#پارتسوم
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ آدم یک وقت هایی خودش را برای همیشه جا میگذارد مثلا روی پله های کثیف محل کاری که محترمانه اخراج شده نیمکت های چوبی سبز رنگ یک کافه رو به روی ویترین مغازه ای توی قیطریه کوچکترین کلاس دانشکده خیابانی که آخرین خداحافظی هایش را کرده کوچه ای که هفت تا سیزده سالگی اش را در آن بزرگ شده، پنجره ی خانه ی دختری که اولین عشقش را مال خودش کرده و بعد از آن هر وقت که از آنجا می گذرد، با دیدن ِخودِ تنهای خسته اش، دهانش تلخ می شود و بغض از گلویش بالا می آید آدم یک وقت هایی یک جاهایی خودش را جا میگذارد آن نیمه از خودش را که در مقابل فراموشی مقاوت می کند،می اندازد همان گوشه کنار و برای همیشه می رود
♦♦---------------♦♦ من درسم را خوب خوانده بودم آماده برای کنکوری موفق همه چیز داشت خوب پیش میرفت از روی برنامه قبلی با تست ادبیات شروع کردم که ای کاش این کار را نمیکردم سوال اول آرایه ادبی بود شعری از هوشنگ ابتهاج "بسترم ...صدف خالی یک تنهاییست و تو چون مروارید گردن آویز کسان دگری...." و نتیجه این شعر کنکوری با رتبه افتضاح بود و من سر جلسه کنکور تمام داستان های خفته در این شعر را به چشم دیدم دیدم که اینگونه پریشان شدم همه سرگرم تست زدن و پسرکی سرگردان در خیابان نمیدانم هوشنگ ابتهاج را نبخشم یا مشاور را که گفت با ادبیات شروع کن، حتما صد میزنی هیچ کدام فکر این جا را نکرده بودیم که قرار است طراح سوال با یک شعر نیم خطی گذشته را گره بزند به آینده فدای سرت دانشگاه آزاد زیاد هم بد نیست
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ به نام خالق یکتا ^^^^^*^^^^^ سلام سلام و سلام بر همه بر کل جهان اسلام علیک یا علی بن موسی الرضا سلام اقا جان اقا امشب شب تولدتونه تولد باسعادتتون مبارک *!^^!^^^^!^^!* می خوام الان یه ذره گذشته هارو مرور کنم وقتی بچه بودیم تو حرمت بزرگ شدیم دستبند سبزمونو به پنجره فولادت گره میزدیمو خواسته هامونو می گفتیم و شما اجابت می کردی یه ذره بزرگ تر شدیم با مشکلات اشنا شدیم خلاصه همه می گفتن پدر و مادر و فامیلا میگفتن اقا امام رضا رو واسته کن حاجتتو بگیر اقا شما و خدا بد عادتمون کردید هر مشکلی پیش اومد سرمونو به سمتتون چرخوندیم و شما هم از کرمتون حاجت روامون کردید ولی موقع خوشی ما بی وفا ها یادی ازتون نکردیم و فقط موقع سختی یادتون افتادیم اما شما بازم واسطه میشدید برامون و از خدا برامون حاجت می گرفتید اشتباه بعدی مون این بود که فقط یاد خودمون بودیمو دیگران تو دعاهامون شریک نمی کردیم اما شما بازم واقعا به اینجا میرسم خیلی شرمنده میشم اسفند ماه ۹۸رسید خیابان عوض اینکه پر به شه از دستفروشا و همه با خرید کردن به استقبال بهار برن خلوت خلوت شده بود همه جا به جای اینکه بوی شروع زندگی بده ...... بوی مرگ میدادچون کرونا اومده بود بهار بدون عید اومد و رفت و تولد فرزندت اقا مهدی خیلی غریبانه برگزار شد اما حالاتولد خودت اقا اقا امام رضا عزیز که به ایران ما اومد اقا دل همه برای گنبد طلایی ات کبوترهای حرمت خیلی تنگ شده اقا نزار روز تولدت ناامید بریم اقا بیا و واسطه شو برامون برای ما بنده های خطاکار بر ای ما رو سیاه ها اقا گناه زیاد کردیم اما کرمت از گناهان ما خیلی بیشتره اقا برای کل دنیا واسطه شو اقا کرونا رو ازبین ببر تا بیایم پابوست همه میایم تو بطلب ما تو به یک اشاره از ما به سر دویدن این بیت همیشه ماردم میگه که الان مصداق حال ماست اقا الان می خوام برای همه دعا کنم *@@*******@@* اقا همه چشمشون به بزرگیته اقا همه مریض ها رو شفا بده اقا سایه هیچ پدر و مادری رو از سر هیچ خانواده ای کم نکن اقا هر کی بچه می خواد بهش عنایت کن همه رو به موفقیت برسون ظهور اقا مهدی را نزدیک برگردان به همه دلی خوش، لبی خندان و جیبی پر پول بده همه رو به راه راست هدایت کن و مراقب تمامی بنده هات و ادمیان باش و به خدا بگو : مادستمون به اسمونت نمی رسه ولی تو که دستت به زمین می رسه دستمونو محکم نگه دار اقا واسطه شو برای همه و حاجت هامونوبگیر ممنون *♥♥♥♥*♥♥♥♥* بچه ها من دیگه دعایی یادم نمی یاد هرکی هر دعایی داره یه کامنت بزاره و دعا های این پستو کامل کن @~@~@~@~@~@ از طرف بنده گنهکار و سمج شما
@~@~@~@~@~@ دختری از کوچه باغی میگذشت یک پسر در راه ناگه سبز گشت در پی اش افتاد و گفتا او سلام بعد از ان دیگر نگفت او یک کلام دختر اما ناگهان و بی درنگ سوی او برگشت مانند پلنگ گفت با او بچه پروی خفن می دهی زحمت به بانویی چو من؟ من که نامم هست آزیتای صدر من که زیبایم مثال ماه بدر من که در نبش خیابان بهار میکنم در شرکت رایانه کار دختری چون من که خیلی خانمه بیشت و شش ساله _مجرد_دیپلمه دختری که خانه اش در شهرک است کوی پنجم_نبش کوچه_نمره شصت در چه مورد با تو گردد هم کلام با تو من حرفی ندارم والسلام @~@~@~@~@~@
..*~~~~~~~*.. گاهی وسط یک فکر گاهی وسط یک خیابان سردت میکنند داغت میکنند رگ خوابت را بلدند زمینت میزنند ..*~~~~~~~*..
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ روزی روزگاری کدو گردالی و شیخ و ستار مانند میکروب هایی کثیف و چرکولی در خیابان میچرخیدند مردم انهارا کرونا معرفی همی کردع اما این ۳ نفر این حرف هارا ب عن خود نگرفتع و همچنان همی راه میرفتند و همع را مانند خود چرکولی میکردند ناگهان یک نفر همی از دیاری دور بیامد و ب ان ۳ نفر فوش داد (ان هم فوش های ابدار) کدو از کورع همی در برفت و و خود را گردالو کرد و همی بغلتید و فوش دهندع را مانند تمر هندی صاف کرد و ب زمین بچسباند ب طوری ک عن سبز از فرد فوش دهندع در برفت شیخ و ستار از این کار کدو همی خر کیف گشتند و اورا گفتند حال ک اینقدر استعداد در تو همی نهفتع است پس بیا برویم بالای بام تا روی سر مردم مردم ب سبک کفتر های ولگرد عن کنیم کدو نیز با خوشحالی پذیرفت و انها نیز بر بالای بام عمارت خنگولستان (معروف ب خنگو) برفتند و ب چرکولی ترین شکل ممکن روی سر مردم همی بریدند اما مردم چون صاف شدن مرد فوش گو را بدیدند جرعت پررویی همی نداشتند و عن بر سر ب راه خود ادامع میدادند تا حکایتی دیگر بدرووووود ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ دوستان اگ چیز بدی گفتم ببخشید ب دل نگیرید ببخشید اولین پستمع حمایت مرسی 😉😉
*khande_dokhtar* *zert* تو مترو دعوا شد، اون یکی گفت میزنم میکشمت دیه ت رو میدما . . . اینوری گفت … نخور، پول داشتی با مترو نمیومدی مترو رفت رو هوا از خنده 😂😂 @~@~@~@~@~@ قدیما از پنج متری گربه رد میشدیم یجوری فرار میکرد که انگار سگ دیده . . . . حالا امروز به گربه غذا دادم یه جوری نگاهم کرد که انگار شیشلیک بی استخون سفارش داده بود براش کوبیده آورده باشم 😼😾 @~@~@~@~@~@ یه موضوعی خیلی فکرم را مشغول کرده 🤔 . . . چرا پلنگ صورتی داخل خیابان لخت قدم می زنه اما موقعه خواب لباس خواب میپوشه اصن از خواب و خوراک افتادم 😐😅 @~@~@~@~@~@ بچه بودم قرار بود عموم اینا بیان خونمون نذری داشتیم بابام گفت: عموت که اومد میری جلوش اگه شیرینی آورده بود، میگی عمو خودت شیرینی هستی، چرا شیرینی آوردی 🧁 اگه گل آورد، میگی عمو خودت گلی چرا گل آوردی ⚘⚘ منم گفتم باشه، خلاصه عمو اومد و دیدم واسه نذری یه گوسفند آورده من بچه بودم میفهمی؟؟؟🐑🐑 بچهههههههههه 😉🤪 @~@~@~@~@~@ زندگی را از زودپز بیاموز در حالیکه میسوزد . . . بیخیال نشسته و سوت میزند 🥳 @~@~@~@~@~@ اوضاع جوریه حداقل باید 4 نفره ازدواج کنیم . . . ینفر کار کنه برا اجاره خونه 🏢 ینفر برا خوراک🌮 ینفر برا تفریح🕶 ینفر هم پس انداز برا دوا،دکتر 💉💊 😌😂 @~@~@~@~@~@ ﺳﻮﺧﺘﻦ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺩﺍﻍ ﯾﮏ ﻋﺰﯾﺰ ﻧﯿﺴﺖ 😭 ﺳﻮﺧﺘﻦ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﯾﮏ ﺭﻓﯿﻖﻧﯿﺴﺖ 😡 ﺳﻮﺧﺘﻦ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﯾﮏ ﺷﮑﺴﺖ ﻋﺸﻘﯽﻧﯿﺴتچ 💔 . . . ﺳﻮﺧﺘﻦ ﮔﺎﻫﯽ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﺭﻧﮓ ﺁﺑﯽ 🔵 ﺷﯿﺮ ﺗﻮﺍﻟﺖ ﺍست نامردا رنگها رو جابجا بستن سوختم 🥵🤯 @~@~@~@~@~@ رفتم سوپر مارکت گفتم یه نوشابه زرد میخوام گفت داداش اینجا نمایشگاه کتابه، یه نگاه دور و ورم کردم گفتم نوشابه زرد اثر جلال آل احمدو میگم. خداروشکر نداشتن 🤣 @~@~@~@~@~@ مناجات یه دختر با خدا🤲 . . . اصلا من به درک 😠 مامانم دلش داماد می خواد 😕 😄 @~@~@~@~@~@ طرف اومده داروخونه میگه «از همون شربتی که قبلا به پسرم دادین میخوام » 🧒 دکتر داروخانه پرسیده《اسمش چیه》 🤷♂️ . . . جواب داده «امیرحسین» یعنی داروخونه منفجر شد 😅😐 @~@~@~@~@~@ تنها ردی که تو زندگی از خودم جا گذاشتم ردِ آب زباله رو پله ها بود که متاسفانه مدیر ساختمون استقبال نکرد و همین روزا باید تخلیه کنم 😕 @~@~@~@~@~@ ميگن تو بهشت يه فرشته اى هست به اسم بخوابيل كه وظيفه ش اينه هر كسى كه به هر دليلى زودتر از هشت صبح از خواب بيدار شد رو دوباره به تخت خواب هدايت كنه 🥱😴 *LoL* *khar_ghalt*
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم