o*o*o*o*o*o*o*o نذر کنید آرامش به روحتون برگرده تا چهل روز برای گنجشک ها غذا بریزد چهل شب چند تا سگه گرسنه رو سیر کنید تا چهل روز نهال بکارید تا چهل روز به کفترها دون بدید تا چهل روز به خانه ی سالمندان برید و باهاشون حرف بزنید و خوشحالشون کنید و بهشون امید بدید نذر کنید برای آرامشتون واسه ی پیرزن و پیرمردی که نمیتونن بیرون برن نون بگیرید و مایحتاجِ اولیه ی زندگیشونو محقق کنید نذر کنید تا چهل روز غذا بپزید و سر چهار راه ها به بچه های کار بدید نذر کنید برای آرامشتون و به بچه های کار درس خوندن یاد بدید نذر کنید و تا چهل روز به سوپُرِ محل تون کمک کنید نذر کنید تا چهل نفر شکمِ آدمهای مستضعف رو سیر کنید نذر کنید و تا چهل روز؛ روزی یک دونه کفتر آزاد کنید نذر کنید که چهل تا بی سواد رو تعلیم میدید نذر کنید هر شب به مادرتون بابت تمامِ زحماتی که میکشه یک شاخه گل بدید نذر کنید تا چهل سال هر شب دستِ پدرتون رو که با سختی نون آورِ خونه است بگیرید و ببوسید و قدردانه زحماتش باشید ماشین که میخرید نذر کنید چهل تا بی بضاعت رو سوار کنید و به مقصد برسونید خونه که میخرید نذر کنید به چهل نفر کمک میکنید که آشیانه داشته باشن جای اینکه خونِ موجوداتی مثل گوسفند و مرغ رو که نفس میکشن بریزید و پَرپَر زدنشون رو تماشا کنید و از روی خونِشون رد بشید و انگشت توی خونشون بزنید و بمالید روی پیشونیتون تا بَلا ازتون دور بشه به جای نفس گرفتن نفس بدید به چرخه ی حیاتِ زندگی❤️ فرگل مشتاقی
o*o*o*o*o*o*o*o در شهرستان آران و بیدگل کاشان متولد شد و تحصیلاتش را در آنجا پایان برد. علوم ادبی را تا مرحله استادی فرا گرفت و به تحصیل فلسفه و طب نیز پرداخت. وی سالها در مدارس تهران، زبان و ادبیات فارسی را تدریس کرد و بر جوانان و علاقهمندان به فرهنگ و ادب تاثیر به سزایی نهاد. وفا که خود شاعر بود در راهنمایی و تشویق نیما نقش مهمی داشت
به نام ایزدی که نامش زیبنده سخن است ^^^^^*^^^^^ بعد از پایان نماز وقتے سر بہ سجده میگذارید مرورے بر اعمال صبح تا شب خود بیاندازید آیا کارمان براے رضایت خدا بوده.... ڪلامے از شهید همت ❤️ ^^^^^*^^^^^ منبع: کانال پرورشی فرهنگی
..*~~~~~~~*.. در دهکدهٔ یوش_از روستاهای استان مازندران_در سال ۱۲۷۶ ه . ش پا به عرصه وجود نهاد کودکی او در دامان طبیعت و در میان شبانان گذشت پس از گذراندن دوران ابتدایی، برای آموختن زبان فرانسه و ادامه تحصیل وارد مدرسه سن لویی در تهران شد معلمی مهربان به نام _ نظام وفا _ او را در خط شاعری انداخت از آثار او میتوان به افسانه ای شب قصه رنگ پریده و... اشاره کرد نیما با بهرهگیری از عناصر طبیعت با بیانی رمزگونه به ترسیم سیمای جامعه خود پرداخته است از او به عنوان پدر شعر نو یاد میشود وی در سال ۱۳۳۸ ه . ش بدرور حیات گفته و درگذشت ..*~~~~~~~*..
به نام خالق یکتا زندگی آرام آرام میگذرد؛ اما برای بعضی شعفآور است و برای بعضی دردآور. رایحهایی از عدالت در هیچ کجای شهر به مشام نمیرسد. درواقع عدالت حتی بار معنایی هم ندارد و همچنین حمایت از مفالیس هیچ ارزشی ندارد. این استیصال ذرهذرهی وجود درویشان را میبلعد و نابود میکند. آنها همواره در جستجوی رستن از طریق مرگ هستند مقدمه: دخترک قصهی ما در پیچ و تاب طوفان زندگی گم میشود و در میان جنجال شهر گرفتار! هدفش رهایی از ناکامی و لمس خوشبختی است؛ اما انتخابش در زندگی سهواً بیراهه است آیا پایانش قدم زدن در بیراهه است؟ یا راه نجاتی دارد؟
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم