قسمت سوم o*o*o*o*o*o*o*o به دختر بچه ها توجه کردین؟ دیدین همش دنبال اینند که یکی نازشون رو بخره؟ بخصوص سه ساله باشه و شیرین زبونی کنه و دلبری کنه!!! هاااا فهمیدی می خوام از کی بگم اصلا شاید خودت دختری می دونی که دخترا بابایی اند می خوان باباشون نازشون رو بخره وقتی بابا رو می بینی دنبال بهونهای که یه جوری توجه بابا رو جلب کنی اما طفل سه سالهی حسین چی؟ نخواست بابا نازش رو بخره نخواست بابا بهش توجه کنه اما دلتنگ بود دلتنگ آغوش پدر پر محبتش دلتنگ داداش با غیرتش دلتنگ هم بازی کوچکش دلتنگ عموی، شیر مردش رقیه وقتی سر بریده ی بابا رو دید بهونه نیاورد فقط گفت: بابا دلتنگم o*o*o*o*o*o*o*o
آقا پسری که به عشقت میگی میذاری ببوسمت ؟ برای یه دختر خیلی سخته یه نفر دست بهش بزنه ... ببوستش وقتی عشقت سرشو میندازه پایین و میگه باشه اینو بدون که براش راحت نبوده کلی با خودش کلنجار رفته...همه چیز رو زیرپاش گذاشته و قبول کرده آهای پسر ایرونی با توام مرد باش و به یه بوسه رضایت بده تو فقط اجازه یه بوسه از اون دختر گرفتی نه چیز دیگه یه دختر احساسشو ... قلبشو میذاره کف دستش و میاد جلو تو هم مرد باش و با احساست بیا ... نه با چیز دیگه چرا دست گل آلود شهوتت رو توی حوضچه زلال احساس میشوری ؟ میدونی مدیونی ؟ به تموم هم جنسای خودت مدیونی به تموم کسایی که بعد از تو قراره با اون دختر برخورد داشته باشن مدیونی در برابرشون مسئولی چرااااااااا؟ چون تو دید اون دختر رو نسبت به همه عوض کردی چون تو ذهن اون دختر رو خراب کردی ... فکرشو مشغول کردی آره برادر من مدیونی پس بخاطر دخترا نه بخاطر هم جنسای خودتونم که شده حواست بیشتر باشه بخاطر دختر دار شدنت و دختر خودت حواست باشه o*o*o*o*o*o*o*o o*o*o*o*o*o*o*o هیییییییییییی پسرحواست هس؟؟؟؟ دلم برا مردبودنت تنگ شده حالم از نر بودنت داره بهم میخوره، ی زمانی بایه اخم شیرین دوس داشتنی میگفتی بیرون نریااااااااا الان میگی بپیچون خونرو،بزن بیرون میگفتی چادر سرت کنی هااااا وقتی میای بیرون،الان میگی ساپورت بپوش اندامت قشنگه حیفه زنگ که میزدم پیش دوستات بودی قطع میکردی تنها میشدی زنگ میزدی که دوستات صدامو نشنون ،الان پیششون میزنی رو اسپیکرو میدی باتک تکشون بحرفم منو باهاشون بیرون میبری میگی راحت باش باهاشون،میگفتی خانومم دس به ابروهات نمیزنی هااا تاوقت ازدواجمون الان میگی قشنگ گرفتی بیا مال منم بگیر میگی مانتوکوتاهو روشن بپوش ست کن جلودوستام قشنگ جلوه کن چرادیگه وقتی لایک پسرارو زیرپستام میبینی کامنت نمیذاری توفقط مال منی دلم براصدای مردونت لک زده نه عجقم وعسیسمت دخترشدنت مبارک ولی من به مردبودنت نیازدارم حــکایت_امروزیا
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ تو اینقد خوبی که آدم دلش میخواد داد بزنه بگه این مال منه هااااااا کسی دورش نیاد 🖤 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
کتابی که میخوام معرفی کنم به جرات میگم یکی از قشنگ ترین رمانهایه که خوندم پر از حس خوب، پر از حس زندگی این رمان رو به همه دخترها توصیه میکنم ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ فریادش تمام اتاق رو گرفت صداش پیچید و پیچید و پیچید و مثل یه سیلی محکم خورد به گونه ام متعجب نگاهش کردم. ناباور؛ خون توی رگهام منجمد شده بود فریادش همراه شد با پرت شدن گلدان بلوری که تکه تکه شد و هر تکه اش با صدا به گوشه ای افتاد صورتش قرمز بود تو...تو چیکار کردی؟ خیانت...خیانت به من؟؟ من چه اشتباهی مرتکب شده بودم؟؟ سرش رو خم کرد مرد عصبانی رو به روی من حالا سرش رو خم کرده بود و سعی داشت اشکی که داشت از چشماش می ریخت رو پس بزنه جز عاشقت بودن...جز پرستیدنت...؟؟ این جمله رو گفت و به سمتم حمله کرد پایین دامن پیراهن سفیدم رو به دست گرفتم و پریدم روی سکوی انتهای اتاق با صدای لرزان و وحشت زده به همین غروب آفتاب به بزرگی و عشقت قسم دروغه رگ گردنش بیرون زده بود دستش رو برد تا ضربه ای بهم بزنه تو خودم جمع شدم دلش سوخت شاید. برای خودش؟؟ برای تن ظریف زنی که رو به روش بود؟؟ برای عشقش؟؟ رو دو زانو افتاد شدیم نقل محافل، شدیم سرگرمی زنانی که سبزی پاک می کنن شدیم مثال مادران برای دخترانشون. اشک ریختم اشک ریختم... دستم که به سمت صورتش می رفت برای نوازش رو نیمه راه نگه داشتم جز سکوت چه داشتم بگم تو من رو نابود کردی. دوستم نداشتی؟؟ به دنبال عشق دوره نوجوانی بودی؛ چرا با من ازدواج کردی؟ چرا گذاشتی این طور دوست داشته باشم؟ دوباره عصبانی شد و از جایش پرید و فریاد زد هاااااا؟ چراااااا؟ من بی گناهم....بی گناه ها بی گناه زنی که بوی تن مرد دیگری رو میده....زنی که پشت درختهای توت ته باغ با عشق کودکیش قرار میذاره بی گناه؟؟؟ و من فقط یک جمله دارم برای تکرار و تکرار و تکرار من بی گناهم نگاهی به چشمهای خیسم میندازه چه کنم؟؟ دیگه از من کاری بر نمیاد. بزرگان شهر حکمت رو دادن و اشک می ریزه و اشک می ریزه و من...خیره در نگاه پر از غمش دست هام رو از هم باز میکنم...فریاد می زنم ای اهالی جهل ای مردمان دون و پست بنگرید به من و خوشبختی غبطه بر انگیز من بنگرید و سرم را به سمت مردی که عاشقش بودم...روزی زمانی...میچرخونم و محکم میگم مرا به صلیب بکشید اگر اینگونه این چشمان پر خشم خالی می شود مرا بسوزانید اگر قلب مرد من با خاکستر تن من آتش درونش خاموش می شود...از فریاد آخرم ته گلوم می سوزه و تمام بدنم خیس میشه از عرق از پایین صدای تشویق اومد سهیل: بچه ها عالی بودید....عالی اصلا فکرش رو هم نمی کردم نگاهی به مرد گوشه صحنه سمت چپم انداختم که لبخندی به لب داشت به سمتم اومد و نگاهم کرد ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ رمان بانوی قصه. الناز پاکپور
@~@~@~@~@~@ نامه عاشقانه یارو به دوست دخترش سلام بر تو ... میدونم صدامو شناختی پس خودمو معرفی نمیکنم شایدم نشناختی منم یارو آه ااای عشق، من چن روزه دلم گرفته و قلبم مثل یه ساعت دیواری هر دقیقه شصت لیتر آب را بر مجذور تقسیم بر متر مربع میکنه ، حالا بگو بقال سر کوچمون چن سالشه؟؟؟ امروز یاد آن روزی افتادم که من را دیدی ، و یک دل نه صد دل من را عاشق خودت کردی ، یادت می آید؟؟؟ ای بابا...عجب گیجی هستی یادت نمی آید؟؟ خیلی خنگی خودم میگم : اون روز که من زیر درخت گیلاس ،سر کوچه با بربری لبو کوفت میکردم ناگهانی پدرت تو را با جفتک از خانه بیرون انداخت و من مثل اسب به تو خندیدم خیلی از دست من ناراحت شدی ولی با عشق و علاقه به سمت من آمدی،خیلی محکم لگدی به شکم من زدی و رفتی آن لگد را که به من زدی برق از چشمانم پرید و عاشقت شدم و از آن روز به بعد من هر روز زیر درخت گیلاس می ایستادم تا تو را ببینم ولی هیچ وقت ندیدم اول فکر کردم که خانه تان را عوض کردید ولی بعد فهمیدم درخت گیلاس را اشتباه آمده ام یک گاب عکس خالی روی میزم گذاشته ام و داخل آن نوشته ام « عشگم » هر وقت آن را میبینم یاد تو می افتم و تصویر تو را به یاد می آورم،اینو هم بگم که خیلی گیرتی هستم هاااا مثلا همین دیروز داداشم داشت به گاب عکس نگاه می کرد دو تا زدم تو سرش و بهش گفتم مگه خودت ناموس نداری که به دختر مردم نگاه می کنی؟ راستی این شماره که بهم دادی خیلی به دردم خورد...هر روز زنگ میزنم و یک ساعت باهات درد دل می کنم و تو هم میگی مُشتَرَک مورد نظر در دسترس نمی باشد من که میدونم منظورت از این حرفا چیه!!؟؟ تو هم به من عشگ میورزی،مجه نه ؟؟ یه چیزی بهت میگم ولی ناراحت نشی...آخه گوسااااله این چه وضع ابراز عشگه؟؟؟ ناراحت شدی؟؟؟خاک بر سر بی جنبه ات، آدم این همه بی جنبه !!؟؟ من میدونم همین روزا سرتو میندازی پایین مثل بچه آدم میای خونه من...راستی داری میای سر راهت ده تا بربری با خودت بجیر... یه روز میام خواستگاری و خیلی گرم و صمیمی باباتو میزنم و چن تا شوخی دست هم باهاش می کنم تا همون اول زندگی باهاش رفیق شم...راستی کله بابات مثل نورافکن میمونه بعد از عروسی بهش بگو خیلی دور و بر خونه ما نیاد من آدم کچل میبینم مزاجم میریزه به هم چن وقت پیش یه دسته گل از باغچه برات چیدم که سر کوچتون دادم به یه دختره...فچررر بد نکن دختره داشت نگاه میکرد منم تو رو در واسی جیر کردم گل رو دادم بهش اون هم خنده ی ملیحی از ته روده کرد و رفت درسته دختره خیلی خوشگل تر از تو بود ولی چیکار کنم بیخ ریش خودمی راستی من عاشگ قورمه سبزی ام « البته بعد از تو » اگه خواستی برام درست کنی بی نمک باشه ؛ بسوزه،بد طعم باشه،همچی لگدی بهت بزنم که نفهمی از من خوردی یا از خر خلاصه اینکه بی قراری نکن .یه بیت شعر برات گفتم اگه خوشت اومد اومد ، خوشتم نیومد به درک بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم فکر نکن یاد تو بودم ول بودم اونجا میگشتم قربانت یارو ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
*~*~*~*~*~*~*~* سرمو بالا گرفتم، قلبم از جا کنده شد دوتا پسر هم سن و سال خودم دورش کرده بودن یکیشون دسته کیفشو که محکم نگهش داشته بود داشت میکشید اون یکی هم میخواست بزنه تو صورتش که داد بلندی زدم، دستش تو هوا موند اونها با تعجب و کمی ترس نگاهم میکردن زیبای ناشناس هم با خوشحالی و امید
سلام بچه هاااااااا 👋🏻👋🏻👋🏻 خوبین؟خوشین؟سلامتین؟ امیدوارم که همیشه خوب و خوش و سلامت و پر انرژی باشین 😍🌷😀 اومدم براتون یکم درباره ی بیماری افسردگی توضیح بدم بیماری که امروزه خیلی از آدمای اطراف ما رو تحت تاثیر خودش قرار داره حتی ممکنه خطر ابتلا به این بیماری روانی خود شمارم تحدید کنه دلم نمیخوادست توی یه برنامه ی شاد که توش پر از شادی و خندس از افسردگی و انواع اون حرف بزنم اما بنظرم بهتره که یکم اطلاعات شما عزیزان رو درباره ی این بیماری روحی و روانی افزایش بدم فقط یه چیزی ممکنه موقع ذکر کردن علائم این بیماری شما هم دچار تعداد اندکی از این علائم باشین اما اصلا جای نگرانی نیست چون این علائم ممکنه برای هر کسی وجود داشته باشه،شاید اصلا بشه گفت بخاطر فشار زندگی ممکنه تعدادی از این علائم در شماهم وجود داشته باشه که مطمئن باشید به زودی برطرف میشه و بعد از طی یه مدت کوتاه دیگه از اون علائم خبری نباشه🙂💕 درضمن من این پستو با استفاده از دانسته های خودم نوشتم که این دانسته هارو از روی تحقیق زیاد از منابع معتبر به این اطلاعات دست پیدا کردم :) @~@~@~@~@~@ خب اول درباره ی معمولی ترین نوع افسردگی براتون میگم که خیلی خیلیم رایجه "افسردگی" علائم افسردگی ممکنه یا بصورت شدید در فرد پدیدار بشه و یا بصورت ذره ذره و آروم آروم فردی که افسردست همیشه گوشه گیره و منزوی آروم آروم تعداد گریه هاش در طول یک ماه افزایش میابه بعد در طول یک هفته و بعد در طول یک روز مثلا ممکنه رها(برای مثال)در طول یک ماه تعداد بارهایی که در طول یک ماه گریه میکنه از قبل افزایش پیدا کرده باشه مثلا اون به تازگیا ماهی بیش از ۱۲ بار گریه های شدید میکنه به مرور زمان این ۱۲ بار در ماه به بیش از ۱۲ بار در هفته تبدیل میشه و باز هم به مرور زمان " ممکنه " به بیش از ۱۰ بار در روز تبدیل بشه حالا ممکنه یا گریه های کوتاه مدت داشته باشه یا بلند مدت مثلا رها امروز ۸ بار گریه کرده که ۶ بارش هر بار ۲ الی ۳ دقیقه بیشتر طول نکشیده البته این ارقامی که ذکر کردم فقط برای مثال بود اگه افسردگی در یک فرد بسیار پیشرفت کرده باشه ممکنه باعث بشه که اون فرد دیگه اصلا نتونه گریه کنه یعنی با این که خیلی تمایل به گریه کردن داره اما نمیتونه گریه کنه و ممکنه ماهی یکبار اون هم به زور چند دقیقه گریه کنه که این یعنی افسردگیش پیشرفت زیادی کرده برخی از علائم افسردگی از دست دادن علاقه خستگی زیاد طوری که انجام دادن هر کاری برای فرد خیلی سخت باشه کندی روانی و حرکتی (مثلا یک فردی خط بالا رو مجبوره چندین بار بخونه تا بفهمه اون جمله چی میگه با این که مفهوم جمله واضحه) افزایش عصبانیت و بدخلقی خود انتقادی نا امیدی تغییرات فاحش وزن پر خوری یا کم خوری تغییر عادت خواب دردهای بی دلیل دردهای هیجانی که عبارت اند از غمگینی طولانی گریه غیرقابل کنترل و غیرقابل توضیح احساس گناه احساس پوچی از دست دادن اعتماد به نفس احساس ناامیدی احساس بی پناهی افت تحصیلی همچنین افکار خودکشی در این افراد برای دقیقه ای اونهارو رها نمیکنه قرص خوراکی Floxitin از ساده ترین داروهای ضد افسردگی میباشد اما شایان ذکر است که تمامی قرصهایی که برای درمان انواع بیماری های روحی روانی مورد مصرف واقع میشن فقط با نسخه ی پزشک مرتبط قابل خریداری خز داروخانه ها میباشن oOoOoOoOoOoO درباره ی ساده ترین مدل بیماری های جدی روحی روانی که افسردگی هست براتون توضیح دادم حالا اگه عمری باشه من نوع دیگه ای از افسردگی رو هم که افسردگی خندان نامیده میشه براتون میگم فکر کنم بازم انواع دیگه ای از افسردگی رو داریم که من خیلی درباره ی اونا نمیدونم البته افسردگی زیرشاخه های زیادی داره که خیلی دیگه از بیماری های روانی زیرشاخه ی همین بیماری افسردگی هستن ..*~~~~~~~*.. یکسری بیماری های روانی شایعی هم هستش که فرد در این نوع بیماری ها دست به خودزنی میزنه که من دوست ندارم خیلی اعصاب و روانتونو درگیر چنین بیماری کنم اما اگه دوست داشتین بیشتر درباره ی بیماری های روحی اطلاعات کسب کنین بهم بگین تا من تاجایی که اطلاع دارم بهتون دربارشون اطلاع رسانی کنم یا مثلا ما یه نوع بیماری روانی دیگه به نام اختلال دو قطبی داریم که اینم بیماری خیلی بدیه در این بیماری فرد ثبات روحی و روانی درستی نداره یعنی فرد بیمار یا خیلی خوشحاله،یا خیلی افسرده که ممکنه در این بین حالتهای عادی ای هم داشته باشه این افراد وقتی شاد هستن به درجه ی شیدایی خیلی زیادی میرسن که همش درحال خندیدن و پرحرفی و پر تحرک و پر انرژی هستن و حتی برای چند دقیقه افکار خودکشی کاملا از ذهنشون خارج میشه،این افراد در این مواقع همش به دنبال راهی برای تخلیه ی انرژی خود هستن و خیلی پر جنب و جوش میشن معمولا بعد از حالت شیدایی به حالت عادی میرسن اما این عادی بودنشون خیلی طول نمیکشه که ممکنه این بار به شدت حالشون خراب شه و افسرده بشن وقتی خیلی افسرده و دپ میشن تمایل شدیدی به خودکشی کردن پیدا میکنن و با گریه کردن نمیتونن تخلیه بشن این افراد برای تخلیه شدن معمولا از راه های گوناگون خودزنی استفاده میکنن که این هم همون یک نوع بیماری دیگس که کمی پیش دربارش گفتم o*o*o*o*o*o*o*o درکل امیدوارم هیچ کس به این بیماری های دردناک و واقعا سخت روحی و روانی مبتلا نشه و خداوند بزرگ و رحیم زودتر تمامی بیماران رو شفاع بده 🙏😔 الهی آمین یا رب العالمین ببخشید اگه با حرفام ذهنتونو مشغول کردم لطفا نظرای ارزشمندتونو زیر همین پست اعلام کنین تا اگه موافق بودی من توضیحات بیشتریو تقدیمتون کنم خیلی ممنون که تا آخرش خوندین :)
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم