شوق دیدار تو را دارم که بيدارم هنوز
ماه من هرشب تو را زير نظر دارم هنوز
زهره وبهرام و کيوان شاهدم هستند که
خوشه پروين سر راه تو میکارم هنوز
حلقه دور زحل را پيشکش خواهم نمود
تا به گوش تو بخواند عاشق ويارم هنوز
گاه پشت ابرهای تيره، پنهان می شوی
کاش ميديدی که مثل ابر می بارم هنوز
کج خيالان بين ما ديوار کج افراشتند
تا ثريا رفته اما، روی ديوارم هنوز
تا سحر چيزی نمانده نازنينم خوش بتاب
من به مهتاب دل انگيزت گرفتارم هنوز
مي کشانی با خودت مارا به هر جا ميروی
روز ها دلتنگ و شب مشتاق ديدارم هنوز
*ناشناس*
►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄
*baghal*
دم خنده هاتون گرم
*baghal*