنند.) بستني بلوت كه انواع رنگ ها را در بستني توت و شاه توت و قهوه و كاكائو و پرتقال و ليمو و آناناس و موز و غيره عرضه مي داشت زماني بازار بسيار پررونقي داشت اكنون انواع بستني ها در ايران عرضه مي شود و البته بستني هاي تهيه شده در كارخانه هاي معروف كه پس از توليد در كاميون مجهز به سردخانه به فروشگاه ها انتقال يافته و در يخچال فروشگاه ها قرار ميگيرد ، فروش بسيار گسترده تري دارد ♥♥.♥♥♥.♥♥♥ تابستونتون بستنی ای 😉💕