قسمت ۲ ****►◄►◄**** لالایی، لالایی بخواب آروم شیر مرد میدان نبرد لالالا، لالالا لالایی امروز غریبانه ترین لالایی ها را برایت می خوانیم امروز هر انه شده خیمه ی رباب گوش کن مادران ایران زمین چه از سوز دل، از هر خانهای برایت لالایی می خوانن ارباب کوچک گهواره ات را امسال، در این موقعیت، چه کسی تکان خواهد داد زیاد گریه نکن دست و پا تکان نده بگزار حسین بی صدا پشت خیمه ها پنهانت کند امسال شرمنده تر از هر سال می شویم اما این مادران دلسوخته لالایی از ته دلشان را برایت می خوانند و جگر گوشه هایشان را در راه جهاد صاحب الزمان فدا خواهند کرد ارباب کوچک، غمت نباشد ما نهضت حسینی و رفتن غریبانه ی تو زیر سه شعبه را فراموش نخواهیم کرد وعده ی ما انشاالله سال دیگر هم صدا و هم نوا در کنار گهواره ات لالایی بخواب آروم ^^^^^*^^^^^
^^^^^*^^^^^ به داشتن سرداری مثل تو افتخار میکردیم دلمان به بودنت گرم بود شنیدن نامت لرزه به تنشان می انداخت همانهایی که خواب را بر چشمانشان حرام کردی لذا آسمانیت کردند و دستان نجسشان را به خون پاکت آلودند اما شنیدن نامت برای مردمان سرزمینت و اغلب جهانیان لرزه بر دلشان می انداخت چرا که آنان شیفته ات بودند و تمام دل و وجودشان با عشقت عجین شده بود..وآن شیفتگی اکنون به والاترین درجه خود رسیده است ..چرا که این عشق از بغض در کلامشان و اشک در چشمانشان در غم فراقت هویداست وتو تا ابد در دلشان جاودانه خواهی ماند ای مالک اشتر سرزمینم میدانم حال خوشحالی چون به آرزوی بزرگت رسیدی اما آتش خشم و اندوه درون ما تا زمانی که انتقام قطره قطره خونت را از آنان نگیریم فرو نمی نشیند ای سردار بزرگ ایران آنان به خاطر کاری که کردند تاوان بسیار سختی را پس خواهند داد oOoOoOoOoOoO گرگها خوب بدانند،دراین ایل غریب گر پدر مرد،تفنگ پدری هست هنوز گرچه مردان قبیله همگی کشته شدند توی گهواره چوبی پسری هست هنوز oOoOoOoOoOoO ●ایرانم تسلیت●
*-*-*-*-*-*-*-*-*-* بابا لنگ دراز عزیز، شما یک دختر بچه مامانی نداشتید که او را در کودکی از گهواره اش دزدیده باشند؟ شاید آن دختر من باشم اگر ما شخصیت های یک رمان بودیم شاید گره گشایی آخر رمان کشف همین قضیه بود واقعا خیلی عجیب است آدم نداند کیست یک جورایی هیجان انگیز و رمانتیک است *-*-*-*-*-*-*-*-*-* خوشی های بزرگ زیاد مهم نیست، مهم این است که آدم بتواند با چیزهای کوچک خیلی خوش باشد باباجون من رمز واقعی خوشبختی را کشف کردم و آن این است که باید برای حال زندگی کرد و اصلا نباید افسوس گذشته را خورد یا چشم به آینده داشت بلکه باید از همین لحظه بهترین استفاده را برد من میخواهم بعد از این، زندگی فشرده بکنم و هر ثانیه از زندگی ام را خوش باشم می خواهم وقتی که خوش هستم بدانم که خوش هستم *-*-*-*-*-*-*-*-*-* کتاب بابا لنگ دراز اثر جین وبستر
^^^^^*^^^^^ چه مظلومانه چشم دوخته و گاهی قطره های بلورین از چشمش می چکد به چه می اندیشد چرا چشمش را از گهواره نمی گیرد؟ بانو چه شده اصغر نیست تابش بدهی مگر تو لایق اسیری بودی تو تاج سر حسین بودی همسر حسین بودی و مادر شهید والا مقام اصغر اسارت مال تو نبود چه کشیدی در راه که مدام دستانت را عینه گهواره تکان می دادی و لای لای می خواندی زخم زبان می شنیدی سنگ میزدند اما تو باز هم چشمت به رقیه بود که زینب سنگرش بود بانو تاوان دلشکسته ی تو را مهدی _ عج _ خواهد گرفت خون طفل صغیر را صاحب الزمان خواهد گرفت شک نکن بانو شک نکن ^^^^^*^^^^^ در سوگ جانان | قسمت اول ◄ در سوگ جانان | قسمت دوم ◄ در سوگ جانان | قسمت سوم ◄ در سوگ جانان | قسمت چهارم ◄ در سوگ جانان | قسمت پنجم ◄ در سوگ جانان | قسمت ششم ◄ در سوگ جانان | قسمت هفتم ◄
oOoOoOoOoOoO سلام آقای جانان امشب می خوام از لب تشنگان بگم از عزیز کرده ات از جگر گوشه ی رباب از تاج سر اکبر از شهید کوچک به به چه شاهزاده ای شش ماهه بودنش ششصد تا تیر است برای دشمن از اسمش پیداش علی اصغر علی کوچک پس باید هم چو جدش باشد پس باید تیر سه شعبه را تاب بیاورد واااای امان چه کشیدی آقا گلویت را با خون سیراب کردند الهی بمیرم برایت مادرت چه کشید حسین چه کرد چرا سر گردان بود در پشت خیمه ها گهواره ات را چه کردند علی کجا بود تا بغلت کند رقیه کجا بود تابت بدهد تا آرام گیری عباس کجا بود تا نازت را بکشد ببین چقدر خار چشمشان بودی که با تیر سه شعبه حمله می کنند تو فقط تشنه بودی می دانم تو با یه قطره آب سیراب می شدی می دانم اما نمی دانم که چرا با خون سیراب کردند آقا جون اگر این دنیا آبت ندادند عیبی ندارد فاطمه کنار حوض کوثر منتظرت می ماند اصغریم سن پهلوان اکبرین هم زادیسان سنه شاهزاده دیلر،شاه حسینین اوغلی سان ^^^^^*^^^^^ در سوگ جانان | قسمت اول ◄ در سوگ جانان | قسمت دوم ◄ در سوگ جانان | قسمت سوم ◄
^^^^^*^^^^^ لالا لالا ، گلم رفته به زردي لالا لالا، امون از خيمه گردي بسوزي کربلا با اون فراتت الا اي کربلا با من چه کردي؟ لالا لالا لالا نه آفتاب ديده بود نه رنگ مهتاب لالا لالا علي زنده مي موند با جرعه اي آب نباشه مادري دلخوش به يک گهواره خالي الهي که نشه همبازي طفل خيالي ♦♦---------------♦♦ لالا لالا، سر قصه درازه لالا لالا، شب سوز و گدازه مکن خاکش بذار سيرش ببينم هنوزم چشم اصغر نيمه بازه لالا لالا نمي خواني چرا اي بلبل من؟ لالا لالا چه زيباتر شدي امشب گل من الهي مادري ششماهه شو خاکي نبينه رو نيزه به تماشاي سر طفلش نشينه ♦♦---------------♦♦ لالا لالا دلم مي خواست جوون شي برا بابات يه يار و همزبون شي مث قاسم يا اکبر يا ابوالفضل ببينم روزي که يه پهلوون شي لالا لالا چه لاغر شده اي نخورده شيرم نشد مثل عموت سقا بشي برات بميرم تموم آرزوم اين بود بزرگ شي نازنينم لالا لالا نشد روزي که دامادت ببينم
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم